chera poule naftemouno nemidan?
chera bayad poulae ke az sandoughe sadaghe jam mishe houghoughmoun bashe?!!!!!!!!!!
ghazal | ۰۱ فروردین ۱۳۹۰ - ۱۳:۰۵
دقیقا! بیشترین موضوعی که منو ناراحت می کنه هم همینه مانا جان
nooshin | ۱۸ اسفند ۱۳۸۹ - ۲۱:۱۳
همه موسوی و کروبی رو دوست دارند حتی خیلی رادیکال ها. اما تف به شرف امثال مهاجرانی و تف به ذات هرچی طرفدار خامنه ای
ali | ۱۵ اسفند ۱۳۸۹ - ۱۶:۲۳
اگر به یکدیگر اعتماد نکنیم و گذشته همدیگر را نبخشیم پس باید آینده را چگونه و توسط چه کسانی بسازیم؟
sahar | ۱۰ اسفند ۱۳۸۹ - ۰۷:۰۶
متاسفانه من روز به روز دارم بیشتر به این نوشته هوشنگ اسدی این میارم که مشکل اصلی ملت ما اینه که هممون درون خودمون دیکتاتور هستیم، و تا وضع به این گونه هست، هر تغیری باز هم منجر به یک نظام دیکتاتوری دیگه خواهد شد.
به قول یکی از دوستان که کامنت داده بود که بعضی افراد جوری حرف میزنند و قضاوت میکنند انگار که جنبش سبز قیام دسته ای لمپن بر ضد لمپنیزم طرف مقابل است !
ما اگر بحث خودی غیر خودی کنیم، چه فرقی با جمهوری اسلامی داریم؟ اگه هر فحش و لفظ رکیک رو خطاب به کسی که متفاوت از ما فکر میکنه به کار ببریم، چه فرقی با اراذل و اوباش ولایت داریم؟
aydin | ۰۸ اسفند ۱۳۸۹ - ۱۹:۳۳
من یه سوالی دارم
اگه بنا براین باشه که تغییرات آدمها رو ندیده بگیریم موسوی و کروبی رو باید مورد عنایت قرار بدیم و فحشهای آبدار نثارشان کنیم
اونوقت دیگه جنبش سبزی معنی نداره
اونوقت اصلن حرکت اعتراضی ما بی معنی میشه
فقط باید وایسیم مسعود خان رجوی بیاد ایران رو آزاد کنه (یاد شاهین نجفی افتادم)
تازه رجوی هم ابتدا با خمینی همکاری داشت پس اون هم اخه!
اونوقت فقط اعلی حضرت رضاشاه پهلوی (دوم) باید بیاد
درمورد سروش میدونم که 25 سال میشه که داره هزینه میده
پارسال هم توی نامش به خامنه ای طلب آمرزش کرد از اینکه درخدمت جمهوری اسلامی بوده
حالا ازمردم باید عذرخواهی میکرد (نظر شخصی من)که نکرد
بهرحال ادبیات آدمها با هم فرق میکنه یکی با عملش عذرخواهی میکنه یکی صراحتن اعلام میکنه
محمد نوری زاد، مهندس طبرزدی، دکتر سازگارا، اکبر گنجی و ...... همه اینجورین
نمیشه بهشون گفت نون به نرخ روز خور
آخه آدم واسه نون خوردن که نمیره زندان (سازگارا، گنجی ، طبرزدی و....)
برای سروش هم همینطوره
اگه بخواد نون بخوره که مثل حمید مولانا میاد توی بغل دیکتاتور میخوابه نه اینجوری که خونوادش رو بزاره توی دهن این گرگها!
