نسخه آرشیو شده
درگیرها (۱۹۹)- عشق اسیدی
درگیرها (۱۹۹)- عشق اسیدی

این مطلب را به اشتراک بگذارید

پژمان

خدا نکنه ظلم و جور های گذشته پیروی از اسلام بوده باشه،دینی که تو قرآنه 100 جا با دین این ظالما فرق داره،اینا از قرآن پیروی نمی کنن اصن،کجای قرآن گفته حجاب تو جامعه اجباریه؟؟کجای قرآن گفته کشتن کافر و مرتد اشکال نداره؟آیه داریم تو قرآن راجع به کافرا که می گه اگه اونا با شما تو صلح بودن پس خدا هیچ وقت هیچ راهی برای مومنا علیه کافرا نذاشته.متاسفانه همه ی این فجایعو از دید اسلام و خدا و قرآن می بینن.در واقع جمهوری اسلامی یک تناقضه،دو کلمه ی جمهوری و اسلامی با هم در تناقضن،دقیقا به این دلیل که اسلام آقایون تسلیم شدن جامعه در برابر خودشونه،نه در برابر خداوند،از کسی که ادعا داره اینا از قرآن پیروی کردن خواهش می کنم فقط یه بار قرآن رو بخونه،بسیار و بسیاری از احکام ریز و درشت که اینا به عنوان واجب به مردم اجبار کردن اصلا تو قرآن نیست،حتی بعضی جاها آیاتی بر ضدش هست،ولی خوب دستشون تو حدیث و روایت خیلی بازه و هر چی می خوان می گن،داستان حضرت علی،وقتی جلوی ابوبکر از حقش کوتاه اومد دقیقا بیان گر دموکراسیه،وقتی دید مردم اونو انتخاب کردن پس 23 سال سکوت کرد،و در آخر با انتخاب مردم اومد و خلیفه شد،قبل از این که راجع به همچنین مسایلی خیلی قطعی اظهار نظر کنیم،خیلی خوبه یه بار همه ی عناصر رو بررسی کنیم ببینیم واقعا داریم درست میبینیمشون یا نه،چندین سال پیش ،شاید 300سال قبل،عده ای می خواستن به مردم بدون خونریزی حکومت کنن،حکومتی که هنوز پا برجاست،اونا دیدن مهم ترین مساله ای که ذهن همه ی مردم رو شبانه روز به خودش مشغول می کنه امور دینی و الهیه،پس یه سری حکم چه زیبا چه زشت به دین اضافه کردن و گفتن این دینه،که مردم رو نیازمند خودشون بکنن،که با ایجاد دین جدید،که به اسم دین قبلی می فروختند،رو ذهنشون کنترل داشته باشن،همیشه هم پیروز بودن تا یه روز به طور رسمی حاکم رو همه چی شدن،و دوباره از ترفند قبلی استفاده کردن و اسم اینم گذاشتن جمهوری،پس مردم دوباره گول خوردن،هرکسم جلوشون وایساد نابود کردن...

پژمان | ۱۱ مرداد ۱۳۹۰ - ۲۰:۴۸
مانا نیستانی

چیزی که تز شما از نظر من کم دارد مقادیری “شک” و “شبهه” است، به عبارت دیگر تز شما “قطعیت” زیاده از حد دارد. من با همین عبارت “وقتی جنایات ٣٢ سال گذشته را مرور میکنیم جز رد پای پیروی از تعالیم و دستورات قران را  نمی بینیم ” مشکل دارم. بر اساس کدام آمار و بررسی چنین قطعیتی حاصل شده؟  مسلما آوردن مثال و نمونه تنها نمایشگر وجود مشکل حکومت مذهبی یا لاقل شکل بروز آن در جامعه ماست نه قطعیت این فرض “که جز رد پای دین چیزی دیده نمی شود”. نه من با خیلی از حرف های شما مخالفتی دارم نه در کار من- که بهانه این بحث شده- چنین مخالفتی دیده میشود. تمام حرف من پرهیز از نگاه صفر و صد است. بیش از این دوست عزیز به تکرار مکررات حرف های قبل می رسیم، قرار هم نیست هم دیگر را به زور به چیزی متقاعد کنیم.

