شرط انصاف را رعایت نکردید.مگه زمانی که شرکت واحد اعتصاب کرد من و شما به یاری آنها رفتیم؟
سارا | ۲۸ تیر ۱۳۸۹ - ۱۳:۴۴
مانا جا ن خوب این جمعیت رو به تصویر کشیدی. زدی وسط خال
بابک | ۲۴ تیر ۱۳۸۹ - ۱۰:۰۶
این کار به نظرم غیر منصفانه بود.این که عده ای برای آزادی بیان و عده ای برای حقوق معوقه و عده دیگری برای درآمد بیشتر معترض باشند طبیعی است. مگر جامعه از همه این طیف ها تشکیل نشده و مگر بدتر از آن جنبش سبز از همین حالا می خواهد به فکر سهم خواهی بیفتد که هر کس بیشتر قربانی داده باید بعدا سهم بیشتری از همه چیز داشته باشد؟مثل بعد از جنگ که فرزندان شهدا بدون کنکور همگانی به دانشگاه رفتند... به نظر من یک انقلاف طنفی و مطالبه محور خیلی هم مدرن و خوب است. آیا ما سیاست زده شده ایم؟
farnaz | ۲۴ تیر ۱۳۸۹ - ۰۶:۱۸
دنیا جای خطرناکی برای زندگی است. نه به خاطر مردمان شرور، بلکه به خاطر کسانی که شرارتها را می بینند و کاری در مورد آن انجام نمی دهند.
آلبرت انیشتن
atefe nazari | ۲۴ تیر ۱۳۸۹ - ۰۵:۳۶
خیلی زیبا , یکی از بهترین کارهایی بود که میشد گفت از شما دیدم
Am0oKaveh | ۲۴ تیر ۱۳۸۹ - ۰۵:۳۳
واقعا عالی بود
دقیقا چیزی که این روزا بهش فکر میکنم انه که این دوستان چه در تهران چه در تبریز به خاطر چشمهای نداو همه ی کسایی که شهید شدند یا آسیب دیدند حتی حرفی از اعتصاب نزدند اما حالا فقط به خاطر جیب خودشون با دولت سر ناسازگاری گذاشتن ! نمیگم کار الانشون درست نیست اما چه بازار و چه هم میهنان ترک زبان ما تو روز هایی که نباید مارو تنها میذاشتن تنهامون گذاشتن لازم نبود اون وقت با همه اهداف ما موافق باشند اونا میتونستند پا به پای ما مبارزه کنند با این دشمن مشترک و مطالباتشون رو هم مطرح کنند
nima | ۲۴ تیر ۱۳۸۹ - ۰۴:۴۲
مانا: لطف دارید اما واقعیت این است که خیلی از طرفدارها شاید نظر عکس این ایده را داشته باشند. من چیزی را که معتقد باشم می کشم
+++
ey val javab
arakav | ۲۴ تیر ۱۳۸۹ - ۰۴:۳۹
حرف دل من بود. خیلی خیلی دستتون درد نکنه
تارا | ۲۴ تیر ۱۳۸۹ - ۰۲:۳۵
سلام مانای عزیز.کارتون بسیار زیباست .شما یه کارتونیست موفق هستید .ولی یه سوال از دوستان داشتم و اون اینکه مگه زمانی که شرکت واحد اعتصاب کرد من و شما به یاری آنها رفتیم؟من و شما چه کمکی به اعتصاب کارگران نسبت به عدم دریافت حقوقشون کردیم؟و در نهایت اینکه مگر غیر از اینه که ما هم فقط برای گرفتن رای خودمون به خیابون رفتیم؟....کارتون قشنگ بود ولی شرط انصاف را رعایت نکردید..
