نمی دونم من درست متوجه شدم یا نه، ولی با خوندن نظرات به نظرم رسید که دوستان از حرف اصلی که این کاریکاتور میزنه دور شدن و به حواشی بیشتر پرداختند.
عقیده هر کدوم از این گروه ها گرچه جای تامل و صحبت داره اما موضوع بحث نیست. موضوع اینه که طرفداران دموکراسی هم خواهان کشتن هستند.
ترس از اپوزیسیون ها برای من از همین جا شروع میشه. این تفکر کشتن برای اعمال نظر یا عقاید خود،به دست آوردن و یا حفظ قدرت باعث میشه که اگر هر کدوم از این اپوزیسیون ها حاکمیت رو به دست بگیره تبدیل به دیکتاتور بعدی بشه. این سرنوشت شومیه که باید ازش ترسید و دوری کرد به نظر من.
طلوع | ۲۵ خرداد ۱۳۹۰ - ۰۴:۵۱
یک شاهکار هنری دیگر. ما ایرانی ها اول باید تفکرات دموکراسی را در تک تکمان بعد در خانوادههایمان نهادینه کنیم تا شاید وقتی در جامعه بتواند که آشکار شود.
مردم دنیا ما را به اسم تروریست می شناسند. چرا مردمی که عاشق پیشه ترینهای مردم تاریخ هستند به دام تبدیل عشق به نفرت می افتند؟؟ گیر کار کجاست که مارا به اسم تروریست می شناسند؟
هند عشق را از ایران یاد گرفت. هم جنس گرایی ثابت شده که یک عارضه ای نیست که فرد همجنس گرا تاثیری بتواند روی آن داشته باشد در دین هم وقتی اختیار نیست گناهی نیست . اگر ایران آنقدر بالغ شد که این کاریکاتور مانا را بفهمد نجات ما حتمی است. هر کدام از ما باید شروع کند از چیزی که برایش از همه ثقیل تر است مثلا برای شما ثقیل همجنسگرایی است اینجا خودتون تمرین دموکراسی کنید. از خودتون شروع کنید. هر ایرانی به حکم ایرانی بودنش باید راحت روی خاکش توانای زندگی کردن داشته باشد. چه همجنس گرا چه حتی طرفدارهای احمدی نژاد!! در 90 درصد جاهای دیگه دنیا در 80 در صد تاریخ هم همینطوری بوده عزیزان من! هر کسی به حکمی که توی این خاک به دنیا آمده یا والدینش از این خاک می آیند باید آزاد روی این خاک زندگی کند تا وقتی که قاتل آزاد زندگی کردن دیگری نیست ! زنده باد مانا زنده باد سیمین.
مریم | ۱۶ خرداد ۱۳۹۰ - ۲۱:۲۱
خوب من یه شعار محوری دارم:
دیکتاتور به پایان سلام کن
یعنی
آقای خامنه ای شما باید بری
نیاز به اینهمه درگیری هم نیست
نه به دین کسی کار داریم نه به دنیای کسی
محسن | ۱۲ خرداد ۱۳۹۰ - ۰۲:۳۶
درود بر بهترین کاریکاتوریست ایران !
یکی از حسن های شما اینه که توی کارهاتون یه گفتگو و بحث هم انجام میشه و گویی مردم دارن یه میزگرد تماشا می کنن!
درود به شرفت آقای نیستانی ، سبز باشی و پاینده
رضا206 | ۰۹ خرداد ۱۳۹۰ - ۰۳:۴۴
جناب سمج
متاسفانه با استدلال شما مخالفم. ما قرار نیست خواست اقلیت رو فدای خواست اکثریت کنیم. اینکه می گید قلال گروه تعدادشون کمه پس نباید اونها رو ه حساب بیاریم مثل این میمونه که بگیم مثلا چون تعداد معلولین توی جامعه کمه پس در نظر گرفتن امکانات رفاهی برای اونها ضرورتی نداره!!!
از نظر من تمام اقلیتها حق اضهار نظر دارن چه توی بالاترین، چه توی جامعه و چه هر جای دیگه.
چون همیشه «فرد» نسبت به «جامعه» اولویت داره.