مانا نیستانی | ۱۰ مرداد ۱۳۹۰ - ۱۶:۰۳
hamid

فکر کنم اینجا چند چیز( البته نه چیزهای مورد نظر موسوی)دارد با هم قاطی میشود .نمیدانم چرا فکر میکنی وقتی که من از احادیث ویا ایه های قران سند می اورم دلیلش دشمنی با مسلمانان است.دوست من از اول پیدایش جمهوری اسلامی تا به امروز رسم بر این است که جلسات دولت  با خواندن قران و نهج البلاغه شروع میشود .وقتی پد ید اورنده این دین و امامان شیعه نظرشان راجع به زن و نحوه اداره جامعه عقب افتاده و خرافی باشد و اداره کنندگان مملکت هم باورمندان این دین در نتیجه تنها راه پیشرفت جامعه را اجرای این فرامین  میدانند .در نتیجه نباید دوست داشتن و یا نفرت از حضرات را میان کشید. حالا برای بهتر فهمیدن مشگل نظری به ایه ای از قران  بیندازیم.”همانا کیفر آنانکه با خدا ورسول او به جنگ برخیزند ودر زمین به فساد کوشند جز این نباشد که آنهارا بقتل رسانده، یا بدار کشند ویا دست و پایشان به خلاف ببرند، یا با نفی و تبعید از سرزمین صالحان دور کنند. این ذلت وخواری عذاب دنیوی آنهاست واما در آخرت به عذابی بزرگ معذب خواهند بود.” (سوره المائده، آیه 33) حالا بهتر میفهمی که چرا جوانانمان را اعدام میکنند با عناوین مفسد و محارب فی الارض چون حکومت اسلامی است و پیرو قران در نتیجه  کشتاری هم که  می کند  موجهه است.(فقط برای یاد اوری بر طبق همین ایه پارسال در زاهدان دست و پای پنج نفر از هموطنان بلوچ مان را قطع کردند).وقتی جنایات ٣٢ سال گذشته را مرور میکنیم جز رد پای پیروی از تعالیم و دستورات قران را  نمی بینیم حالا باید چه و کی را زیر ذره بین قرار داد؟وقتی بجای دوستی و برابری تخم کینه و نابرابری کاشته می شود ان هم بنام کلام خدا «ای مردان مؤمن زنان مشرک را نگیرید، حتی اگر از حسن آنان به شگفت آیید. یک کنیز مؤمن بهتر از آزاد مشرک است» (221 بقره). در نتیجه باید شاهد حمله یک عده بسیجی به باغی در خمینی شهر و تجاوز به مهمانان زن ان باغ باشیم نگاه کنیم به استدلال یکی از متجاوزین(ج.ر)بیان می‌کند که در خانه به علت بیماری در حال استراحت بوده است که یکی از اهالی باغدار محل در تماسی ادعا می‌کند که عده‌ای زن و مرد بصورت مختلط و نابهنجار پارتی‌ای مفتضح را در محل به راه انداخته‌اند و از من خواست تا برای برخورد با ایشان به محل بروم. خوب توجه کن ببین دیدگاه بسیجی که با تعالیم دینی برورده شده  (اما موضوعی که در این بین شاهد بودیم حضور دو زن ارمنی رقاصه در بین جمع آن زنان بودیم که به حضور در مجالس فساد معروف بودند).وقتی که دین  دروغ گویی را مجاز میکند (تقیه) و از طرفی حق حیات و ابراز نظر را از دگراندیش سلب میکند ایا می توان محصولی دیگر از این شورزار بدست اورد ؟مثلی معروف داریم که میگوید؛گر ملک این است و چنین روزگار-من ده ویران دهمت صد هزار؛گفته ای که راه حل کذایی من چیزی کم دارد اما به هر حال تز شما است و متین؛لطف کن کمبودش را به من یاداوری کن چون فقط نقد و نقد نظرات است که راه نجات را بما می نمایاند و بس.تا بعد

