نسخه آرشیو شده
درگیر (56) - تندیس های شهر کجایند؟
درگیر (56) - تندیس های شهر کجایند؟

این مطلب را به اشتراک بگذارید

مهربد آرين

همه راههاي معقول رو امتحان كردي غير از يك راه نامعقول.وقتي روي كارهاي قبلي كليك ميكني آدرس به شكل زير درمياد:
http://www.mardomak.us/cartoon/#52304
حالا بايد اين علامت # رو از آدرس حذف كني و دوباره سعي كني مثل آدرس زير:
http://www.mardomak.us/cartoon/52304
خوش باشي
يك كارگر بيكار

مهربد آرين | ۲۳ اردیبهشت ۱۳۸۹ - ۱۹:۰۷
harfehesaab

درودی دوباره بر مانای عزیز.
سپاس که این بار فنی تر پاسخ داده ای. درست است امکان دارد فقط اختلاف سلیقه یا نظر باشد. چند نکته:
1. این که بین این همه کار فقط یک مورد به نظرم رسید که انتقاد کنم به نظرم خودش یک شاهکار است (از دید من: که من آرزو می کنم کاش کارنامه ی زندگی ام این گونه بود. این نقطه ی کوچکی که اشاره کردم شاید بیشتر باعث بشود بزرگی سپیدی بوم دیده بشود).
2. به نظر من شخصیت فرهنگی با شخصیت سیاسی و مذهبی ( که درگیری مستقیم با سیاست دارد) داستانش متفاوت است. به همین دلیل هم در غرب هم همان طور که مثال زدم (چاسر, شکسپیر) با شخصیت های فرهنگی این گونه شوخی نمی کنند. وقتی می گویم شوخی نمی کنند منظورم این است که طنزپرداز شناخته شده و مورد توجه جامعه ی فرهنگی این کار را نمی کند وگرنه در کوچه و خیابان و کسانی که شان و جای او را نشناسند که جای شگفتی نیست اینگونه باشند.
3. درست است که در طنز یا فکاهه یا کمدی ناهمنجسی خودش مایه ی خنده است ولی به نظرم این دو از مایه ی ناهمجنسی نیست. چرا؟ ظاهرا قصد آن بوده که دزدی مجسمه ها و تجاوز به زندانیان در کنار هم یک پیام مشترک بیافریند و آبشخور هر دو را یک جا بداند و شان کسانی که به  این کارها مبادرت می ورزند را برابر بداند. بسیار خوب. در آن صورت پرسش این است که چرا فردوسی؟ ربط موضوعی شعر سردر فرهنگی ما با این دزدی ها و تجاوز ها چیست؟  مگر نه این است که مجسمه ی معاصران (ستارخان و باقرخان و مادر ... ) دزیده شده است؟ آیا هیچ نشانه ای از مخالفت با پارسی گری وجود داشته تا کلا آوردن مجسمه ی فردوسی توجیه داشته باشد؟
4. حتی اگر تمام موارد بالا نادیده گرفته شود خود مصرعی که گذاشته شده نوعی کم ذوقی یا کم سوادی و یا ابتدال هنرمند را به ذهن متبادر می کند و نه پایین بودن شان تجاوز گران و دزدان را. مثلا اگر به جای آن مصرع گفته می شد: تجاوز شده روزی پارسی // یا : که دزدم بخواند هر ناکسی .. نمی دانم توانستم منظورم را برسانم یا نه.
کوتاه می کنم با دوباره کردن احترام و ادبم به شما.

harfehesaab | ۱۸ اردیبهشت ۱۳۸۹ - ۰۶:۳۴
me

این کاری که شما میگید مانا کرده و توهینه به فردوسی، همین نقیضه کردن ساده، زنده یاد اخوان یه کتاب داره درباره این کار وکلا این به معنی توهین به شخص اول نیست.
این اواخر کافیه یه کسی یه حرفی بزنه سریع داد بزنیم داره توهین میکنه. من عاشق فردوسیم ولی اینکه حتی نشه از کاریکاتورش واسه فریاد زدن استفاده کرد، واسه اعتراض، به صرف اینکه ممکنه به من بربخوره، توهین بزرگتریه به فردوسی.