سربلند | ۰۹ خرداد ۱۳۹۰ - ۰۳:۱۵
بسیار جالب بود. به نظر میرسه هیچ اشتراکی میان گروه های اپوزیسیون جمهوری اسلامی وجود نداره و دلیل اصلیش فقر فرهنگی و نیز بی تفاوتی مردم ایران هست چرا که هیچ اپوزیسیون مانیفست داری حمایت حداکثری مردم رو همراه خودش نداره و فقط گروهی که حس “بویایی” خوبی داشته یعنی از خواست های حداکثری مردم برای رسیدن به قدرت استفاده کرده موفق تر بوده.
سامان | ۰۹ خرداد ۱۳۹۰ - ۰۰:۳۲
جناب سمج!
ظاهراً شما کاملاً دچار سوء تفاهم شده اید!
کاملاً متوجه هستم تفاوت بین همجنس باز و همجنس خواه برای شما اهمیت ندارد و از این تنها انتقاد من طفره رفتید.
و اما بقیه حرفهای شما! نمیدونم بر چه اساس فکر کردید من از مشکلات ورود به دانشگاه در ایران و درد محرومیت های اجتماعی خبر ندارم! ولی شما قطعاً از رنج همجنس خواه بودن (که یک انتخاب نیست بلکه یک موقعیت است) در ایران خبر ندارید. نگاه های ازار دهنده و پیشداوری ها زجر اور رو در مورد این انسانها درداور نمیدونید. در مورد تظاهرات 1000 نفری در امنیت نظری ندارم! من اینجا توی ایران زندگی میکنم. اینجا دانشگاه رفتم. اینجا (در ایران) زن هستم که کار چندان ساده ای نیست. اینجا هیچ اتفاقی در امنیت رخ نمیدهد!
در نهایت! تنها چیزی که گفتم انتقادی بود در مورد تلقی نادرست شما در مورد همجنس خواه ها و فقط همین!! از کدوم جماعت صحبت کردید؟ همجنس خواه ها؟ بر چه اساس با اطمینان فکر میکنید این ادمها در ایران مبارزه نکردند، به زندان نرفتند و یا از تحصیل محروم نشدند؟
فکر میکنم این دیکتاتور درون انسانهاست که به همین راحتی حقوق انسانی گروه دیگری از انسانها را قیچی میکند! در این مورد همجنس خواه ها قربانی تر از دیگران هستند.
سیمین | ۰۸ خرداد ۱۳۹۰ - ۱۶:۲۲
سرکار خانم سیمین
من مایل نیستم وارد بحث های واژه شناسی و احتمالا ریشه های همجنس گرایی به قول شما بشوم. منظور من اینستکه این جماعت چه درصدی از مردم ایران محسوب می شوند؛ چه فداکاری از خودشان نشان داده اند و امثال این.. مردم ایران در حین این جنبش از دانشگاه رفتن محروم شدن و به گوشه زندان ها افتادند. میدانید محرومیت از دانشگاه یعنی چه؟ چقدر کسی باید خودش و خانوادش زجر بکشن تا وارد دانشگاه بشن؟ اونایی که خارج هستن (خود منم یکیش که 30 سال از عمرم را در میان اقوام غیر ایرانی بوده ام) عرضه یک تظاهرات هزار نفری توی فضای امن را نداشته ایم. ما اهالی خارج حداکثر کاری که کردیم اینه که پای اینترنت نشستیم و تو بالاترین به مزخرفات و اهانت به مقدسات اون مردم رای مثبت دادیم تا ژست روشن فکری بگیریم و امثال اون مردک کودک جاه طلب کارتونیست فقط باعث تفرقه در جنبش سبز شدیم و یک روز بحث کشتار منافقین و یه روز هم پاچه روشنفکرهای مذهبی رو پی گرفتیم. فقط منظورم این بوده که ما چون به رسانه آزاد بیشتر دسترسی داریم یک قدری بیشتر از کوپونمون حرف زدیم. وهم گرفته مون که چون بیشتر می تونیم بنویسیم پس بیشتر هم هستیم لابد.
زیاده جسارت است.
سمج | ۰۸ خرداد ۱۳۹۰ - ۰۷:۲۶
جناب “سمج”!
یک نکته قابل گوشزد در حرفهای شما وجود داره و اون استفاده از واژه همجنس باز به جای همجنس گرا هست!