rokhsana | ۲۴ تیر ۱۳۸۹ - ۰۰:۴۶
مثل همیشه بی نظیر
محمدرضا | ۲۳ تیر ۱۳۸۹ - ۲۱:۱۹
خدا رو شکر که مثل بقیه از اعتصاب بازاریان ذوق زده نشدید
دست مریزاد
مژگان | ۲۳ تیر ۱۳۸۹ - ۱۹:۱۰
سلام
ایده جالبی بود. یک پیشنهاد: شاید طرحی به ذهنت برسه با مظمون اینکه با وجود اینکه بازاریا انگیزشون بیشتر اقتصادی بوده ولی این حرکت به دشمن مشترکی ضربه میزنه که اقشار مختلفی رو تحت دیکتاتوری خودش داره از دانشجو و نویسنده تا کارگر و بازاری. اگه دانشجو و نویسنده بیشتر تقاضشون آزادی بیانه یک بازاری و یا یک کارگر نگاهش اکثرا اقتصادیه. به امید روزی که نقض آزادی یک نویسنده دل یک بازاری رو هم به درد بیاره و ظلم اقتصادی که به یک بازاری میشه فکر یک دانشجو رو هم مشغول کنه. یکی از حربه های حکومت ایران همینه که همه اونقدر بدبخت و گرفتار باشن که وقتی داره به یک گروه ظلم میکنه صدای بقیه در نیاد. شاید درست این باشه که امروز من دانشجو از ظلمی که به بازاریا می شه تنفرمو نشون بدم تا فردا با امید بیشتری از بقیه اقشار مردم برای دفاع از آزادی بیانم کمک بخوام. ظلم ظلمه
علی | ۲۳ تیر ۱۳۸۹ - ۱۸:۴۱
تا اونجا که این کارتون نشان میدهد مردمی که تظاهرات شرکت کردند با بازاریان دو قشر مختلف بودند. حالا سوالی که پیش میاید این است که برادر من که بازاری است و تمام تظاهرات را شرکت کرده و الان در اعتصاب است دیگر نباید خود را جزو جنبش سبز بداند ؟ سوال دیگری که دوست داشتم بپرسم این بود که فردا اگر کارگران برای پرداخت نشدن حقوقشان اعتصاب کنند همین کارتون کشیده میشود فقط جای اون شخصیت بده عوض میشه ؟ البته من همیشه به هنر شما احترام میگذارم ولی خوب گویا نفرت از بازاریها و یا شاید بازماندهٔ تفکرات توده ایی بین روشن فکران کار را به اینجا کشانده.ببخشید که کمی پراکنده صحبت کردم راستش باورم نمیشد چنین حجم تهاجمی به بازاری ها. شاید باورتان نشود ولی رسما در بالاترین فحش خواهر و مادر به بازریها تیتر شد که چرا بازاریان به فکر منافع صنفی خود هم هستند. شاید ما اولین ملتی باشیم که انتظار داریم صنف مثلا تاکسی داران برای حقوق هنرمندان اعتصاب کند ولی خود هنرمندان اگر بروند دستبوس رهبر اشکال ندارد.
مهدی ر. | ۲۳ تیر ۱۳۸۹ - ۱۸:۲۳
سلام مانی از کاریکاتورای خوبت واقعا ممنونم.
به قول کامبیز حسینی لعنت به این مال دنیا
مصطفی | ۲۳ تیر ۱۳۸۹ - ۱۷:۳۲
نگاه تک بعدی به بخشی از جامعه که دستکم مبارزه مدنی و اتحاد برای منافع صنفی اش رو از خیلی از اصناف مدعی فرهنگ بهت بلده و مطابقش عمل میکنه، هیچ ذکاوتی در این اثر ندیدم
samir | ۲۳ تیر ۱۳۸۹ - ۱۷:۳۱
به نظرمن ، موضوع فقط بازاریها نیستند. این طنز کنایه ازتمام افرادی است که تنها زمانی واکنش نشان می دهند که مناقع شخصی خودشان درخطر باشد. امیدوارم ما جزء این دسته افراد نباشیم و نسبت به بی عدالتی هایی که به هموطنانمان می شود بی تفاوت نباشیم.
مانا جان، بسیار عالی بود.
setareh | ۲۳ تیر ۱۳۸۹ - ۱۶:۴۵
فراموش نكنين نسل بازار هم داره عوض مي شه خيلي از دانشجوها حالا به صورت خرد يا درشت تو بازار هستند اين نگاه سنتي به بازار و بازاري رو من زياد نمي پسندم هرچند كه به هر حال با نمك بود!