me | ۱۷ اردیبهشت ۱۳۸۹ - ۰۴:۳۲
مانا

دوست عزیز نظرت را خواندم. شما لطف داری. به نظرم چیز مهمی نیست اختلاف نظری است بین ما بر سر مفهوم ابتذال و احترام. به نظر من در یک کمدی- اسم طنز را هم نمی آورم- دیوانه وار و ابزرد که شخصیت اصلی اش مجسمه شاعری معروف زیر تهدید- احتمالا تجاوز- است نوشتن شعری همتراز با اصل کار شاعر کاملا نامربوط است. شیشه پپسی واقعیت چندش اوری است که “وجود دارد” و من نساخته ام اش. موقعیت بیت شعر هم بسیار مستحکم تر از این هاست که با یک شوخی در هم بشکند ( موقعیت فردوسی با نقد تند شاملو که شاعر بسیار بزرگی است در هم نشکست که با کار من که فکاهه معمولی است بشکند) بنابر این حد اکثر، به قول شما موقعیت من را در هم خواهد شکست که چندان مشکلی با این قضیه ندارم. مگر سینمای کمدی مل بروکس یا زوکرها یا کمدی های ساوت پارک و سیمپسون تماما مملو از شوخی های سنگین و رنگین و پاستوریزه بوده اند؟ و می شود جدی شان نگرفت؟ با این حساب تیم ساوت پارک روزی چند بار باید از کلیسای کاتولیک، هنرمندان، سیاستمداران، مشاهیر تاریخ و غیره و ذلک معذرت بخواهند. از شما برای حساسیت تان ممنونم اما قویا معتقدم استفاده شوخ طبعانه از یک بیت شعر بی احترامی نیست

مانا | ۱۶ اردیبهشت ۱۳۸۹ - ۰۸:۱۱
harfehesaab

مانا جان پاسخت را دیدم. چون دیدم به نظرات نوشته در بالاترین هم نگاه می کنی گفتم یادآوری کنم که چند نظری را آنجا نوشته ام. خسته باشی و مظمئن باش همچنان با تحسین و تشنگی منتظر کارهای بسیار خوبت که همیشه آن ها را عالی می دانسته ام خواهم بود.  و ا ینکه من توقعم از تو را پایین نخواهم آورد حتی اگر تو این را از من بخواهی چون دوستت دارم و به توانایی هایت خیلی احترام می گذارم.

harfehesaab | ۱۶ اردیبهشت ۱۳۸۹ - ۰۲:۵۲
صبح ازل

فوق العاده بود . واقعا زیبا و پر معناست بیشتر کار کن

صبح ازل | ۱۵ اردیبهشت ۱۳۸۹ - ۲۳:۳۳
فرهاد

چرا وقتی روی کارهای قبلی کلیک می‌کنم باز نمی شه؟

فرهاد | ۱۵ اردیبهشت ۱۳۸۹ - ۱۷:۰۸
سهراب

بسه دیگه آخه چه ربطی داره به موضوع توهین به فردوسی !؟
نمی دونم کی ما می خواهیم از سانسور خودمون و دیگران دست برداریم ؟
کسی که واسه فردوسی احترام قائل هست اینو ببینه دیگه قائل نیست ؟
گیر الکی ندین لطفأ ! بابا این حکومت کل فرهنگ و هنر و ملیت ما رو داره داغون می کنه پس اگه مثل مانا این موضوع رو یادآوری نکنیم چی کار کنیم ؟ آقایونی که از این سوژه خوششون نیومده لطفأ سوژه بدین ، کاریکاتور بکشین بسم الله !
من خیلی سال کارهای مانا رو دنبال می کنم این مجموعه خیلی شاهکاره دست درد نکنه خسته نباشی داداش ، هرچی می خواهد دل تنگت بکش ما هم حال می کنیم ، حرف دل ما رو می زنی مساله این است.
در ضمن پدر خانواده پرفسور داستان های تن تن نیست ؟ اخلاقش هم خیلی شبیه اونه !

سهراب | ۱۵ اردیبهشت ۱۳۸۹ - ۱۵:۴۳
Reza

Very smart very bitter and very funny. That is one of those that makes you laugh and cry at the same time. Exactly what a political satire needs to be. Good job mana, thanks.