همجنس گرا یی حاصل یک کنش بیولوژیکی است که فرد همجنسگرا در اون یک نیاز عاطفی و جنسی به همجنس خودش پیدا میکنه در حالیکه همجنس بازی تنها ارضای میل جنسی محسوب میشود و رابطه عاطفی بین دو طرف وجود ندارد.
استفاده از واژه تحقیر آمیز همجنس بازی برای گروهی از افراد که دارای میل جنسی متفاوتی نسبت به ما اکثریت دگر جنس خواه هستند ناشی از یک ترس بی مورد از این گرایش جنسی است.
گذشته از اون امکان داره برای من معلوم کنید کشور خارج کجاست؟ شما از کدوم خارج صحبت میکنید که در اون همجنس گراها ادم حساب نمیشوند؟
سیمین | ۰۸ خرداد ۱۳۹۰ - ۰۴:۵۸
اگر مانا نیستانی هندی بود لابد باید توی پلاکارد شعار مشترکشون ده هزار نفر رو نشون میداد!! راستی هند چه جوری به دمکراسی رسیده با اینهمه تکثر آراء.
متاسفانه بخاطر شرایط خفقان داخل کشور قلم و رسانه آزاد در اختیار یک مشت خارج نشین بی بته است. این خارج نشین ها واقعا امر بهشون مشتبه شده که اگر روزی در ایران رای گیری آزاد و دمکراسی برپا بشه حائز یک اکثریت خواهند بود. کلاه خودتونو قاضی کنین، به اون مزدورهای مونگول مثل بد آهنگ و سایر دلقک ها کاری ندارم، فکر می کنید مثلا همجنس بازها چند درصد خواهند بود؟ ممکنه مثلا توی سایت بالاترین اونا حائز یک درصد قابل توجهی باشن ولی ما داریم راجع ایران صحبت می کنیم. توی همون خارج که مهد دمکراسی است هنوز اکثر کشورها همجنس بازها را آدم حساب نمی کنن و براشون تره هم خورد نمی کنن. اما یک مشت تازه به خارج رسیده الکی ژست های روشنفکرانه میگیرن و از خود خارجی ها هم می خوان خارجی تر باشن. ما را به خیر خارج نشینها امیدی نیست لطفا شر مرسانید.
سمج
سمج | ۰۷ خرداد ۱۳۹۰ - ۲۲:۳۷
خیر
مانا نیستانی | ۰۷ خرداد ۱۳۹۰ - ۱۹:۰۶
به نظر من در جامعه ی مذهبی ایران همجنسگرایی هیچوقت نمیتونه مقبولیت عام داشته باشه پس مطرح نکردن این موضوع بهتره
خس و خاشاک | ۰۷ خرداد ۱۳۹۰ - ۱۲:۲۷
) ای جان.... مانا این چپی تپله هژیر پلاسچی نیست؟؟
هما | ۰۷ خرداد ۱۳۹۰ - ۱۱:۰۰
وتقعا باعث تاسف که خاتمی رو هم کردیم قاطی اونها دوست عزیزم آقا رضا حداقل از بابابزرگ یاد بگیر که به نظر دیگران احترام بذاری حالا حتی اگه نظرش در راستای نظر جنابعالی نباشه .
چرا ما هممون یاد گرفتیم دنبال تک قطبی کردن قدرت و دیدگاه باشیم ماهای که در حال حاضر که نه قدرتی داریم نه سمت اینقدر به اطرافیان خودمون حمله میکنیم واقعا فرق ماها با امثال سعید تاجیمها ، شریعتمداریها ، مصباح یزدیها و ... در چیست ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
کیان | ۰۷ خرداد ۱۳۹۰ - ۱۰:۱۴
مانا: پیشنهادی داده نشده. قیچی هم شیطنت پدربزرگ و کاری انتزاعی بود نه پیشنهاد.
مانا نیستانی | ۰۶ خرداد ۱۳۹۰ - ۲۲:۲۰
مردم از خنده
ali | ۰۶ خرداد ۱۳۹۰ - ۲۰:۲۶
خیلی ممنون خیلی عالی بود. یک شعار محوری دیگه هم میتونه مرگ بر خاتمی باشه که دو تا حسن بزرگ داره. از یکطرف خاتمی تنها کسی است که نمیگه باید کشت و از طرف دیگه فحش به خاتمی خرج و خطر نداره داخل و خارج کسی متعرض آدم نمیشه حتی اگر خودش هم رهبر بشه چیزی نمیگه.
