یعنی دوستان واقعا اشتباهات و خطاهای آقای سازگارا در بالابردن مطالبات نمیبینند ؟ ، یعنی متوجه نیستیم آقای سازگارا چه نقش مهمی در بوجود آوردن فضای رومانتیک و خوش خیالانه قبل از ۲۲ بهمن ایفا کردن ؟ تظاهرات میلیونی این طرف و ۵۰ هزارنفری اونطرف (اشاره به صحبتهای ایشون باد از راهپیمایی ۹ دی ) ، اکسیون نهایی ! نظرسنجیهای عجیب و غریب که گویی مخصوص ایشون انجام شده بود وغیره ! ؟ واقیت این است که من در عین احترامی که براشون قایلم صحبتها نظرات و دیدگاهاشون رو الالخصوص این اواخر قابل نقد میدونم . به نظر من این کاریکاتور اتفاقا ملایم ترین نقدی بود که میشود درباره ایشون طرح کرد . اگر دوستان واقعا در این حد رو هم تحمل نمیکنند باید نگران بود.
amir | ۰۲ اسفند ۱۳۸۸ - ۱۰:۰۱
شما جایگاه خوبی بین مردم دارید خودتان را کوچک و حقیر نکنید
علی | ۰۱ اسفند ۱۳۸۸ - ۱۲:۳۰
اتفاقا خیلی هم واقع بینانه است !
جنبشی که بخواد از یو تیوپ با رسیپی های ده دقیقه ایی رهبری بشه نتیجه اش این میشه که از دست سه میلیون آدم عملا به اندازه هزار نفر کاری ساخته نباشه ...
پرهام الدین | ۰۱ اسفند ۱۳۸۸ - ۱۲:۰۹
به نظر من این کاریکاتور یک نکته بسیار جالب و عمیق سیاسی اجتماعی داره. اینکه چقدر روزمره ما ایرانی ها با سیاست و جنایت این قرنها قاطی شده. جنگ مرگ جوانها به اسم شهادت شلاق به خاطر عادی ترین مسایل اعدام و تجاوز و تظاهرات برای مردم ما شده روزمره. اینها هیچ کدوم عادی نیست. و پدربزرگ خوشبخت نیست بعد این همه سالها جوانی از دست رفته و نابود می خواد یک شام عادی که حق طبیعی اش را بپزه راهی نداره مگر به دستور پخت سازگاری گوش بده با شک که آیا چیزی از توش در می یاد نهایتا نا خیر.
نکته بعد؟ عزیزان من نظراتتون بعضی خیلی تند هست. اجداد ما ایرانی ها بنیانگذار تفکر روشن و دموکراسی و دوستی و عشق بودند و اتحاد ملتها. ما باید خیلی روی فرهنگ خودمون کار کنیم تا اون اصالتی که این قرنها با خون عربها و مغولها مخلوط شد را خالص کنیم یعنی فرهنگمون را باز پیدا کنیم. یعنی هر لحظه در روز و همین لحظه که نظر می نویسیم ببینیم چقدر عشق دوستی احترام به دیگران پذیرفتن دیگران و نظراتشون در نوشته مون رعایت شده. ما ایرانی ها تنها راه نجاتمون برگشتن به اصالت ملی ایران هست و اینکه با این دستور العمل شام روزمره مان را خودمون بپزیم.
bi nam | ۳۰ بهمن ۱۳۸۸ - ۱۸:۲۹
دوستان ما باید جنبه ی نقد همدیگر را داشته باشیم . اگر ما از آقایان انتقاد نکنیم امکان دارد اشتباهاتشان را تکرار کنند. ما باید با انتقادهای دوستانه آنها را به گفته هایشان و تصمیماتشان حساس کنیم تا بدانند که چقدر در جایگاه حساسی قرار دارند و یک اشتباه کوچکشان چقدر میتواند به ضرر مردم و جنبش تمام شود. با تمام این حرفها آقای سازگارا و تمام دوستان خسته نباشید. اشتباه خاص آدمیزاد است و بخشش نیز خاص آدمیزاد است. ما هنوز امیدمان به انسانهایی چون شما است. آقای نیستانی کارتان عالی بود همیشه پیروز باشید
ناشناس | ۳۰ بهمن ۱۳۸۸ - ۱۲:۴۳
مانای عزیز تو چرا توی گل خودمون می زنی! شما (نویسنده هاو کاریکاتوریست های محبوب ) باید یک قدری مسولانه تر عمل کنید. فردا کیهان جشن می گیره که در جنبش سبز تفرقه افتاده و .......اینها که دموکراسی نمی فهمند. هم به تو میگم و هم به نیک اهنگ لطفا به ته مونده امید مردم کاری نداشته باشید.
