او میگوید به اعتقاد من اگر امروز در مورد مردم آلمان صحبت کنیم، باید بگوییم که هشتاد تا نود درصد این مردم هیچ ارتباطی با جنگ جهانی دوم و رژیم نازی ندارند. به نظر من این عملی غیرانسانیست، که مردم آلمان تا ابد مورد یک اتهام جمعی قرار بگیرند و محکوم بشوند. حالا ما فرض میکنیم نیاکان ملت امروز آلمان «یک جنایتی» را مرتکب شدهاند،چرا باید این نسل و نسلهای آینده به خاطر آن تاوان بپردازند؟ من صحبتی از جریمههای نقدی نمیکنم. چون تا حالا میلیونها یورو به عنوان خسارت از طرف آلمان و به طور رسمی به دولت اسرائیل پرداخت شده است. من معتقدم که آمار غیر رسمی خیلی بیشتر از این است. این که مردم آلمان شصت سال است که چنین بار مالی را بر دوش میکشند هم به گمانم هنوز قابل تحمل است. اما این که مردم آلمان این گونه بیآبرو میشوند و دائم گفته میشود که مردم آلمان جنایتکارند و شش میلیون انسان را سوزانده و یا با در اتاقهای گاز خفه کردهاند، نه قابل فهم و باورست و نه به لحاظ حقوقی قابل قبول.
به گفته او هولوکاست نه به لحاظ تاریخی «قابل باور»است و نه این که واقعاً «مستنداتی» مبنی بر وجود هلوکاست در دست است. نکته این جاست که به مردم آلمان اجازه حرف زدن داده نمیشود، نه امکان جوابگویی و نه امکان تحقیق دارد. این غیرعادلانه است و باعث نگرانی هر انسان و موجود متفکری میشود. چرا باید یک ملت به چیزی متهم و محکوم شود در حالی که اجازه ندارد در مورد آن فکر کند، حرف بزند، بحث یا تحقیق کند. ملت آلمان باید به خود بیاید. از این منظر است که کمیته حقیقتیاب بنیاد هولوکاست وظیفه خود میداند که حقیقت را جستجو کند. نه آن حقیقتی که نیروهای پیروز میگویند و معتقدند که همین است و بس. بلکه این کمیته میخواهد که اجازه بدهد بقیه هم حرف بزنند. نه تنها من این را وظیفه خود میدانم، بلکه تعداد زیاد دیگری وجود دارند که انها هم این موضوع را وظیفه خود میدانند.
او میگوید به اعتقاد من اگر امروز در مورد مردم آلمان صحبت کنیم، باید بگوییم که هشتاد تا نود درصد این مردم هیچ ارتباطی با جنگ جهانی دوم و رژیم نازی ندارند. به نظر من این عملی غیرانسانیست، که مردم آلمان تا ابد مورد یک اتهام جمعی قرار بگیرند و محکوم بشوند. حالا ما فرض میکنیم نیاکان ملت امروز آلمان «یک جنایتی» را مرتکب شدهاند،چرا باید این نسل و نسلهای آینده به خاطر آن تاوان بپردازند؟ من صحبتی از جریمههای نقدی نمیکنم. چون تا حالا میلیونها یورو به عنوان خسارت از طرف آلمان و به طور رسمی به دولت اسرائیل پرداخت شده است. من معتقدم که آمار غیر رسمی خیلی بیشتر از این است. این که مردم آلمان شصت سال است که چنین بار مالی را بر دوش میکشند هم به گمانم هنوز قابل تحمل است. اما این که مردم آلمان این گونه بیآبرو میشوند و دائم گفته میشود که مردم آلمان جنایتکارند و شش میلیون انسان را سوزانده و یا با در اتاقهای گاز خفه کردهاند، نه قابل فهم و باورست و نه به لحاظ حقوقی قابل قبول.
به گفته او هولوکاست نه به لحاظ تاریخی «قابل باور»است و نه این که واقعاً «مستنداتی» مبنی بر وجود هلوکاست در دست است. نکته این جاست که به مردم آلمان اجازه حرف زدن داده نمیشود، نه امکان جوابگویی و نه امکان تحقیق دارد. این غیرعادلانه است و باعث نگرانی هر انسان و موجود متفکری میشود. چرا باید یک ملت به چیزی متهم و محکوم شود در حالی که اجازه ندارد در مورد آن فکر کند، حرف بزند، بحث یا تحقیق کند. ملت آلمان باید به خود بیاید. از این منظر است که کمیته حقیقتیاب بنیاد هولوکاست وظیفه خود میداند که حقیقت را جستجو کند. نه آن حقیقتی که نیروهای پیروز میگویند و معتقدند که همین است و بس. بلکه این کمیته میخواهد که اجازه بدهد بقیه هم حرف بزنند. نه تنها من این را وظیفه خود میدانم، بلکه تعداد زیاد دیگری وجود دارند که انها هم این موضوع را وظیفه خود میدانند.
نظرات محمدعلی رامین در مورد هولوکاست به عنوان یکی از مقامات ایرانی از سوی رسانههای آلمانی مورد توجه بوده است.