hamid | ۱۰ مرداد ۱۳۹۰ - ۱۴:۲۵
مانا نیستانی

اگر واقعا معتقدید با یک گل بهار نمی شود اساسا چه ثمر در گفتن یک حرف به شکل کارتون، کاریکاتور طنز و یا نوشتن شما زیر یک کار که هر کدام این کارها تک گلی هستند در این باغ؟
کاری که آمنه کرد به خاطر برد رسانه ای اش اتفاقا موثر بود و به نظر من همین تک گل ها کنار هم جمع می شوند تا باغ را شکل بدهند. باز از نظر من تا زمینه پذیرش ذهنیت و باوری در مردمانی نباشد آن ذهنیت توان غلبه بر مردم را نمی یابد. حتی راه حل پیشنهادی شما- فارغ از میزان درستی و تاثیرگذاری اش- توسط چه کس یا کسانی باید اجرا شود؟ مردمانی از کره مریخ؟! یا همین مردم ؟ و این مردم از چه اجزا تشکیل شده اند غیر از همین تک گل ها که امید به رشد و بالیدن و ازدیادشان داریم؟ ایا راه تغییر باورهای غلط، انتساب تمام و کمال تمام رذایل و مشکلات به قشر و طبقه ای است که دوستشان نداریم و همفکرمان نیستند؟ آیا برخورد مشابهی از سوی حاکمیت با دگراندیشان جامعه در این سی سال و اندی انجام و تبلیغ نشده؟
شاید لفظ قانون را اشتباه به کار برده باشم اگر قانون را به معنای رسم مدون بگیریم اما آیا تمام روحیه شک و بدبینی، عطش انتقامجویی، توطئه یابی از نوع دایی جان ناپلئون، رقابت ناسالم، زیرآب زنی، حسادت، جاه طلبی، پول دوستی، بردن به هر قیمت، حذف رقیب به هر قیمت، عضویت در حزب باد و هر آنچه که امرزوه رسوم “زرنگی” تلقی می شود برای پیشرفت و جلو رفتن این ها تماما ریشه های مذهبی داشته اند؟ یا گریبانگیر مذهبیون بوده اند و بس؟ من احساس می کنم یک جای این استدلال می لنگد و راه حل کذایی چیزی کم دارد اما به هر حال تز شما است و متین. از بحث اول که اساسا دلیل جواب من به شما شد نمی خواهم دور بیفتم. شما 1-ادعا کردید که تناقض دارم و آدم ها را بر خلاف واقع بی حجاب تصویر کرده ام و 2- این که آدم مو بلند بی حجاب چنین تفکرات متحجرانه ای ندارد. فکر کنم جواب این دو انتقاد شما را داده باشم. ممنونم

مانا نیستانی | ۱۰ مرداد ۱۳۹۰ - ۱۱:۳۲
hamid

معتقدی که (حاکمیت و قوانین مرتجع - مذهبی و غیر مذهبی- در تشدید و تشویق خشونت نقش عمده ای داشته اند)لطفا می شود فقط یک مثال از قوانین مرتجع غیر مذهبی بزنی که من هم اگاه شوم . ادامه دادی که ( اما نمی شود نقش خود مردم را نادیده گرفت)من هم کاملا با مسولیت(ببخشید بعضی کلمات از لحاظ املایی غلط دارد مشکل از کیبرد است)شخصی موافق هستم.اما چند مورد را لازم میدانم که توضیح دهم.١-نباید فراموش کرد که اکثریت جمعیت ایران را کسانی تشکیل می دهندکه بعد از استقرار حکومت اسلامی متولد شده اند و به بیانی فقط یک نوع تربیت را میشناسند و ان هم تعلیم و تربیت اسلامی حاکم بر جامعه است.نباید فراموش کرد که انسان در دوران نوجوانی و جوانی بدلیل تغیر فیزیکی و شخصیتی با تناقضاتی روبرو میشود.این وظیفه خانواده و اجتماع است که به اینده گان خودش تجربیاتش را منتقل کند از نحوه اداب اجتماعی تا روابط شخصی. اما وقتی که جوان ما  در مقابل هر پرسشی که چرا؟ با خفه شو و اگر گوش نکرد سرکوب فیزیکی روبرو میشود در نتیجه دست به طغیان میزند که شامل دعوا و تخریب  فرار از منزل و ... با واکنش مقابل هم اشنا هستیم ( النصر به رب) چون هدایت کنندگان جامعه قوانین ١٤٠٠سال پیش جامعه بیابانی عربستان را  مشگل گشای عصر اینترنت میدانند.اگر همجنسبازی رخ داد مجازات پرت کردن از بلندی و یا دیوار را روی طرف خراب کردن-اگر جنایت رخ داد قصاص  یا دیه که البته دیه مسلمان با غیرمسلمان کتابی و حربی و اتش پرست و همچنین زن فرق میکند و دیه زن نصف مرد است ببخشید ولی باید بگویم مثلا دیه خانم محترمی مثل نسرین ستوده با ان فهم و شعور برابر است با خوب دقت کن برابر است با (بیضه چپ) یک مرد و فرق هم نمی کند این شخص بزرگ یا بچه و یا پیر و معلول و یا دیوانه باشد. زیرا امام جعفر صادق افتخار عالم و ادم فرموده تولید مثل بوسیله (بیضه چپ )انجام می شود .  -رابطه جنسی فرد متاهل  سنگسار- نقص عضو مقابله به مثل . سرپرستی بچه با پدر یا جد پدری .قتل بچه بوسیله پدر یا ولی لا مشگل اما اگر مادر این عمل را انجام دهد قصاص و یا پرداخت دیه! صحبت با جنس مخالف ممنوع حالا بنظرت اجرا این قوانین به مذکر این را نمیاموزد که زن را فقط یک کیسه دفع منی ببیند و بس ؟وقتی حکومت از لحاظ قوانین عقب مانده است و ترویج خشونت و انتقامجویی میکند میتوان جامعه ای سالم داشت؟ازبخشش امنه گفتی من هم خوشحالم اما فراموش نکن سال پیش یک مادر که فرزندش در نزاع کشته شده بود خودش صندلی را از زیر پای قاتل کشید.با یک گل بهار نمیشود مشگل قوانین است باید با تقدس زدایی از قوانین مذهبی حاکم واقعیتها را گفت این تلنگر طنین دارد .