باران | ۰۸ اسفند ۱۳۸۹ - ۱۸:۲۶
مانای عزیز، آنچه مرا عصبانی میکند نان بنرخ روز خوری است. منهنوز متقاعد نشده ام که مشکل بسیاری از نامها که بعضی هاشان را نوشتید قطع ید شدن از خوان پر الوان ثروت و قدرت است یا درد آزادی و دمکراسی و حدیثی اندر نتوانستن. چرا که خیلی از اینان من جمله سروش وقتی میتوانست نکرد و تفکر خود را در اختیار حاکم زوری قرار داد که هنوز تئوری ایی برای قبض و بسط آنچه در اذهان زمخت رهبرانش میگذشت نداشت. کروبی وقتی باستناد حکم حکومتی روزنامه ها را سلاخی کرد دقیقأ چه امیدی در سر داشت؟ بنظرم سودای باقی ماندن در قدرت. دوره اول انتخابات منجر به احمدی نژاد را بسودای دلجویی قدرت از او بالنسبه ساکت ماند وتنها هنکامی که برایش مسلم شد حکومت او را بزباله دانی فرزتدان انقلاب سپرده ندای آزادیخواهیش بلند شد. ایضأ سروش و دهها اسم دیگر که نمیبرم. برادر گرامی، من با شارلاتان سالاری و احمق و فراموشکار پنداری مردم مشکل دارم، حال یا سروش یا مانا و از قضا از وجود اآن جریانی که فرمودید نفسش ثابت است بسیار خوشحالم چون باعث میشود کسانی باشند در این خاک آفت زده تا وقایع را ثبت کنند و همینگونه است که ویدیوی صحبتهای خشک مغزانه برادر سروش سر از یو تیوب در میاورد. در ضمن، عمله آیت نشان دادن سروش که البته نبود، دردی از او دوا نمیکند. او صد البته مغز متفکر سلاخی دانشگاهها بود. در خاتمه،من تمایل دارم گفته شما را مبنی بر ترادف زمانی اتفاقی این طرح باور کنم ولی لطفأ بپذیرید که کار بسیار بسیار دشواری از خوانندگانتان انتظار دارید.
reza | ۰۷ اسفند ۱۳۸۹ - ۱۹:۱۸
مانا: خیلی جالب است چون من این کار را حدود دو ماه پیش (خیلی پیش تر از جریان سروش کشیدم) و در سایت آپلود کردم اما دوستان سایت مردمک با تاخیر منتشرش کردند بنابراین کاملا تصادفی با مجادلات اخیر همزمان شد. به هر حال خیلی فرقی ندارد، یک روز سروش، فردایش مهندس سحابی همین امروز خود نیک آهنگ کوثر، پس فردا یکی دیگر. نفس جریان ثابت است
مانا نیستانی | ۰۷ اسفند ۱۳۸۹ - ۱۰:۱۱
آخرش چه فرقی بین شما و جمهوری اسلامی هست اونا خودی غیر خودی می کنند شما هم همون حرف هارو می زنید.
مانی | ۰۷ اسفند ۱۳۸۹ - ۰۷:۵۱
بیچاره سروش دهنش سرویس شد تا بگه من کاره ای نبودم. این شورای تایید صلاحیت با مسئولیت حسن آیت بود که همه جا حتی در ادارات مسئول تایید صلاحیت بود
یاسر | ۰۷ اسفند ۱۳۸۹ - ۰۷:۲۸
بسیار عالی نوشتی دوست عزیز. اتفاقا نیک کاریکاتوری کشیده بود با محتوای خلاف این یکی. اونجا من نوشتم:
جریان ایشون شده همون جریان اره... از همه اصرار و از ایشون - و بادمجون دور قاب چین هاشون - انکار. ولی اونچه از همه بیشتر داره وجودش رو می خوره اینه که به خاطر سابقه خرابش که اظهر من الشمسه کسی به عاملیت پرسترویکای حکومتی - که واقعا بوده - و در نتیجه سالاری جریان روشنفکری حال حاضر ایران - یعنی اون چیزی که در آرزوش می سوزه - قبولش نداره. هزل کینه مندانه ای که بر دولت آبادی نوشت از همینجا آب می خوره.