در این ویدئو رامین میگوید: مسئله هولوکاست موضوعیست که بیش از شصت سال است ذهن جهانیان را به خود مشغول ساخته است. نکته اصلی این است که ملت آلمان امکانی برای دفاع از خود ندارد. یعنی این تنها موردی در تاریخ جهان است که یک ملت متهم و محکوم میشود بدون آن که امکانی برای دفاع از خود داشته باشد و یا کسی این امکان را برای این مردم به وجود بیاورد. حتی دولت و سیستمی که پس از جنگ جهانی دوم در آلمان به وجود آمد هم توانایی آن را نداشته است که امکان دفاع و یا حتی مجال سخن گفتن را به ملت آلمان بدهد.
حالا چرا این چنین است،خود سوال جداگانهایست. البته این یک نگاه به قضیه هولوکاست است. نگاه دیگر از منظر ما مسلمانان است و آن هم به سرنوشت فلسطین ربط پیدا میکند. با بهانه قرار دادن هولوکاست، یهودیان را پیش از جنگ جهانی دوم، در حین و پس از آن گردهم آوردند و به سرزمین فلسطین فرستادند و آن را اشغال کردند. تا جایی که مردم فلسطین آواره و بیخانمان شدند. و حالا چیزی غریب شصت سال است که مردم فلسطین بیپناه و سرگردان مورد حمله قرار میگیرند و بخش عمدهای از سلاحهای این جنگ آلمانی هستند. این "طنز تلخ" تاریخ است. یعنی که مردم آلمان به خاطر رخدادهای جنگ جهانی دوم محکوم میشوند، اما آن چه بعد از این جنگ اتفاق میافتد این است که یک جنایت بزرگ شصت ساله یعنی نابودسازی مردم فلسطین با دست های دولت آلمان پشتیبانی میشود. این جنایت با پول آلمان، اسلحه آلمان و پشتیبانی معنوی آلمان انجام میشود. وقتی من از آلمان صحبت میکنم، منظورم دولت آلمان است. دولتی که ادعا میکند توسط مردم آلمان انتخاب شده است. من نمیدانم آیا مردم آلمان هم همین نظر را نسبت به دولت خود دارند.
او میگوید به اعتقاد من اگر امروز در مورد مردم آلمان صحبت کنیم، باید بگوییم که هشتاد تا نود درصد این مردم هیچ ارتباطی با جنگ جهانی دوم و رژیم نازی ندارند. به نظر من این عملی غیرانسانیست، که مردم آلمان تا ابد مورد یک اتهام جمعی قرار بگیرند و محکوم بشوند. حالا ما فرض میکنیم نیاکان ملت امروز آلمان «یک جنایتی» را مرتکب شدهاند،چرا باید این نسل و نسلهای آینده به خاطر آن تاوان بپردازند؟ من صحبتی از جریمههای نقدی نمیکنم. چون تا حالا میلیونها یورو به عنوان خسارت از طرف آلمان و به طور رسمی به دولت اسرائیل پرداخت شده است. من معتقدم که آمار غیر رسمی خیلی بیشتر از این است. این که مردم آلمان شصت سال است که چنین بار مالی را بر دوش میکشند هم به گمانم هنوز قابل تحمل است. اما این که مردم آلمان این گونه بیآبرو میشوند و دائم گفته میشود که مردم آلمان جنایتکارند و شش میلیون انسان را سوزانده و یا با در اتاقهای گاز خفه کردهاند، نه قابل فهم و باورست و نه به لحاظ حقوقی قابل قبول.
به گفته او هولوکاست نه به لحاظ تاریخی «قابل باور»است و نه این که واقعاً «مستنداتی» مبنی بر وجود هلوکاست در دست است. نکته این جاست که به مردم آلمان اجازه حرف زدن داده نمیشود، نه امکان جوابگویی و نه امکان تحقیق دارد. این غیرعادلانه است و باعث نگرانی هر انسان و موجود متفکری میشود. چرا باید یک ملت به چیزی متهم و محکوم شود در حالی که اجازه ندارد در مورد آن فکر کند، حرف بزند، بحث یا تحقیق کند. ملت آلمان باید به خود بیاید. از این منظر است که کمیته حقیقتیاب بنیاد هولوکاست وظیفه خود میداند که حقیقت را جستجو کند. نه آن حقیقتی که نیروهای پیروز میگویند و معتقدند که همین است و بس. بلکه این کمیته میخواهد که اجازه بدهد بقیه هم حرف بزنند. نه تنها من این را وظیفه خود میدانم، بلکه تعداد زیاد دیگری وجود دارند که انها هم این موضوع را وظیفه خود میدانند.
حرف درستی است. ملت ایران هم سی سال پیش جنایتی مرتکب شد، عمل غلطی انجام داد. کسانی که مرتکب این جنایت، یعنی حمایت از یک دژخیم جلاد بنام خمینی شدند، اکنون زیر مجموعهکوچکی از جمعیت بالای ۵۰ سال کشور هستند. یعنی زیر ۱۰ درصد جمعیت کشور در چنین اتفاق شومی دخیل بوده اند. چرا باید ما را به ناحق جوانان انقلابی، اسلامی و القاب کثیفی از این دست بخوانند؟ آقا رامین، تو و دیگر فاشیستهای ایران از رهبر تا عنتر باید جواب بدهید.