پانته ا از ملبورن | ۳۰ بهمن ۱۳۸۸ - ۰۵:۲۶
با اینکه ارادت دارم به آقای سازګارا ، ولی به کاریکاتور مانا نیستانی نه نمیشه ګفت !
فریبرز | ۳۰ بهمن ۱۳۸۸ - ۰۵:۱۵
این همه بی تابی ها از سوی بعضی مخاطبان برای چیست؟ چرا تحمل یک شوخی یا انتقاد کوچک را نداریم؟ به نظر من که نه تمسخر در این هست نه حتی انتقاد شدید. نوعی مطایبه ی دوستانه است. البته شاید هم به همین دلیل به اندازه ی بقیه ی کاریکاتور های این سری برای من جذاب نبود. انگار مانا خودش هم نمی خواسته اون نیش و زهری که معمولن در کاریکاتور ها ش می ریزه اینجا بریزه! امیدوارم بعضی اظهار نظرهای عصبانی اینجا موجب نشه که مانا فکر کنه اشتباه کرده و دچار عذاب وجدان بشه!
علیرضا آبیز | ۲۹ بهمن ۱۳۸۸ - ۲۳:۱۳
هرکس حق داره نظرشو بگه. نباید کسی رو تو جنبش مصون از انتقاد دونست یا خیلی بزرگش کرد و یا کسی رو به خاطر اظهار نظر سرکوب کرد.
من از این کاریکاتور خوشم اومد.
مملی | ۲۹ بهمن ۱۳۸۸ - ۲۲:۰۷
حالا بعد از خمینی و خامنه ای نوبت خدایی سازگاراها شد ؟ اولا که این یه کاریکاتوره ...بعدشم هر کسی حق داره نظرشو بگه ...اینهمه شلوغش کرین و خودتون رو دارین میکشین که چی ؟ یه ذره فکر کنید ... کاره بی حاصل باید نقدبشه ... چه اشکالی داره .هیچ کدوم غیر از دگم بازی هیچ دلیلی واسه اینکه نباید نقد کرد ایشون رو ارایه دادین ؟ چه بسا که خوده سازگارا بشینه فکر کنه که کجای کارش ایراد داشته ... انگار خشونت جمهوری اسلامی به همه ایرانی ها سرایت کرده
ـآیدا | ۲۹ بهمن ۱۳۸۸ - ۱۹:۳۶
با نمك بود من هر روز كاراي سازگارا رو پي مي گيرم و اجرا هم مي كنم با نگاه ارزشي به قضايا نگاه نكنيم و تحمل 2 تا شوخي داشته باشيم بذاريم حركت مبارزات بي خشونت شاد و پويا بره جلو
none | ۲۹ بهمن ۱۳۸۸ - ۱۸:۵۸
من خوشم اومد. چون فک می کنم یکی از مشکلات اصلی، تبلیغ رفتارهای ماجراجویانه در جریان جنبشه. راستی!! تو خاطرات اوایل انقلاب بزرگی می خوندم که نوشته بود:«ما اون اوایل به آقای .... و ... و اندیشه هاشون نقد داشتیم اما فکر می کردیم گفتنش سبب تفرقه است. حالا از نگفتنش پشیمونیم». درمورد دشمن شادکن بودن هم، آقای موسوی حرف جالبی زده. ما قرار نیست رفتارمون رو براساس خوشجالی یا ناراحتی دشمنمون تنظیم کنیم. باید کاری رو که فکر می کنیم درسته، یعنی نقد و گفتگو رو انجام بدیم.
Malena | ۲۹ بهمن ۱۳۸۸ - ۱۸:۴۶
احساس خیلی بدی به کاریکاتور و به سازگارا و همینطور ما نا پیدا کردم انتقاد لازم است اما از اینکه دشمن شاد کن بود حسم بد است
siavash b | ۲۹ بهمن ۱۳۸۸ - ۱۸:۲۰
مانا جان این کارت از یه لحاظ از بقیه کارای قشنگت نو تر بود و اونم به خاطر امر زیبای نقد از خود.
به نظر من کارای مخالفان و هممون میبینیم و این اشتباهات خودمون که نمیبینیم و شما در این کاریکاتور این حقیقت رو به زیبایی به تصویر کشیدین، موفق باشی.........
دوستان خواهش میکنم بیائیم و از میان برداشتن دیکتاتوری را از درون خودمون شروع کنیم.خدائیش یک بار دیگه این کاریکاتور رو ببینید و بعدش کامنتها رو بخونید!بیبینید که کجا هستیم!