hamid | ۱۰ مرداد ۱۳۹۰ - ۰۲:۱۵
مانا نیستانی

بله کاملا موافقم که حاکمیت و قوانین مرتجع - مذهبی و غیر مذهبی- در تشدید و تشویق خشونت نقش عمده ای داشته اند- باز اگر مجموعه را از ابتدا دنبال می کردید می دیدید این قضیه را بارها در قالب کاراکتر سرکوبمنش نشان داده ام- اما نمی شود نقش خود مردم را نادیده گرفت. امروز یکی از قربانیان اسیدپاشی حکم به بخشش قصاص فرد خاطی داد. حاکمیت با قوانین خشونت پرور اجازه انتقام به قربانی داده بود که صورت و بینایی و آینده اش را به خاطر دیوانگی فردی دیگر از دست داده، همه چیز مهیا بود تا چرخه خشونت همچنان بچرخد و ادامه پیدا کند اما “آمنه” این چرخه را قطع کرد. آیا فرد اسیدپاش آن طرف خط، همراه با حاکمیت بوده و آمنه این طرف یا حتی متعلق به گروه اجتماعی متفاوت؟! می شود خط فکری ها را جدا کرد اما آدم ها را خیلی راحت نمی شود به خاطر ظاهر و قیافه و بعضا حتی اعمال شان خط کشی کرد. اشاره به نقش حاکمیت یا قوانین مرتجعانه یا دیکتاتوری بسیار خوب و لازم است- اگر شک دارید یا حوصله مرور ندارید در کامنت بعد تعدادی لینک از این مجموعه در نقد همین مساله را برایتان می گذارم- اما دلیل نمی شود همزمان به خود مردم تلنگر نزد وقتی انقدر قابلیت تغییر قواعد بازی را دارند. به علاوه یک کامیک از یک مجموعه کامیک تنها یک جنبه قضیه را می تواند نمایش بدهد نه تمام ابعاد را و چنین توقعی اساسا بیهوده است. ممنونم از وقتی که گذاشتید