Reza | ۰۷ اسفند ۱۳۸۹ - ۰۷:۲۷
Soroush is an Islamist.
Kourosh | ۰۷ اسفند ۱۳۸۹ - ۰۷:۲۱
اگر منظور تبرئه عبدالکریم روش بود باید بگم متاسفانه بعضی گناهان نابخشودنی است. ایشان شاید دیگر از اونا نباشه ولی مسلمأ هرگز از ما هم نخواهد بود. این حداقل مکافاتی برای او بخاطر آنچه که با تئوریهای ایشان بر آموزش عالی کشور رفت
chera poule naftemouno nemidan?
chera bayad poulae ke az sandoughe sadaghe jam mishe houghoughmoun bashe?!!!!!!!!!!
دقیقا! بیشترین موضوعی که منو ناراحت می کنه هم همینه مانا جان
همه موسوی و کروبی رو دوست دارند حتی خیلی رادیکال ها. اما تف به شرف امثال مهاجرانی و تف به ذات هرچی طرفدار خامنه ای
اگر به یکدیگر اعتماد نکنیم و گذشته همدیگر را نبخشیم پس باید آینده را چگونه و توسط چه کسانی بسازیم؟
متاسفانه من روز به روز دارم بیشتر به این نوشته هوشنگ اسدی این میارم که مشکل اصلی ملت ما اینه که هممون درون خودمون دیکتاتور هستیم، و تا وضع به این گونه هست، هر تغیری باز هم منجر به یک نظام دیکتاتوری دیگه خواهد شد.
به قول یکی از دوستان که کامنت داده بود که بعضی افراد جوری حرف میزنند و قضاوت میکنند انگار که جنبش سبز قیام دسته ای لمپن بر ضد لمپنیزم طرف مقابل است !
ما اگر بحث خودی غیر خودی کنیم، چه فرقی با جمهوری اسلامی داریم؟ اگه هر فحش و لفظ رکیک رو خطاب به کسی که متفاوت از ما فکر میکنه به کار ببریم، چه فرقی با اراذل و اوباش ولایت داریم؟
من یه سوالی دارم
اگه بنا براین باشه که تغییرات آدمها رو ندیده بگیریم موسوی و کروبی رو باید مورد عنایت قرار بدیم و فحشهای آبدار نثارشان کنیم
اونوقت دیگه جنبش سبزی معنی نداره
اونوقت اصلن حرکت اعتراضی ما بی معنی میشه
فقط باید وایسیم مسعود خان رجوی بیاد ایران رو آزاد کنه (یاد شاهین نجفی افتادم)
تازه رجوی هم ابتدا با خمینی همکاری داشت پس اون هم اخه!
اونوقت فقط اعلی حضرت رضاشاه پهلوی (دوم) باید بیاد
درمورد سروش میدونم که 25 سال میشه که داره هزینه میده
پارسال هم توی نامش به خامنه ای طلب آمرزش کرد از اینکه درخدمت جمهوری اسلامی بوده
حالا ازمردم باید عذرخواهی میکرد (نظر شخصی من)که نکرد
بهرحال ادبیات آدمها با هم فرق میکنه یکی با عملش عذرخواهی میکنه یکی صراحتن اعلام میکنه
محمد نوری زاد، مهندس طبرزدی، دکتر سازگارا، اکبر گنجی و ...... همه اینجورین
نمیشه بهشون گفت نون به نرخ روز خور
آخه آدم واسه نون خوردن که نمیره زندان (سازگارا، گنجی ، طبرزدی و....)
برای سروش هم همینطوره
اگه بخواد نون بخوره که مثل حمید مولانا میاد توی بغل دیکتاتور میخوابه نه اینجوری که خونوادش رو بزاره توی دهن این گرگها!