آخه یک شوخی ساده ی انتقادی نتیجش باید اتهام به خیانت,تفرقه افکنی و مقایسه با شریعتمداریها و طائبها باشه؟؟
قصدم مقاسه ی خمینی و سازگاراها نیست بلکه مقصودم برهه ی زمانیست:اول انقلاب هم خمینی هر گونه اراجیفی رو تحویل میداد و تا کسی لب به انتقاد میگشود هزارگونه برچسب بهش میزدن که الان وقت انتقاد نیست!و نیست و نابودش میکردن
ما همه با هم هستیم...دوست و منتقد یکدیگر....اینست رمز پیروزی بر استبداد
ali | ۲۹ بهمن ۱۳۸۸ - ۱۶:۲۲
مانا: دوست عزیز، آقای فلاحتی، لا اقل صد و خرده ای کار ضد خشونت گرایان، سرکوبگران ، شکنجه گران و غیره در این هشت ماه کشیده ام. نمی دانستم باید لیست معینی را پر کنم تا بتوانم درباره آقای سازگارا هم کار کنم. بعید می دانم سازگارا با شناخت دورادور پانزده بیست ساله ای که از ایشان دارم نظر شما را راجع به تخریب داشته انقدر بی طاقت باشند.
مانا نیستانی | ۲۹ بهمن ۱۳۸۸ - ۱۵:۳۸
مانا جان به یاد بیاور هنگامی را که در ایران بودی و تحلیلهای انتزاعی ولی ویرانگر ایرانیان وطن پرست خارج نشینی را می دیدی که البته مدیا هم در دسترس آنان بود و تو که زیر فشارهای داخلی بودی، خون می خوردی.. من الان همین احساس را نسبت به شما دارم.
مجید | ۲۹ بهمن ۱۳۸۸ - ۱۵:۲۵
مانا: این کودک کی قرار است تحمل اش بالا برود؟ آیا اصلا قرار است بالا برود؟ دوست من، می ترسم با این شیوه برخورد، کودک هرگز دلش نخواهد بزرگ شود و بچه بماند. به هر حال همیشه دلیل و توجیهی برای سکوت پیدا می شود. من موافق نیستم. معتقدم بالا بردن تحمل چیزی جدا از راه رفتن نیست که بعدا حاصل شود، بخشی از فرایند یادگیری راه رفتن کودک است گاهی سازگارا ایراد من را بگوید من ایراد ایشان را و شما هم ایراد هر دو، هیچ بد نیست. کمک مان می کند بهتر راه برویم. ممنونم
مانا نیستانی | ۲۹ بهمن ۱۳۸۸ - ۱۵:۲۵
آقای نیستانی منتقد گرامی !!! شما تا به حال چند کاریکاتور در باره آقای رادان / قاضی مرتضوی /شریعتمداری بازجو/ سعید امامی / شکنجه گران و سران کودتا ی سیاه کشیدید؟ فرستنده : بهرام فلاحتی
بهرام فلاحتی | ۲۹ بهمن ۱۳۸۸ - ۱۵:۲۲
واقعا شما دارین ” نقد ” میکنین؟ فکر می کنم فرق نقد و تخریب رو هنوز نمی دونین و واقعا متاسفم که کودتا گرا موفق شدن بین سبزها با همین کارها اختلاف بیندازن و امثال شما به جای نقد واقع گرایانه و علمی آب به اسیاب اقای شریعتمداری کیهان می ریزین.
بهار | ۲۹ بهمن ۱۳۸۸ - ۱۵:۱۴
مانای عزیز حقیقت اینه که گاهی باید سکوت کرد!! آیا باید از کودکی که در حال یادگیری راه رفتن است انتقاد کرد یا باید دست او را گرفت و به او روحیه داد؟؟
میشد با قرار دادن یک الگوی درست در برابر یک الگوی غلط، بدون زیر سوال بردن مستقیم آقای سازگارا منظور را رساند!!