پس میتونیم با شعار مرگ بر خاتمی به وحدت ۱۰۰٪ همه جناحها دست پیدا کنیم ولی پیشنهاد میشود واقعا نکشیمش چون اونوقت باید دنبال شعار بگردیم. همین فحشش بدیم و گوجه فرنگی گندیده پرت کنیم طرفش تا دلمون خنک بشه!
رضا | ۰۶ خرداد ۱۳۹۰ - ۱۶:۱۹
جناب نیستانی کاری که می کنید بسیار قابل تامل و شریف هست اما گاهی کارهاتون پیشنهادهایی منتقل می کنه (مثل قیچی کردن طناب) که فقط روی کاغذ عملیه
به این نکته توجه داشته باشید
نمی دونم من درست متوجه شدم یا نه، ولی با خوندن نظرات به نظرم رسید که دوستان از حرف اصلی که این کاریکاتور میزنه دور شدن و به حواشی بیشتر پرداختند.
عقیده هر کدوم از این گروه ها گرچه جای تامل و صحبت داره اما موضوع بحث نیست. موضوع اینه که طرفداران دموکراسی هم خواهان کشتن هستند.
ترس از اپوزیسیون ها برای من از همین جا شروع میشه. این تفکر کشتن برای اعمال نظر یا عقاید خود،به دست آوردن و یا حفظ قدرت باعث میشه که اگر هر کدوم از این اپوزیسیون ها حاکمیت رو به دست بگیره تبدیل به دیکتاتور بعدی بشه. این سرنوشت شومیه که باید ازش ترسید و دوری کرد به نظر من.
یک شاهکار هنری دیگر. ما ایرانی ها اول باید تفکرات دموکراسی را در تک تکمان بعد در خانوادههایمان نهادینه کنیم تا شاید وقتی در جامعه بتواند که آشکار شود.
مردم دنیا ما را به اسم تروریست می شناسند. چرا مردمی که عاشق پیشه ترینهای مردم تاریخ هستند به دام تبدیل عشق به نفرت می افتند؟؟ گیر کار کجاست که مارا به اسم تروریست می شناسند؟
هند عشق را از ایران یاد گرفت. هم جنس گرایی ثابت شده که یک عارضه ای نیست که فرد همجنس گرا تاثیری بتواند روی آن داشته باشد در دین هم وقتی اختیار نیست گناهی نیست . اگر ایران آنقدر بالغ شد که این کاریکاتور مانا را بفهمد نجات ما حتمی است. هر کدام از ما باید شروع کند از چیزی که برایش از همه ثقیل تر است مثلا برای شما ثقیل همجنسگرایی است اینجا خودتون تمرین دموکراسی کنید. از خودتون شروع کنید. هر ایرانی به حکم ایرانی بودنش باید راحت روی خاکش توانای زندگی کردن داشته باشد. چه همجنس گرا چه حتی طرفدارهای احمدی نژاد!! در 90 درصد جاهای دیگه دنیا در 80 در صد تاریخ هم همینطوری بوده عزیزان من! هر کسی به حکمی که توی این خاک به دنیا آمده یا والدینش از این خاک می آیند باید آزاد روی این خاک زندگی کند تا وقتی که قاتل آزاد زندگی کردن دیگری نیست ! زنده باد مانا زنده باد سیمین.
خوب من یه شعار محوری دارم:
دیکتاتور به پایان سلام کن
یعنی
آقای خامنه ای شما باید بری
نیاز به اینهمه درگیری هم نیست
نه به دین کسی کار داریم نه به دنیای کسی
درود بر بهترین کاریکاتوریست ایران !
یکی از حسن های شما اینه که توی کارهاتون یه گفتگو و بحث هم انجام میشه و گویی مردم دارن یه میزگرد تماشا می کنن!
درود به شرفت آقای نیستانی ، سبز باشی و پاینده
جناب سمج
متاسفانه با استدلال شما مخالفم. ما قرار نیست خواست اقلیت رو فدای خواست اکثریت کنیم. اینکه می گید قلال گروه تعدادشون کمه پس نباید اونها رو ه حساب بیاریم مثل این میمونه که بگیم مثلا چون تعداد معلولین توی جامعه کمه پس در نظر گرفتن امکانات رفاهی برای اونها ضرورتی نداره!!!
