واقعا مردها چقدر تو ایران حال می کنند! هیچ مشکلی ندارند. اصلا فکر نکنی اینهایی که مجبورند هر روز برای یه لقمه نون مثل سگ کار کنند، اونهایی که مجبورند دو سال از عمرشون رو زیر دست یه مشت الاغ تلف کنند، اونهایی که به همین دلایل فرصت تحصیل و کار رو از دست می دهند و ... مرد هستند ها! نه اینها یه سری وسایل مکانیکی هستند که تازه به بازار اومده. فقط بدبختیها مال زنهاست. بمیرم براشون که چقدر سختی می کشند.
بدم میاد مانا که تو هم تحت جو موجود یه طرف به قاضی میری. عمرا صد سال دیگه هم یه کاریکاتور از بدبختیهای پسرهای جوون ایرانی بکشی. البته حق داری پسرهای ایرانی که اصلا مشکلی ندارند.
یک آدم | ۰۲ آبان ۱۳۹۰ - ۱۰:۲۱
همه کاریکاتور هاتون عالین ، همیشه می بینمشون
اردشیر | ۰۲ مهر ۱۳۹۰ - ۲۰:۰۳
آدم دردش میگیره وقتی این دردارو میبینه...
اما این دردا قسمتی از زندگی روزمره ماست بابته به تصویر کشیدنشون ممنون
ملیکا | ۰۲ مهر ۱۳۹۰ - ۱۹:۲۸
جالبه من 10 روز رفته بودم دبی
برای امتحانات ماکروسافت
ولی واقعا فهمیدم امنیت اجتماعی هیچ ربطی به لباس دخترای جامعه نداره
اونجا هم زن با حجاب کامل بود (کاملتر از ایران) و هم خیلی بی حجاب بود.
ولی دخترا می تونستن هر ساعتی از شبانه روز بیان از خونه بیرون بدون اینکه نگران چیزی باشن
ولی حالا جرات داری ساعت 11 شب (دختر یا پسر) تو تهران بیا از خونه بیرون
نمی دونم چرا ولی متاسفانه اونجا هم دخترا و زنها صاحب داشتن :-(
مگر زنانی که خارجی بودن و یا مسلمان نبودن
یک درخت تن سیاه | ۰۱ مهر ۱۳۹۰ - ۱۹:۲۹
مانا جان تو فوق العاده ای...
غزاله | ۳۰ شهریور ۱۳۹۰ - ۱۸:۲۷
سرنگون باد رژیم زن ستیز ولایت!
آزادی | ۳۰ شهریور ۱۳۹۰ - ۰۰:۵۵
مانا خیــــــــلی عالی بود. من یه دخترم و این یه روز معمولی منه. تازه برای بعضی دخترها وقتی می رسن خونه دور تازه ای از آزار و اذیت ها شروع می شه و این قصه ادامه دارد.....امیدوارم سالیان سال با خلاقیت و ریز بینی به کارت ادامه بدی.
shaparak | ۲۹ شهریور ۱۳۹۰ - ۲۳:۵۴
متاسفانه مملکت از اونی که فکر می کنیم خرابتره... یه شب رفته بودم جشنواره تاتر... موقع برگشتن ساعت 9 شب بود. از کنار یه ماشین راهنمایی و رانندگی داشتم رد می شدم. یه آقای پلیس حدود 48-50 ساله بهم یه حرفی زد که حتی روم نشد سرم رو بالا بیارم و نگاهش کنم... این هم از پلیسهامون که میگن امنیت ما رو تامین می کنند...
bahar | ۲۹ شهریور ۱۳۹۰ - ۱۶:۱۹
خیلی خیلی جالب و واقعی بود.البته متاسفانه.
صفورا | ۲۹ شهریور ۱۳۹۰ - ۱۰:۲۵
حاجی آقا
اگه مردی هوس زن کرد باید متمدنانه و مثل یک انسان با زنی - اگه اون زن هم راضی بود- رابطه دوطرفه و انسانی برقرار کنه.نه اینکه سر راه هر مونثی قرار بگیره و زندگیش رو مختل کنه. تمام بدبختی امثال شما اینه که به زن نگاه انسانی ندارید.کانادا رفتن هم چیزی از بدوی بودنتون کم نمی کنه و هنوز مثل پدرانتون زن رو ضعیفه و منزل می دونید که باید همیشه در خدمت شما باشند.