enemy | ۲۹ بهمن ۱۳۸۸ - ۱۵:۰۴
مانا: دوستان عزیز، من به آقای سازگارا بسیار هم ارادت دارم، اما انتقاد خودم رو هم دارم که به هر حال در کارم- شوخی و جدی- مشخصه. به نظر من ما باید خودمون کار هم رو نقد کنیم - چنان که شما در کامنت ها سعی دارید با کار من چنین کنید- حال به زبان شوخی و مطایبه که کار منه یا جدی تر که کار دیگران یا شما است. پس تفاوت ما با مخالفان فکری مان چیست اگر طاقت کوچکترین شوخی یا نقد رو نداشته باشیم؟ آیا ما “ذاتا” در طرف حق قرار داریم و طرف مان “ذاتا” در سمت باطله؟ نباید روش ها ی دو طرف تفاوتی کنه؟ تشبیه اکسیون ها به دستور غذای مبارزه توهین آمیزه؟ هر کسی در این شرایط داره دستور غذایی خودش رو برای وضعیت سیاسی امروز ایران می ده و هیچکدوم نمی تونه به تنهایی غذای مورد نظر رو تامین کنه. کار من - بی مزه یا بامزه- بیشتر در نقد بابابزرگ بود که می خواست شامش رو فقط بر اساس یک دستور غذا بپزه. در هر حال از حساسیت شما و وقتی که برای نظر دادن می گذارید ممنونم
مانا نیستانی | ۲۹ بهمن ۱۳۸۸ - ۱۴:۴۵
سازگارا دوست داریم
سعید | ۲۹ بهمن ۱۳۸۸ - ۱۴:۴۳
واقا عالیییییییییییییی!!
ضربه ای که آقایون با تمام امکاناتشون سعی داشتند به آقای سازگارا بزنند شما با این کاریکاتور زدیید!!
مثل این میمونه که: “مسافران هواپیمایی که تازه داره در شرایط بسیار نا مساعد به سختی اوج میگیره و خود سوار بر آنیم، نسبت به یکی از خلبان های هواپیما بی اعنماد کنیم”
با تشکر از کارهای خوب قبلی و تاسف از این کاریکاتور نابخردانه
enemy | ۲۹ بهمن ۱۳۸۸ - ۱۴:۳۱
روزنامه نگار و کاریکاتوریستی که چشمشو به روی واقعیات خاصی ببنده و فقط در راستای اهداف جناح خاصی کار کنه که میشه امثال ده نمکی و شریعتمداری.
جامعه و جنبشی که نقدپذیر نباشه چطور میخاد به دموکراسی دست پیدا کنه؟؟
کمی بیشتر فکر کنیم.
نرگس ایرانی | ۲۹ بهمن ۱۳۸۸ - ۱۴:۱۱
معتقدم که باید ظرفیت انتقاد پذیری خودمونو بالا ببریم و دنبال معانی خیلی عمیق نگردیم، این کارتون به قشنگی شیوه مبارزاتی آقای سازگارا رو نشون میده. در یک برنامه شب قبل از ۲۲ بهمن ایشون از قول همون بچههای همیشگی (که نمیدونیم اینا کی هستن) به بینندگان اعلام میکرد که همراه خودشون سوت ببرن. آیا واقعا خواستههای جنبش سبز باید با این اشکال بیان بشه؟ توصیههای ایشون دقیقا در همون حد برنامههای آشپزی و گلدوزیه. بیایید رهبران قویتری انتخاب کنیم.
خودم | ۲۹ بهمن ۱۳۸۸ - ۱۴:۱۱
نکته اش اینه که آقای سازگارا در مورد مسایل خیلی حساس خیلی غیر مسوولانه و سطحی حرف می زند مثل اینکه مسایل اجتماعی دستور پخت غذا هستند و برای خوشمزه شدنش باید چاشنی دارش کرد، حالا این چاشنی به چه قیمتی تموم بشه برای ایشون مهم نیست. شما بیانیه های آقای موسوی را با حرف های سازگارا مقایسه کنید تا ببنید تفاوت مسوولانه حرف زدن با فقط حرف زدن چیه.
مریم | ۲۹ بهمن ۱۳۸۸ - ۱۴:۰۸
بعله، ما هم از بچگی از این تعریف های کاریکاتور زیاد خوندیم، ولی این راست و دروغش با شرافت شما، فقط موجب تفرقه، انشقاق و چنددستگی در جنبش است، حالا کی متوجه می شیم خدا داند
روزبه بخشی | ۲۹ بهمن ۱۳۸۸ - ۱۳:۵۹
کاریکاتور توهین آمیز و مزخرف و در جهت حمایت از کودتا چیان است. از این نمونه کاریکاتور فقط در کیهان شریعتمداری میتوان دید.
ali | ۲۹ بهمن ۱۳۸۸ - ۱۳:۳۸
برنامه آقای سازگارا واقعا خیلی بی حال و بی معنی است . ایشان باید یک مقداری تاریخ مبارزات و جبهه های مقاومت ملی کشورهای تحت اشغال و تحت ستم و استعمار را مطاله کند . به این بی حالی هم نمی توان یک حکومت فاشیستی غیر انسانی را از صحنه خارج کرد.