Reza | ۱۵ اردیبهشت ۱۳۸۹ - ۱۴:۴۱
Green Post Rock

در مورد نقد بالا ، موافق نیستم . ، وقتی کاریکاتور رو دیدم هم خندیدم و هم افسوس خوردم !

بحث  تقدس 100 درصد و به هیچ وجه شوخی نکردن با مفاخر ملی که یکی از نشانه های الهی دیکتاتور پرور بودن فرهنگ ماست به کنار ،  حقیقت تلخ ماجرا اینجاست اگر  کسانی مثل فردوسی و مصدق و زکریا رازی ها و ... در زمان ما بودند ، مهمان شریف همین شیشه پپسی ها و شکنجه ها و رفتارهای  غیر انسانی بودند .

اون 30 سال علاوه بر شعر فردوسی یه جورایی به خود ما هم بر می گشت ، جالب بود ، 30 سال کشیدیم تو این حکومت ، حالا هم نصیبمون اعدام و تجاوز و ... شده !

Green Post Rock | ۱۵ اردیبهشت ۱۳۸۹ - ۱۴:۲۵
Rafie Zamani

خدا نکشتت مانا !!!!!!! آخه تو این همه سوژه رو از کجات میاری ؟؟؟؟

Rafie Zamani | ۱۵ اردیبهشت ۱۳۸۹ - ۱۱:۰۳
behzad

???????????!!!!!!!!!!WHY ARE YOU SO SMART

behzad | ۱۵ اردیبهشت ۱۳۸۹ - ۱۰:۵۳
مرتضا خسروی

:”))))مردم از خنده...بابا ای ول.

مرتضا خسروی | ۱۵ اردیبهشت ۱۳۸۹ - ۰۹:۵۳
Saba.T

BE KHOBI YA BADIYE IN ASAR KAR NADARAM, VAGHAN BE HAMCHIN ADAM KHALAGHI BAYAD TABRIK GOFT, VAGHAN ZEHNE HONARMANDI DARI…

Saba.T | ۱۵ اردیبهشت ۱۳۸۹ - ۰۹:۳۹
مانا نیستانی

مانا: ممنونم از انتقاد هرچند قبول اش ندارم. بازجویی از مجسمه فردوسی یک موقعیت کمیک احمقانه است که کاملا با شعر بی سر و تهی که مجسمه می خواند هماهنگی دارد. این اسم اش توهین به مقام شامخ فردوسی نیست یا من یادم نمی اید در هیچ کدام از قوانین بشری شوخی با اشعار شاعران معادل توهین یا خفیف شماری یا جالب تر از آن بنا بر خواسته دوستی در بالاترین مستلزم معذرتخواهی باشد

مانا نیستانی | ۱۵ اردیبهشت ۱۳۸۹ - ۰۹:۳۸
به تو چه!

عااااااااااالی بود!!!!!

به تو چه! | ۱۵ اردیبهشت ۱۳۸۹ - ۰۷:۳۸
میم
میم | ۱۵ اردیبهشت ۱۳۸۹ - ۰۶:۰۴
harfehesaab

اولین بار است که از مانا انتقاد می  کنم: موافق شعری که برای فردوسی نوشته نیستم. حیف است که جهت انتقاد از کودتا بزرگ نامدار و پایه گذار فرهنگ پارسی را به چنین شعر  ناخوبی پایین آورد.

harfehesaab | ۱۵ اردیبهشت ۱۳۸۹ - ۰۵:۴۸
elnaz

چرا باز نمی‌شه وقتی روی کارهای قبلی کلیک می‌کنم باز نمی شه؟ همه‌ی راه‌های معقول جهان هستی رو هم امتحان کردم. اگه امکان ارسال دارید لطفا برام ایمیل کنید.

elnaz | ۱۵ اردیبهشت ۱۳۸۹ - ۰۵:۲۵
سانسورچی

جالب و مبتکرانه بود.
موفق باشید

سانسورچی | ۱۵ اردیبهشت ۱۳۸۹ - ۰۴:۵۳
صفحه 1 از 1 صفحه
آگهی