علي | ۲۳ تیر ۱۳۸۹ - ۱۶:۳۳
مانای عزیز، مثل همیشه عالی! امیدوارم موفق باشید و همواره در اوج بمانید.
fariba f | ۲۳ تیر ۱۳۸۹ - ۱۵:۲۷
خیلی جالب بود ما رو توی خیابون میزدن اینا از شونه بالا می انداختند ولی ما خبراشونو پوشش میدیم و بهشون کمک می کنیم چون سبزیم. بازم دمت گرم
کورش | ۲۳ تیر ۱۳۸۹ - ۱۲:۳۱
مانا جان،برا من به شخصه همین که یکی از همین بازاری ها موقع در رفتن رام داد تو کافیه!!!
میثم | ۲۳ تیر ۱۳۸۹ - ۱۰:۵۱
رک گویی حقایق بدونه تعارف ،سپاس
کاشانی | ۲۳ تیر ۱۳۸۹ - ۰۹:۳۳
غزاله: مانای عزیز فوق العاده است. تلخ و واقعی...
غزاله وحدتی | ۲۳ تیر ۱۳۸۹ - ۰۹:۰۰
طنز موجود در سناریو ی طرحت,عالی بود!
ولی نباید خلی رو بازارن انگ “منافع پرستی” بزنیم! چون خودمونم منافع پرستیم! مگه نه اینکه 30 ساله این رژیم کشتار,شکنجه,تجاوز به زندانیان و.. رو داشته و تو خیلی از انتخابات تقلب شده! (اما نه دیگه 63% اینا) ولی الانه که به برخی ها تجاوز و شکنجه شد و رایشون رو نشمردن! جنبش سبز به وجود اومد1 من نه ساندیس خورم ونه ضد سبز!
فقط حرفم اینکه خودمون رو هم نقد کنیم و بدونیم اسم کارمون چیه ! و چی باعث میشه که چه کاری بکنیم!
حامد پور.قائم مقامی | ۲۳ تیر ۱۳۸۹ - ۰۸:۳۶
خیلی تلخه، ولی این واقعیت رو مثل همیشه زیبا تصویر کردی ، درود بر تو
جنبش | ۲۳ تیر ۱۳۸۹ - ۰۷:۱۹
عالی بود .
abtin | ۲۳ تیر ۱۳۸۹ - ۰۶:۵۲
مانا: لطف دارید اما واقعیت این است که خیلی از طرفدارها شاید نظر عکس این ایده را داشته باشند. من چیزی را که معتقد باشم می کشم
مانا نیستانی | ۲۳ تیر ۱۳۸۹ - ۰۶:۵۰
زدی به هدف!
اون موقع که بهشون شدیدا احتیاج داشتیم خبری ازشون نبود، و حالا..نوش دارو پس از مرگ سهراب....
سیاوش | ۲۳ تیر ۱۳۸۹ - ۰۶:۴۸
مانا جان من یک نیک آهنگیم که مانایی شدم
دلیلشم نپرس
شایان | ۲۳ تیر ۱۳۸۹ - ۰۶:۳۸
مانای عزیز همیشه کارهات رو دنبال میکنم . هثل همیشه پر محتوا
ایراندخت | ۲۳ تیر ۱۳۸۹ - ۰۶:۳۰
میدونی برای چی بهت میگم مردمی هستی؟
برا اینکه به حرف طرفدارات گوش میدی و وقتی ازت یه چیزو میخوان انجام میدی
حرف دل ما رو زدی
دست مریزاد
marzieh Jarrahi | ۲۳ تیر ۱۳۸۹ - ۰۶:۰۸
واقعا یکی از بهترین کاریکاتورهاییست که تا امروز طراحی کرده اید .
شخصیت واقعی حاجی بازاریهای پول دوست .
شرط انصاف را رعایت نکردید.مگه زمانی که شرکت واحد اعتصاب کرد من و شما به یاری آنها رفتیم؟
مانا جا ن خوب این جمعیت رو به تصویر کشیدی. زدی وسط خال
این کار به نظرم غیر منصفانه بود.این که عده ای برای آزادی بیان و عده ای برای حقوق معوقه و عده دیگری برای درآمد بیشتر معترض باشند طبیعی است. مگر جامعه از همه این طیف ها تشکیل نشده و مگر بدتر از آن جنبش سبز از همین حالا می خواهد به فکر سهم خواهی بیفتد که هر کس بیشتر قربانی داده باید بعدا سهم بیشتری از همه چیز داشته باشد؟مثل بعد از جنگ که فرزندان شهدا بدون کنکور همگانی به دانشگاه رفتند... به نظر من یک انقلاف طنفی و مطالبه محور خیلی هم مدرن و خوب است. آیا ما سیاست زده شده ایم؟
دنیا جای خطرناکی برای زندگی است. نه به خاطر مردمان شرور، بلکه به خاطر کسانی که شرارتها را می بینند و کاری در مورد آن انجام نمی دهند.