روزبه سهرابی | ۲۹ بهمن ۱۳۸۸ - ۱۳:۳۱
خیلی بی نمک بود
ماهان | ۲۹ بهمن ۱۳۸۸ - ۱۳:۳۰
اگر امکان دارد دوستان نظر بدهند تا بنده درک کنم که این کار توهین هست یا خیر. تنها امری که من از آن مطلع هستم این مسئله هست که این کار یا اصلا کاریکاتور سیاسی نیست یا در حد یک هجو بسیار ضعیف است.
در تعریف هنر کاریکاتور: کاریکاتور سیاسی کاریکاتوری است که کاریکاتوریست مجاز می شود آزادانه نسبت به موضوعی بسیار بدبین و کینه جو باشد و عقده های وجودی خود را در این کاریکاتور به بیرون بریزید. کاریکاتور های سیاسی با اينکه در نگاه اول خنده دار هستند ، اما معناي ثانوي عميقي در خود دارند.
بنده به نوبه خود معناي ثانوي عميقي در این کار نیافتم و تنها موضوع درک شده توسط من به سخره گرفتن آقای سازگارا بود که این امر حتی اگر توهین نباشد در دنیای هنر کاریکاتور سیاسی ارزشی ندارد.
یعنی دوستان واقعا اشتباهات و خطاهای آقای سازگارا در بالابردن مطالبات نمیبینند ؟ ، یعنی متوجه نیستیم آقای سازگارا چه نقش مهمی در بوجود آوردن فضای رومانتیک و خوش خیالانه قبل از ۲۲ بهمن ایفا کردن ؟ تظاهرات میلیونی این طرف و ۵۰ هزارنفری اونطرف (اشاره به صحبتهای ایشون باد از راهپیمایی ۹ دی ) ، اکسیون نهایی ! نظرسنجیهای عجیب و غریب که گویی مخصوص ایشون انجام شده بود وغیره ! ؟ واقیت این است که من در عین احترامی که براشون قایلم صحبتها نظرات و دیدگاهاشون رو الالخصوص این اواخر قابل نقد میدونم . به نظر من این کاریکاتور اتفاقا ملایم ترین نقدی بود که میشود درباره ایشون طرح کرد . اگر دوستان واقعا در این حد رو هم تحمل نمیکنند باید نگران بود.
شما جایگاه خوبی بین مردم دارید خودتان را کوچک و حقیر نکنید
اتفاقا خیلی هم واقع بینانه است !
جنبشی که بخواد از یو تیوپ با رسیپی های ده دقیقه ایی رهبری بشه نتیجه اش این میشه که از دست سه میلیون آدم عملا به اندازه هزار نفر کاری ساخته نباشه ...
به نظر من این کاریکاتور یک نکته بسیار جالب و عمیق سیاسی اجتماعی داره. اینکه چقدر روزمره ما ایرانی ها با سیاست و جنایت این قرنها قاطی شده. جنگ مرگ جوانها به اسم شهادت شلاق به خاطر عادی ترین مسایل اعدام و تجاوز و تظاهرات برای مردم ما شده روزمره. اینها هیچ کدوم عادی نیست. و پدربزرگ خوشبخت نیست بعد این همه سالها جوانی از دست رفته و نابود می خواد یک شام عادی که حق طبیعی اش را بپزه راهی نداره مگر به دستور پخت سازگاری گوش بده با شک که آیا چیزی از توش در می یاد نهایتا نا خیر.
نکته بعد؟ عزیزان من نظراتتون بعضی خیلی تند هست. اجداد ما ایرانی ها بنیانگذار تفکر روشن و دموکراسی و دوستی و عشق بودند و اتحاد ملتها. ما باید خیلی روی فرهنگ خودمون کار کنیم تا اون اصالتی که این قرنها با خون عربها و مغولها مخلوط شد را خالص کنیم یعنی فرهنگمون را باز پیدا کنیم. یعنی هر لحظه در روز و همین لحظه که نظر می نویسیم ببینیم چقدر عشق دوستی احترام به دیگران پذیرفتن دیگران و نظراتشون در نوشته مون رعایت شده. ما ایرانی ها تنها راه نجاتمون برگشتن به اصالت ملی ایران هست و اینکه با این دستور العمل شام روزمره مان را خودمون بپزیم.