از نظر من تمام اقلیتها حق اضهار نظر دارن چه توی بالاترین، چه توی جامعه و چه هر جای دیگه.
چون همیشه «فرد» نسبت به «جامعه» اولویت داره.
بسیار جالب بود. به نظر میرسه هیچ اشتراکی میان گروه های اپوزیسیون جمهوری اسلامی وجود نداره و دلیل اصلیش فقر فرهنگی و نیز بی تفاوتی مردم ایران هست چرا که هیچ اپوزیسیون مانیفست داری حمایت حداکثری مردم رو همراه خودش نداره و فقط گروهی که حس “بویایی” خوبی داشته یعنی از خواست های حداکثری مردم برای رسیدن به قدرت استفاده کرده موفق تر بوده.
جناب سمج!
ظاهراً شما کاملاً دچار سوء تفاهم شده اید!
کاملاً متوجه هستم تفاوت بین همجنس باز و همجنس خواه برای شما اهمیت ندارد و از این تنها انتقاد من طفره رفتید.
و اما بقیه حرفهای شما! نمیدونم بر چه اساس فکر کردید من از مشکلات ورود به دانشگاه در ایران و درد محرومیت های اجتماعی خبر ندارم! ولی شما قطعاً از رنج همجنس خواه بودن (که یک انتخاب نیست بلکه یک موقعیت است) در ایران خبر ندارید. نگاه های ازار دهنده و پیشداوری ها زجر اور رو در مورد این انسانها درداور نمیدونید. در مورد تظاهرات 1000 نفری در امنیت نظری ندارم! من اینجا توی ایران زندگی میکنم. اینجا دانشگاه رفتم. اینجا (در ایران) زن هستم که کار چندان ساده ای نیست. اینجا هیچ اتفاقی در امنیت رخ نمیدهد!
در نهایت! تنها چیزی که گفتم انتقادی بود در مورد تلقی نادرست شما در مورد همجنس خواه ها و فقط همین!! از کدوم جماعت صحبت کردید؟ همجنس خواه ها؟ بر چه اساس با اطمینان فکر میکنید این ادمها در ایران مبارزه نکردند، به زندان نرفتند و یا از تحصیل محروم نشدند؟
فکر میکنم این دیکتاتور درون انسانهاست که به همین راحتی حقوق انسانی گروه دیگری از انسانها را قیچی میکند! در این مورد همجنس خواه ها قربانی تر از دیگران هستند.
سرکار خانم سیمین
من مایل نیستم وارد بحث های واژه شناسی و احتمالا ریشه های همجنس گرایی به قول شما بشوم. منظور من اینستکه این جماعت چه درصدی از مردم ایران محسوب می شوند؛ چه فداکاری از خودشان نشان داده اند و امثال این.. مردم ایران در حین این جنبش از دانشگاه رفتن محروم شدن و به گوشه زندان ها افتادند. میدانید محرومیت از دانشگاه یعنی چه؟ چقدر کسی باید خودش و خانوادش زجر بکشن تا وارد دانشگاه بشن؟ اونایی که خارج هستن (خود منم یکیش که 30 سال از عمرم را در میان اقوام غیر ایرانی بوده ام) عرضه یک تظاهرات هزار نفری توی فضای امن را نداشته ایم. ما اهالی خارج حداکثر کاری که کردیم اینه که پای اینترنت نشستیم و تو بالاترین به مزخرفات و اهانت به مقدسات اون مردم رای مثبت دادیم تا ژست روشن فکری بگیریم و امثال اون مردک کودک جاه طلب کارتونیست فقط باعث تفرقه در جنبش سبز شدیم و یک روز بحث کشتار منافقین و یه روز هم پاچه روشنفکرهای مذهبی رو پی گرفتیم. فقط منظورم این بوده که ما چون به رسانه آزاد بیشتر دسترسی داریم یک قدری بیشتر از کوپونمون حرف زدیم. وهم گرفته مون که چون بیشتر می تونیم بنویسیم پس بیشتر هم هستیم لابد.
زیاده جسارت است.
جناب “سمج”!
یک نکته قابل گوشزد در حرفهای شما وجود داره و اون استفاده از واژه همجنس باز به جای همجنس گرا هست!