آلبرت انیشتن
خیلی زیبا , یکی از بهترین کارهایی بود که میشد گفت از شما دیدم
واقعا عالی بود
دقیقا چیزی که این روزا بهش فکر میکنم انه که این دوستان چه در تهران چه در تبریز به خاطر چشمهای نداو همه ی کسایی که شهید شدند یا آسیب دیدند حتی حرفی از اعتصاب نزدند اما حالا فقط به خاطر جیب خودشون با دولت سر ناسازگاری گذاشتن ! نمیگم کار الانشون درست نیست اما چه بازار و چه هم میهنان ترک زبان ما تو روز هایی که نباید مارو تنها میذاشتن تنهامون گذاشتن لازم نبود اون وقت با همه اهداف ما موافق باشند اونا میتونستند پا به پای ما مبارزه کنند با این دشمن مشترک و مطالباتشون رو هم مطرح کنند
مانا: لطف دارید اما واقعیت این است که خیلی از طرفدارها شاید نظر عکس این ایده را داشته باشند. من چیزی را که معتقد باشم می کشم
+++
ey val javab
حرف دل من بود. خیلی خیلی دستتون درد نکنه
سلام مانای عزیز.کارتون بسیار زیباست .شما یه کارتونیست موفق هستید .ولی یه سوال از دوستان داشتم و اون اینکه مگه زمانی که شرکت واحد اعتصاب کرد من و شما به یاری آنها رفتیم؟من و شما چه کمکی به اعتصاب کارگران نسبت به عدم دریافت حقوقشون کردیم؟و در نهایت اینکه مگر غیر از اینه که ما هم فقط برای گرفتن رای خودمون به خیابون رفتیم؟....کارتون قشنگ بود ولی شرط انصاف را رعایت نکردید..
مثل همیشه بی نظیر
خدا رو شکر که مثل بقیه از اعتصاب بازاریان ذوق زده نشدید
دست مریزاد
سلام
ایده جالبی بود. یک پیشنهاد: شاید طرحی به ذهنت برسه با مظمون اینکه با وجود اینکه بازاریا انگیزشون بیشتر اقتصادی بوده ولی این حرکت به دشمن مشترکی ضربه میزنه که اقشار مختلفی رو تحت دیکتاتوری خودش داره از دانشجو و نویسنده تا کارگر و بازاری. اگه دانشجو و نویسنده بیشتر تقاضشون آزادی بیانه یک بازاری و یا یک کارگر نگاهش اکثرا اقتصادیه. به امید روزی که نقض آزادی یک نویسنده دل یک بازاری رو هم به درد بیاره و ظلم اقتصادی که به یک بازاری میشه فکر یک دانشجو رو هم مشغول کنه. یکی از حربه های حکومت ایران همینه که همه اونقدر بدبخت و گرفتار باشن که وقتی داره به یک گروه ظلم میکنه صدای بقیه در نیاد. شاید درست این باشه که امروز من دانشجو از ظلمی که به بازاریا می شه تنفرمو نشون بدم تا فردا با امید بیشتری از بقیه اقشار مردم برای دفاع از آزادی بیانم کمک بخوام. ظلم ظلمه
تا اونجا که این کارتون نشان میدهد مردمی که تظاهرات شرکت کردند با بازاریان دو قشر مختلف بودند. حالا سوالی که پیش میاید این است که برادر من که بازاری است و تمام تظاهرات را شرکت کرده و الان در اعتصاب است دیگر نباید خود را جزو جنبش سبز بداند ؟ سوال دیگری که دوست داشتم بپرسم این بود که فردا اگر کارگران برای پرداخت نشدن حقوقشان اعتصاب کنند همین کارتون کشیده میشود فقط جای اون شخصیت بده عوض میشه ؟ البته من همیشه به هنر شما احترام میگذارم ولی خوب گویا نفرت از بازاریها و یا شاید بازماندهٔ تفکرات توده ایی بین روشن فکران کار را به اینجا کشانده.ببخشید که کمی پراکنده صحبت کردم راستش باورم نمیشد چنین حجم تهاجمی به بازاری ها. شاید باورتان نشود ولی رسما در بالاترین فحش خواهر و مادر به بازریها تیتر شد که چرا بازاریان به فکر منافع صنفی خود هم هستند. شاید ما اولین ملتی باشیم که انتظار داریم صنف مثلا تاکسی داران برای حقوق هنرمندان اعتصاب کند ولی خود هنرمندان اگر بروند دستبوس رهبر اشکال ندارد.