دوستان ما باید جنبه ی نقد همدیگر را داشته باشیم . اگر ما از آقایان انتقاد نکنیم امکان دارد اشتباهاتشان را تکرار کنند. ما باید با انتقادهای دوستانه آنها را به گفته هایشان و تصمیماتشان حساس کنیم تا بدانند که چقدر در جایگاه حساسی قرار دارند و یک اشتباه کوچکشان چقدر میتواند به ضرر مردم و جنبش تمام شود. با تمام این حرفها آقای سازگارا و تمام دوستان خسته نباشید. اشتباه خاص آدمیزاد است و بخشش نیز خاص آدمیزاد است. ما هنوز امیدمان به انسانهایی چون شما است. آقای نیستانی کارتان عالی بود همیشه پیروز باشید
مانای عزیز تو چرا توی گل خودمون می زنی! شما (نویسنده هاو کاریکاتوریست های محبوب ) باید یک قدری مسولانه تر عمل کنید. فردا کیهان جشن می گیره که در جنبش سبز تفرقه افتاده و .......اینها که دموکراسی نمی فهمند. هم به تو میگم و هم به نیک اهنگ لطفا به ته مونده امید مردم کاری نداشته باشید.
با اینکه ارادت دارم به آقای سازګارا ، ولی به کاریکاتور مانا نیستانی نه نمیشه ګفت !
این همه بی تابی ها از سوی بعضی مخاطبان برای چیست؟ چرا تحمل یک شوخی یا انتقاد کوچک را نداریم؟ به نظر من که نه تمسخر در این هست نه حتی انتقاد شدید. نوعی مطایبه ی دوستانه است. البته شاید هم به همین دلیل به اندازه ی بقیه ی کاریکاتور های این سری برای من جذاب نبود. انگار مانا خودش هم نمی خواسته اون نیش و زهری که معمولن در کاریکاتور ها ش می ریزه اینجا بریزه! امیدوارم بعضی اظهار نظرهای عصبانی اینجا موجب نشه که مانا فکر کنه اشتباه کرده و دچار عذاب وجدان بشه!
هرکس حق داره نظرشو بگه. نباید کسی رو تو جنبش مصون از انتقاد دونست یا خیلی بزرگش کرد و یا کسی رو به خاطر اظهار نظر سرکوب کرد.
من از این کاریکاتور خوشم اومد.
حالا بعد از خمینی و خامنه ای نوبت خدایی سازگاراها شد ؟ اولا که این یه کاریکاتوره ...بعدشم هر کسی حق داره نظرشو بگه ...اینهمه شلوغش کرین و خودتون رو دارین میکشین که چی ؟ یه ذره فکر کنید ... کاره بی حاصل باید نقدبشه ... چه اشکالی داره .هیچ کدوم غیر از دگم بازی هیچ دلیلی واسه اینکه نباید نقد کرد ایشون رو ارایه دادین ؟ چه بسا که خوده سازگارا بشینه فکر کنه که کجای کارش ایراد داشته ... انگار خشونت جمهوری اسلامی به همه ایرانی ها سرایت کرده
با نمك بود من هر روز كاراي سازگارا رو پي مي گيرم و اجرا هم مي كنم با نگاه ارزشي به قضايا نگاه نكنيم و تحمل 2 تا شوخي داشته باشيم بذاريم حركت مبارزات بي خشونت شاد و پويا بره جلو
من خوشم اومد. چون فک می کنم یکی از مشکلات اصلی، تبلیغ رفتارهای ماجراجویانه در جریان جنبشه. راستی!! تو خاطرات اوایل انقلاب بزرگی می خوندم که نوشته بود:«ما اون اوایل به آقای .... و ... و اندیشه هاشون نقد داشتیم اما فکر می کردیم گفتنش سبب تفرقه است. حالا از نگفتنش پشیمونیم». درمورد دشمن شادکن بودن هم، آقای موسوی حرف جالبی زده. ما قرار نیست رفتارمون رو براساس خوشجالی یا ناراحتی دشمنمون تنظیم کنیم. باید کاری رو که فکر می کنیم درسته، یعنی نقد و گفتگو رو انجام بدیم.
احساس خیلی بدی به کاریکاتور و به سازگارا و همینطور ما نا پیدا کردم انتقاد لازم است اما از اینکه دشمن شاد کن بود حسم بد است
مانا جان این کارت از یه لحاظ از بقیه کارای قشنگت نو تر بود و اونم به خاطر امر زیبای نقد از خود.