همجنس گرا یی حاصل یک کنش بیولوژیکی است که فرد همجنسگرا در اون یک نیاز عاطفی و جنسی به همجنس خودش پیدا میکنه در حالیکه همجنس بازی تنها ارضای میل جنسی محسوب میشود و رابطه عاطفی بین دو طرف وجود ندارد.
استفاده از واژه تحقیر آمیز همجنس بازی برای گروهی از افراد که دارای میل جنسی متفاوتی نسبت به ما اکثریت دگر جنس خواه هستند ناشی از یک ترس بی مورد از این گرایش جنسی است.
گذشته از اون امکان داره برای من معلوم کنید کشور خارج کجاست؟ شما از کدوم خارج صحبت میکنید که در اون همجنس گراها ادم حساب نمیشوند؟
اگر مانا نیستانی هندی بود لابد باید توی پلاکارد شعار مشترکشون ده هزار نفر رو نشون میداد!! راستی هند چه جوری به دمکراسی رسیده با اینهمه تکثر آراء.
متاسفانه بخاطر شرایط خفقان داخل کشور قلم و رسانه آزاد در اختیار یک مشت خارج نشین بی بته است. این خارج نشین ها واقعا امر بهشون مشتبه شده که اگر روزی در ایران رای گیری آزاد و دمکراسی برپا بشه حائز یک اکثریت خواهند بود. کلاه خودتونو قاضی کنین، به اون مزدورهای مونگول مثل بد آهنگ و سایر دلقک ها کاری ندارم، فکر می کنید مثلا همجنس بازها چند درصد خواهند بود؟ ممکنه مثلا توی سایت بالاترین اونا حائز یک درصد قابل توجهی باشن ولی ما داریم راجع ایران صحبت می کنیم. توی همون خارج که مهد دمکراسی است هنوز اکثر کشورها همجنس بازها را آدم حساب نمی کنن و براشون تره هم خورد نمی کنن. اما یک مشت تازه به خارج رسیده الکی ژست های روشنفکرانه میگیرن و از خود خارجی ها هم می خوان خارجی تر باشن. ما را به خیر خارج نشینها امیدی نیست لطفا شر مرسانید.
سمج
خیر
به نظر من در جامعه ی مذهبی ایران همجنسگرایی هیچوقت نمیتونه مقبولیت عام داشته باشه پس مطرح نکردن این موضوع بهتره
وتقعا باعث تاسف که خاتمی رو هم کردیم قاطی اونها دوست عزیزم آقا رضا حداقل از بابابزرگ یاد بگیر که به نظر دیگران احترام بذاری حالا حتی اگه نظرش در راستای نظر جنابعالی نباشه .
چرا ما هممون یاد گرفتیم دنبال تک قطبی کردن قدرت و دیدگاه باشیم ماهای که در حال حاضر که نه قدرتی داریم نه سمت اینقدر به اطرافیان خودمون حمله میکنیم واقعا فرق ماها با امثال سعید تاجیمها ، شریعتمداریها ، مصباح یزدیها و ... در چیست ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مانا: پیشنهادی داده نشده. قیچی هم شیطنت پدربزرگ و کاری انتزاعی بود نه پیشنهاد.
مردم از خنده
خیلی ممنون خیلی عالی بود. یک شعار محوری دیگه هم میتونه مرگ بر خاتمی باشه که دو تا حسن بزرگ داره. از یکطرف خاتمی تنها کسی است که نمیگه باید کشت و از طرف دیگه فحش به خاتمی خرج و خطر نداره داخل و خارج کسی متعرض آدم نمیشه حتی اگر خودش هم رهبر بشه چیزی نمیگه.
پس میتونیم با شعار مرگ بر خاتمی به وحدت ۱۰۰٪ همه جناحها دست پیدا کنیم ولی پیشنهاد میشود واقعا نکشیمش چون اونوقت باید دنبال شعار بگردیم. همین فحشش بدیم و گوجه فرنگی گندیده پرت کنیم طرفش تا دلمون خنک بشه!
جناب نیستانی کاری که می کنید بسیار قابل تامل و شریف هست اما گاهی کارهاتون پیشنهادهایی منتقل می کنه (مثل قیچی کردن طناب) که فقط روی کاغذ عملیه
به این نکته توجه داشته باشید