مانای عزیز، آنچه مرا عصبانی میکند نان بنرخ روز خوری است. منهنوز متقاعد نشده ام که مشکل بسیاری از نامها که بعضی هاشان را نوشتید قطع ید شدن از خوان پر الوان ثروت و قدرت است یا درد آزادی و دمکراسی و حدیثی اندر نتوانستن. چرا که خیلی از اینان من جمله سروش وقتی میتوانست نکرد و تفکر خود را در اختیار حاکم زوری قرار داد که هنوز تئوری ایی برای قبض و بسط آنچه در اذهان زمخت رهبرانش میگذشت نداشت. کروبی وقتی باستناد حکم حکومتی روزنامه ها را سلاخی کرد دقیقأ چه امیدی در سر داشت؟ بنظرم سودای باقی ماندن در قدرت. دوره اول انتخابات منجر به احمدی نژاد را بسودای دلجویی قدرت از او بالنسبه ساکت ماند وتنها هنکامی که برایش مسلم شد حکومت او را بزباله دانی فرزتدان انقلاب سپرده ندای آزادیخواهیش بلند شد. ایضأ سروش و دهها اسم دیگر که نمیبرم. برادر گرامی، من با شارلاتان سالاری و احمق و فراموشکار پنداری مردم مشکل دارم، حال یا سروش یا مانا و از قضا از وجود اآن جریانی که فرمودید نفسش ثابت است بسیار خوشحالم چون باعث میشود کسانی باشند در این خاک آفت زده تا وقایع را ثبت کنند و همینگونه است که ویدیوی صحبتهای خشک مغزانه برادر سروش سر از یو تیوب در میاورد. در ضمن، عمله آیت نشان دادن سروش که البته نبود، دردی از او دوا نمیکند. او صد البته مغز متفکر سلاخی دانشگاهها بود. در خاتمه،من تمایل دارم گفته شما را مبنی بر ترادف زمانی اتفاقی این طرح باور کنم ولی لطفأ بپذیرید که کار بسیار بسیار دشواری از خوانندگانتان انتظار دارید.
مانا: خیلی جالب است چون من این کار را حدود دو ماه پیش (خیلی پیش تر از جریان سروش کشیدم) و در سایت آپلود کردم اما دوستان سایت مردمک با تاخیر منتشرش کردند بنابراین کاملا تصادفی با مجادلات اخیر همزمان شد. به هر حال خیلی فرقی ندارد، یک روز سروش، فردایش مهندس سحابی همین امروز خود نیک آهنگ کوثر، پس فردا یکی دیگر. نفس جریان ثابت است
آخرش چه فرقی بین شما و جمهوری اسلامی هست اونا خودی غیر خودی می کنند شما هم همون حرف هارو می زنید.
بیچاره سروش دهنش سرویس شد تا بگه من کاره ای نبودم. این شورای تایید صلاحیت با مسئولیت حسن آیت بود که همه جا حتی در ادارات مسئول تایید صلاحیت بود
بسیار عالی نوشتی دوست عزیز. اتفاقا نیک کاریکاتوری کشیده بود با محتوای خلاف این یکی. اونجا من نوشتم:
جریان ایشون شده همون جریان اره... از همه اصرار و از ایشون - و بادمجون دور قاب چین هاشون - انکار. ولی اونچه از همه بیشتر داره وجودش رو می خوره اینه که به خاطر سابقه خرابش که اظهر من الشمسه کسی به عاملیت پرسترویکای حکومتی - که واقعا بوده - و در نتیجه سالاری جریان روشنفکری حال حاضر ایران - یعنی اون چیزی که در آرزوش می سوزه - قبولش نداره. هزل کینه مندانه ای که بر دولت آبادی نوشت از همینجا آب می خوره.
Soroush is an Islamist.
اگر منظور تبرئه عبدالکریم روش بود باید بگم متاسفانه بعضی گناهان نابخشودنی است. ایشان شاید دیگر از اونا نباشه ولی مسلمأ هرگز از ما هم نخواهد بود. این حداقل مکافاتی برای او بخاطر آنچه که با تئوریهای ایشان بر آموزش عالی کشور رفت