حرف حق | ۲۹ شهریور ۱۳۹۰ - ۰۹:۳۶
اسمش آزیتا نبود ؟!
آزی | ۲۹ شهریور ۱۳۹۰ - ۰۹:۲۵
دوستان خوشحالم كه اين هنرمند توي اين صفحه مخاطبان روشنفكري را داره، به عنوان يك دختر ايراني كه يك مدتي است در امارات زندكي مي كنم، مي خوام بكم با اينكه ما اينقدر از عرب ها متنفريم و اين كونه حريصي ها را از اونا مي دونيم،در طول ٤ سال كذشته يكبار هم شاهد اينجور رفتارها نبودم،جيزي كه در ايران حداقل روزي ١٠ بار واسم اتفاق مي افتاد،منظورم اينه كه از آدمهايي كه از عرب ها بيزارند عذرخواهي مي كنم اما اينا دارن ازدواج ها و روابطشون را عوض مي كنند و حداقل درصد زيادي از اونها مثل سابق چند همسري نيستند چون با دنياي متمدن دارن ارتياط برقرار مي كنند.من اينا رو نمي تونم توي ايران بگم.مردم طاقت شنيدن اينو ندارن كه من اينجا تك و تنها در آرامش و امنيت زندگي مي كنم اما توي مملكت و شهر خودم از همشههري و هموطن خودم در امان نيستن. شايد باورش سخت باشه اما احترامي كه اينجا اين اواخر براي زن قائل هستن با ايران قابل مقايسه نيست، متاسفم كه اين حقايق را مي نويسم،اما بايد بپذيريم كه ما خودمون نمي خواهيم شرايط را عوض كنيم. ما هيچ وقت عرب ها را حساب نكرديم اما اون آدمهاي احمق و بيابانكرد و وحشي هم در اين لحظه از زمان به جايي رسيدند كه من خارجي در كشورشون احساس امنيت مي كنم، اين تاسف بزركي براي من به عنوان يك ايرانيه.
Nejla | ۲۹ شهریور ۱۳۹۰ - ۰۸:۰۸
im so happy i left iran, i didnt have hijab in iran at all but now in usa ive chosen hejab by choice, noone dares to touch me without my permission otherwise he will go to jail fo a long timwe, noone dare to do sexual proposal in office or school too
asal | ۲۹ شهریور ۱۳۹۰ - ۰۰:۰۶
از شدت واقعی بودن این کارتون باید خون گریست!
An Iranian | ۲۸ شهریور ۱۳۹۰ - ۲۳:۳۰
خیلی ممنون از پاسخت
لازم میدانم موردی را یاداوری کنم شاید دلیل انتقاد من روشنتر شود.قبل از هر چیز یاداوری کنم که قصد من بهیچ وجه توهین به باورها و اعتقادات (شخصی) هیچ کس نیست بخصوص من ایرانی (نوعی) اگر باور به ازادی و حقوق بشر داشته باشم و علاقه مند به پیشرفت کشورم باشم , باید به تفاوتها احترام بگذارم و دیگران را محترم بشمارم , با قبول این نکته کلیدی که* هر کس در ابراز عقاید و فعالیت سیاسی ازاد است تا زمانی که مبلغ تنفر و یا محدودیت سیاسی , اجتماعی , مذهبی برای دیگران نباشد *.درحال حاضر حکومتی در ایران بر سر کار است که با پیروی از تعالیم *قران* و اضافه کردن تعریف شعیی ١٢ امامی و اعتقاد بولایت فقیه بوسیله گماشتگان خودش که همگی دارای تمام ظواهر ظاهری ذکر شده در کتب دینی مسلمانان هستند (مگر استثناهایی که بیشتر بکار جاسوسی و اطلاعاتی مشغولند)مشغول به ظلم رانی و ....حال سخن اینجاست, ایا نباید انگشت اتهام را دقیقا در جهت فکر و اندیشه و ظواهری که مسئول این فجایع است نشانه رفت؟فراموش نکنیم درست است که طبق امار و ارقام اکثریت جامعه ما مسلمان است(شیعه و سنی) اما چطور است که این مسلمانان نمیخاهند زیر بار اجراء دستورات شرع انور بروند؟چطور است که حکومت از صبح تا شب در فواید حجاب و ظواهر اسلامی مرد تبلیغ میکند اما باز فریاد وا السلامای حضرات بلند است ؟