مانا نیستانی | ۰۹ مرداد ۱۳۹۰ - ۰۸:۳۹
hamid

با سلامی دوباره .نقل قولی از خودت را اول می اورم (طبعا منظور این نبوده که عشق و عاشقی مقصر فاجعه است یا با اشاره به یک مورد، قصد تعمیم جریان به همه دانشجویان یا یک طبقه را نداشته ام اما از آن طرف مثل شما نمی توانم انقدر راحت بین مردم مان خط بکشم و تمام روحیه و رفتارهای خشونت آمیز را به یک سمت حواله دهم و خیال را راحت کنم.)حالا برای اینکه ببینیم که مقصر دانستن یک خط فکری از نظر شما و از نظر من حاکمان حاکم بر ایران با سلاح اسلام چقدر این وسط نقش منفی برای منحرف کردن اذهان عمومی ایفا میکنند و ایا اگر ما یک حکومت عرفی = سکولار داشتیم باز هم اینچنین از گردونه تاریخ بیرون می افتادیم؟ باید کتابهای اقایان را که در فیضیه و مدارس مذهبی تدریس میشود برای اولین بار بعد از ١٤٠٠ سال با چشم باز مطالعه کنیم. اول به سراغ رهبران دینی یعنی خانواده محمدبن عبدالله برویم و ببینیم ان بزرگان چه دیدی نسبت به زنان داشته اند ؟در نتیجه  دلیل خط کشی من شاید کمی مشخص شود.  - حضرت محمد فرمود:زنان عورتند و بيهوده گفتار؛ چون عورتند در خانه ها... پنهانشان كنيد و گفتار بيهوده آنان را با سكوت خود چاره كنيد. (بحارالانوار، علامه مجلسی) (حدیث)- در حديث صحيح از امام رضا منقول است:سه چيز است كه از سنت پيغمبران است: بوی خوش كردن و موهای زيادتی بدن را ازاله كردن و زنان بسيار داشتن، يا بسيار با ايشان مقاربت كردن . (حلية المتقين، علامه مجلسی) (حدیث)-  زن كژدمی است شيرين گز. (نهج البلاغه)-ازامام محمد باقرمنقول است كه حضرت محمد فرمود:«بال و پر زنان را كوتاه كنيد به ترك لباس و زينت تا از خانه بيرون نروند. هركه راضی باشد به زينت و بيرون رفتن زنش از خانه، پس او ديّوث است و بنا می شود برای او هر قدمی كه بردارد خانه ای در جهنم.» (مجمع المعارف و مخزن العوارف، محمد شفيع بن محمد صالح) (حدیث)-امام علی در نهج البلاغه می فرماید.- ای مردم! آنان (زنان) از نظر ايمان و خرد و بهره، كمی و كاستی دارند: اما دليل كاستی آنها از نظر ايمان به جهت نخواندن نماز و نگرفتن روزه است در ايام حيض؛ و دليل كاستی آنان از نظر خِرَد اين است كه شهادت دو زن به جای يك مرد پذيرفته می شود؛ و دليل كاستی آنها از نظر بهره مادی نصيب ارث آنها به اندازه نصف مردان است . (نهج البلاغه)-امام صادق فرمود:علی بن الحسين چنين بود كه هرگاه شوهر دختر يا شوهر خواهرش نزد او می آمد، عبايش را پهن می كرد و او را می نشانيد، سپس می فرمود:« مرحبا به كسی كه زحمت را برداشت و عورت را حفظ كرد». (وسائل الشيعه، شيخ حر عاملی) (حدیث)
سه چيز موجب استراحت مؤمن است... و سوم دختری را كه با مردن يا عروس كردنش از خانه خارج كند. (وسائل الشيعه، شيخ حر عاملی) (حدیث)- امام صادق می فرمايد:-  نگاه كردن به موی سر زنان چادر نشين و روستائيان و (گبران آتش پرست) و اقليتهای دينی مانعی ندارد، زيرا اگر آنان را نهی كنی، گوش نمی كنند. (وسائل الشيعه، شيخ حر عاملی) (حدیث)ایا این افکار بنظر اشنا نیست؟