به نظر من کارای مخالفان و هممون میبینیم و این اشتباهات خودمون که نمیبینیم و شما در این کاریکاتور این حقیقت رو به زیبایی به تصویر کشیدین، موفق باشی.........
khob inke kheili zaye bood agh neyestani,yekam roo tanzet kaar kon dadash,ghablan behtar boodi aaaaaaa
دوستان خواهش میکنم بیائیم و از میان برداشتن دیکتاتوری را از درون خودمون شروع کنیم.خدائیش یک بار دیگه این کاریکاتور رو ببینید و بعدش کامنتها رو بخونید!بیبینید که کجا هستیم!
آخه یک شوخی ساده ی انتقادی نتیجش باید اتهام به خیانت,تفرقه افکنی و مقایسه با شریعتمداریها و طائبها باشه؟؟
قصدم مقاسه ی خمینی و سازگاراها نیست بلکه مقصودم برهه ی زمانیست:اول انقلاب هم خمینی هر گونه اراجیفی رو تحویل میداد و تا کسی لب به انتقاد میگشود هزارگونه برچسب بهش میزدن که الان وقت انتقاد نیست!و نیست و نابودش میکردن
ما همه با هم هستیم...دوست و منتقد یکدیگر....اینست رمز پیروزی بر استبداد
مانا: دوست عزیز، آقای فلاحتی، لا اقل صد و خرده ای کار ضد خشونت گرایان، سرکوبگران ، شکنجه گران و غیره در این هشت ماه کشیده ام. نمی دانستم باید لیست معینی را پر کنم تا بتوانم درباره آقای سازگارا هم کار کنم. بعید می دانم سازگارا با شناخت دورادور پانزده بیست ساله ای که از ایشان دارم نظر شما را راجع به تخریب داشته انقدر بی طاقت باشند.
مانا جان به یاد بیاور هنگامی را که در ایران بودی و تحلیلهای انتزاعی ولی ویرانگر ایرانیان وطن پرست خارج نشینی را می دیدی که البته مدیا هم در دسترس آنان بود و تو که زیر فشارهای داخلی بودی، خون می خوردی.. من الان همین احساس را نسبت به شما دارم.
مانا: این کودک کی قرار است تحمل اش بالا برود؟ آیا اصلا قرار است بالا برود؟ دوست من، می ترسم با این شیوه برخورد، کودک هرگز دلش نخواهد بزرگ شود و بچه بماند. به هر حال همیشه دلیل و توجیهی برای سکوت پیدا می شود. من موافق نیستم. معتقدم بالا بردن تحمل چیزی جدا از راه رفتن نیست که بعدا حاصل شود، بخشی از فرایند یادگیری راه رفتن کودک است گاهی سازگارا ایراد من را بگوید من ایراد ایشان را و شما هم ایراد هر دو، هیچ بد نیست. کمک مان می کند بهتر راه برویم. ممنونم
آقای نیستانی منتقد گرامی !!! شما تا به حال چند کاریکاتور در باره آقای رادان / قاضی مرتضوی /شریعتمداری بازجو/ سعید امامی / شکنجه گران و سران کودتا ی سیاه کشیدید؟ فرستنده : بهرام فلاحتی
واقعا شما دارین ” نقد ” میکنین؟ فکر می کنم فرق نقد و تخریب رو هنوز نمی دونین و واقعا متاسفم که کودتا گرا موفق شدن بین سبزها با همین کارها اختلاف بیندازن و امثال شما به جای نقد واقع گرایانه و علمی آب به اسیاب اقای شریعتمداری کیهان می ریزین.
مانای عزیز حقیقت اینه که گاهی باید سکوت کرد!! آیا باید از کودکی که در حال یادگیری راه رفتن است انتقاد کرد یا باید دست او را گرفت و به او روحیه داد؟؟
میشد با قرار دادن یک الگوی درست در برابر یک الگوی غلط، بدون زیر سوال بردن مستقیم آقای سازگارا منظور را رساند!!
مانا: دوستان عزیز، من به آقای سازگارا بسیار هم ارادت دارم، اما انتقاد خودم رو هم دارم که به هر حال در کارم- شوخی و جدی- مشخصه. به نظر من ما باید خودمون کار هم رو نقد کنیم - چنان که شما در کامنت ها سعی دارید با کار من چنین کنید- حال به زبان شوخی و مطایبه که کار منه یا جدی تر که کار دیگران یا شما است. پس تفاوت ما با مخالفان فکری مان چیست اگر طاقت کوچکترین شوخی یا نقد رو نداشته باشیم؟ آیا ما “ذاتا” در طرف حق قرار داریم و طرف مان “ذاتا” در سمت باطله؟ نباید روش ها ی دو طرف تفاوتی کنه؟ تشبیه اکسیون ها به دستور غذای مبارزه توهین آمیزه؟ هر کسی در این شرایط داره دستور غذایی خودش رو برای وضعیت سیاسی امروز ایران می ده و هیچکدوم نمی تونه به تنهایی غذای مورد نظر رو تامین کنه. کار من - بی مزه یا بامزه- بیشتر در نقد بابابزرگ بود که می خواست شامش رو فقط بر اساس یک دستور غذا بپزه. در هر حال از حساسیت شما و وقتی که برای نظر دادن می گذارید ممنونم
سازگارا دوست داریم
واقا عالیییییییییییییی!!