سلام مانی از کاریکاتورای خوبت واقعا ممنونم.
به قول کامبیز حسینی لعنت به این مال دنیا
نگاه تک بعدی به بخشی از جامعه که دستکم مبارزه مدنی و اتحاد برای منافع صنفی اش رو از خیلی از اصناف مدعی فرهنگ بهت بلده و مطابقش عمل میکنه، هیچ ذکاوتی در این اثر ندیدم
به نظرمن ، موضوع فقط بازاریها نیستند. این طنز کنایه ازتمام افرادی است که تنها زمانی واکنش نشان می دهند که مناقع شخصی خودشان درخطر باشد. امیدوارم ما جزء این دسته افراد نباشیم و نسبت به بی عدالتی هایی که به هموطنانمان می شود بی تفاوت نباشیم.
مانا جان، بسیار عالی بود.
فراموش نكنين نسل بازار هم داره عوض مي شه خيلي از دانشجوها حالا به صورت خرد يا درشت تو بازار هستند اين نگاه سنتي به بازار و بازاري رو من زياد نمي پسندم هرچند كه به هر حال با نمك بود!
مانای عزیز، مثل همیشه عالی! امیدوارم موفق باشید و همواره در اوج بمانید.
خیلی جالب بود ما رو توی خیابون میزدن اینا از شونه بالا می انداختند ولی ما خبراشونو پوشش میدیم و بهشون کمک می کنیم چون سبزیم. بازم دمت گرم
مانا جان،برا من به شخصه همین که یکی از همین بازاری ها موقع در رفتن رام داد تو کافیه!!!
رک گویی حقایق بدونه تعارف ،سپاس
غزاله: مانای عزیز فوق العاده است. تلخ و واقعی...
طنز موجود در سناریو ی طرحت,عالی بود!
ولی نباید خلی رو بازارن انگ “منافع پرستی” بزنیم! چون خودمونم منافع پرستیم! مگه نه اینکه 30 ساله این رژیم کشتار,شکنجه,تجاوز به زندانیان و.. رو داشته و تو خیلی از انتخابات تقلب شده! (اما نه دیگه 63% اینا) ولی الانه که به برخی ها تجاوز و شکنجه شد و رایشون رو نشمردن! جنبش سبز به وجود اومد1 من نه ساندیس خورم ونه ضد سبز!
فقط حرفم اینکه خودمون رو هم نقد کنیم و بدونیم اسم کارمون چیه ! و چی باعث میشه که چه کاری بکنیم!
خیلی تلخه، ولی این واقعیت رو مثل همیشه زیبا تصویر کردی ، درود بر تو
عالی بود .
مانا: لطف دارید اما واقعیت این است که خیلی از طرفدارها شاید نظر عکس این ایده را داشته باشند. من چیزی را که معتقد باشم می کشم
زدی به هدف!
اون موقع که بهشون شدیدا احتیاج داشتیم خبری ازشون نبود، و حالا..نوش دارو پس از مرگ سهراب....
مانا جان من یک نیک آهنگیم که مانایی شدم
دلیلشم نپرس
مانای عزیز همیشه کارهات رو دنبال میکنم . هثل همیشه پر محتوا
میدونی برای چی بهت میگم مردمی هستی؟
برا اینکه به حرف طرفدارات گوش میدی و وقتی ازت یه چیزو میخوان انجام میدی
حرف دل ما رو زدی
دست مریزاد
واقعا یکی از بهترین کاریکاتورهاییست که تا امروز طراحی کرده اید .
شخصیت واقعی حاجی بازاریهای پول دوست .