hamid | ۰۹ مرداد ۱۳۹۰ - ۰۵:۵۷
مانا نیستانی

پدر من، این شازده مو بلند و این خانم با این قیافه و مو، “ساسان” و “آزی” شخصیت های ثابت مجموعه خانواده درگیرها هستند که اگر از اول کامل دنبالش کرده بودید می دیدید احساسات عاشقانه و خلوتی با هم دارند و می توانند بی حجاب هم کنار هم باشند، هر وقت آزی را در خیابان تصویر کرده ام با حجاب بوده.  بنده گزارشگر و مستندساز نیستم، چهار پنج تا کاراکتر برای این مجموعه ساخته ام و بخش هایی از اتفاقات روز را البته از فیلتر ذهنیت خودم عبور و از طریق همین کاراکترها بازتاب می دهم. اگر منظورم این بود که ساسان خودش اهل اسید و اسیدپاشی است ظرف اسید را دست خودش می دادم نه فرشته عشقی که آن بالا بال بال می زند و شما در تفسیرتان کاملا کنارش گذاشته اید. وقتی پای فرشته عشق و قلب و کمان می اید وسط پس مشخص است جریان تمثیلی است نه گزارش واقعیت خالص و محض. شما از آخرین اسیدپاشی گفتید اما اشاره به قبلی ها که در تهران و سایر شهرهای بزرگ اتفاق افتاده نکردید، تا جایی که یادم است یکی شان کار یک دانشجو بود و اکثر موارد هم بهانه ای “عشقی” داشت. طبعا منظور این نبوده که عشق و عاشقی مقصر فاجعه است یا با اشاره به یک مورد، قصد تعمیم جریان به همه دانشجویان یا یک طبقه را نداشته ام اما از آن طرف مثل شما نمی توانم انقدر راحت بین مردم مان خط بکشم و تمام روحیه و رفتارهای خشونت آمیز را به یک سمت حواله دهم و خیال را راحت کنم. به عنوان یک مخالف پر و پاقرص حکم قصاص بارها و بارها وارد بحث های فرسایشی با دوستانی شده ام بسیار فهمیده و آگاه که مخالف درجه یک نظام هم هستند اما پای قصاص که وسط می آید به سختی از آن دفاع می کنند و انتقام به وحشیانه ترین شکل را “لازم” می دانند. با توجه به وقایعی که می بینم احساسم این است که روح خشونت کم کم جامعه را فرا می گیرد و حتی فرشته معصوم عشق را هم آلوده می کند. البته که در نهایت اینها محصول  گذراندن وقایع از فیلتر ذهنیات من است و اصراری برای قبولاندنش به کسی نیست. ممنونم

مانا نیستانی | ۰۸ مرداد ۱۳۹۰ - ۲۱:۱۵
hamid

بنظر من مانا با خودش درگیر یک تناقض است و ان اینکه  دوست دارد حوادث را طوری توضیح دهد مطلوب ذهن خودش . اگر منظور بازتاب حوادث رخ داده در ایران اسلامی باشد که ان داستان دیگری است .اما مشگل زمانی جلوه گر می شود که :بطور مثال همین کاریکاتور را اگر دقت کنید وقتی به قیافه ها توجه میکنی می بینی شازده برادر حادثه با موی بلند که از پشت هم بسته شده و خواهر یا همون ضعیفه با شلوارک و تی شرت و موی کوتاه که در مملکت اسلامی ملقب است به فرهنگ منحط و سخیف غربی و یا بقول رهبر یا علی گو هجمه فرهنگی.این فرهنگ این همانی به درازای این ١٤٠٠ و اندی سال خفت ملت ما را گرفته است.نزدیکترین نمونه همین مشروطیت که مردم خواستار عدالتخانه بودندو برابری بین احاد ملت . بیچاره شیخ راستگوی ما شیخ فضل الله فریاد میزد که عزیزان من شما به کتاب مقدس رجوع کنید در اسلام برابری وجود ندارد.اگر دنبال مشروطه هستید نیایید از تعابیر اسلامی استفاده کنید.اما کو گوش شنوا و یا سردمداران همین جمهوری پر خیر و برکت بخصوص خمینی از کسانی بودند که اتش بیار معرکه ٢٨ امرداد و همکاری برای سرنگونی مصدق اما با کمال ....تو چشم مردم زل میزنند و امریکا را مجبور میکنند که از این جماعت معذرت بخواهد!برای کودتا . پدر جان اگر قیافه و طرز اجباری لباس پوشیدن مردم باعث خجالتت است مجبور که نیستی .فراموش نکن کسانی که این ازادی را دارند که خودشان نحوه پوششان را انتخاب کنند پس اینقدر هم فهمیده هستند که از این روشهای شبهه قصاص استفاده نکنند.حالا برای روشن شدن مسله ببین چند جوان مثلا در فرانسه این عمل ا مرتکب میشوند؟مشگل نداشتن حق انتخاب است دوست من.در پایان اخرین اسیدپاشی در ایلام انجام شده و یک فروند عمو برادرزاده و زن برادر خودش را بدبخت کرده که دختره مرده و مادر در راه است و عاشق دل شکسته ای هم این وسط نبوده است.

hamid | ۰۸ مرداد ۱۳۹۰ - ۲۰:۱۴
سعيد قاسمی

بازم عالی, بازم اولين کامنت :دی

سعيد قاسمی | ۰۸ مرداد ۱۳۹۰ - ۱۸:۰۲
صفحه 1 از 1 صفحه
آگهی