ضربه ای که آقایون با تمام امکاناتشون سعی داشتند به آقای سازگارا بزنند شما با این کاریکاتور زدیید!!
مثل این میمونه که: “مسافران هواپیمایی که تازه داره در شرایط بسیار نا مساعد به سختی اوج میگیره و خود سوار بر آنیم، نسبت به یکی از خلبان های هواپیما بی اعنماد کنیم”
با تشکر از کارهای خوب قبلی و تاسف از این کاریکاتور نابخردانه
روزنامه نگار و کاریکاتوریستی که چشمشو به روی واقعیات خاصی ببنده و فقط در راستای اهداف جناح خاصی کار کنه که میشه امثال ده نمکی و شریعتمداری.
جامعه و جنبشی که نقدپذیر نباشه چطور میخاد به دموکراسی دست پیدا کنه؟؟
کمی بیشتر فکر کنیم.
معتقدم که باید ظرفیت انتقاد پذیری خودمونو بالا ببریم و دنبال معانی خیلی عمیق نگردیم، این کارتون به قشنگی شیوه مبارزاتی آقای سازگارا رو نشون میده. در یک برنامه شب قبل از ۲۲ بهمن ایشون از قول همون بچههای همیشگی (که نمیدونیم اینا کی هستن) به بینندگان اعلام میکرد که همراه خودشون سوت ببرن. آیا واقعا خواستههای جنبش سبز باید با این اشکال بیان بشه؟ توصیههای ایشون دقیقا در همون حد برنامههای آشپزی و گلدوزیه. بیایید رهبران قویتری انتخاب کنیم.
نکته اش اینه که آقای سازگارا در مورد مسایل خیلی حساس خیلی غیر مسوولانه و سطحی حرف می زند مثل اینکه مسایل اجتماعی دستور پخت غذا هستند و برای خوشمزه شدنش باید چاشنی دارش کرد، حالا این چاشنی به چه قیمتی تموم بشه برای ایشون مهم نیست. شما بیانیه های آقای موسوی را با حرف های سازگارا مقایسه کنید تا ببنید تفاوت مسوولانه حرف زدن با فقط حرف زدن چیه.
بعله، ما هم از بچگی از این تعریف های کاریکاتور زیاد خوندیم، ولی این راست و دروغش با شرافت شما، فقط موجب تفرقه، انشقاق و چنددستگی در جنبش است، حالا کی متوجه می شیم خدا داند
کاریکاتور توهین آمیز و مزخرف و در جهت حمایت از کودتا چیان است. از این نمونه کاریکاتور فقط در کیهان شریعتمداری میتوان دید.
برنامه آقای سازگارا واقعا خیلی بی حال و بی معنی است . ایشان باید یک مقداری تاریخ مبارزات و جبهه های مقاومت ملی کشورهای تحت اشغال و تحت ستم و استعمار را مطاله کند . به این بی حالی هم نمی توان یک حکومت فاشیستی غیر انسانی را از صحنه خارج کرد.
خیلی بی نمک بود
اگر امکان دارد دوستان نظر بدهند تا بنده درک کنم که این کار توهین هست یا خیر. تنها امری که من از آن مطلع هستم این مسئله هست که این کار یا اصلا کاریکاتور سیاسی نیست یا در حد یک هجو بسیار ضعیف است.
در تعریف هنر کاریکاتور: کاریکاتور سیاسی کاریکاتوری است که کاریکاتوریست مجاز می شود آزادانه نسبت به موضوعی بسیار بدبین و کینه جو باشد و عقده های وجودی خود را در این کاریکاتور به بیرون بریزید. کاریکاتور های سیاسی با اينکه در نگاه اول خنده دار هستند ، اما معناي ثانوي عميقي در خود دارند.
بنده به نوبه خود معناي ثانوي عميقي در این کار نیافتم و تنها موضوع درک شده توسط من به سخره گرفتن آقای سازگارا بود که این امر حتی اگر توهین نباشد در دنیای هنر کاریکاتور سیاسی ارزشی ندارد.
خیلی لوس و خنک بود.