منظور من از تاکید بر نشان دادن اقایان دیکتاتورمنش با ظواهر واقعی با(ریش-عمامه-کوسه-چادر) و یا *کلاه گیس در خارج برای فاطی خانمها* شکستن قداستی است که این خانمها و اقایان پشت ان سنگر گرفته اند و حالی کردن به طرف است که دیگر نمیتواند از مصونیت خود ساخته و ما پذیرفته بهره مند باشید و از انطرف فهماندن بمردم که میتوان منتقد پاسدار -بسیجی و شیخ و ملا بود و تمیز و مرتب و ارایش کرده هم بود و به خدا هم باورمند بود. از ظلمی که به هموطنان باورمند به ادیان دیگر و یا بی دین میشود میگذرم و به چند تبعیض عادی شده میپردازم. اخوند ها دارای دادگاه ویژه خودشان هستند و ما مردم عادی و غیر خودی حق هیچ اعتراضی نداریم و یا داخل شدن ارباب رجوع زن به اکثر ارگانهای ودوایر دولتی باید با چادر باشد و داشتن ریش اولین کلید راه گشا به ...و جای داغ در پیشانی یعنی عاقبت بخیری. سهمیه *خانواده شهدا*برای ادارات-دانشگاه و ....تبعیض مگر شاخ و گوش دارد ؟مانای محترم میتوانی به قبرستانهای کشته شدگان جنگ در شهر محل اقامتت مراجعه کنی و بعد از دیدن ابعاد فاجعه ای که مردم اروپا در جنگ تحمل کرده اند از مسئولی سوال کنی که امتیاز این کشتگان بر بقیه مردگان عادی چیست ؟ جواب فقط یک چیز است ثبت افتخار در کارنامه خانواده که کسی از ما در راه دفاع از میهن جانش را تقدیم کرده همین!نه به خاطر امتیازات اهدایی *بنیاد شهید*این تبعیض بوسیله کی در سراپای جامعه رسوخ داده شده است؟وقتی در جامعه رابطه جایگزین زابطه میشود حاصل ان مشتی دزد و رمال و جادوگر است که با عناوین(پاسدار سرلشگر-دکتر-مهندس-ایت الله-رهبر-هنرمند ...)بر گرده مردم سوار میشوند. پس دوست من صرف بودن صد مامور بدون ریش و سبیل ناقص اصل حاکمیت قوانین اسلامی در پناه ظواهر ان یعنی ریش و حجاب اسلامی نمیشود .
دستت پر توان در رساندن تیر بر قلب خرافه و ظواهر ان
hamid | ۲۸ شهریور ۱۳۹۰ - ۲۳:۰۱
متاسفانه باید بگم همه ما (مردها) میایم اینجا نچ نچ میکنیم ولی خودمون هم بعضی مواقع یکی از مرد های این کاریکاتور هستیم (به طور اخص منظورم خودمه!)
باید از خودمون شروع کنیم...
Nader | ۲۸ شهریور ۱۳۹۰ - ۲۲:۵۵
I love this mate, you have nailed it.
I was just reading comments and saw something hilarious. Who the heck is this guy presumably commenting from Canada. I would like to tell you something buddy, first of all learn how to speak English. If you really talk to the girls in a way you comment here I am sure you have been a whacker all your life, so I strongly advise you to work on your communication skills. Cause from what I see your problem has nothing to do with Canada or anywhere else you just can’t cope. second, in a civilized society you meet people in some sort of a social event we call DATE. please use your dictionary and also google it. I am sure you will find plenty of webpages which would be useful for you as apparently you have a strange point of view about dating. Thirdly, As someone whose job is dealing with people like you all day long. I kindly encourage you to see a therapist; well here is not a good place to talk about these things but I am sure you will get help and will be fine after a while, remember visiting a therapist is not for crazy people, quite in opposite it’s for those who do not want to become insane wish you luck and more happiness.
Psychologist | ۲۸ شهریور ۱۳۹۰ - ۲۱:۴۳
جالب بود و بايد يك استپ ديگر هم اضافه كرد: وقتي با ماشين ميري بيرون صحنه اي شبيه فيلم هايي كه در آن آدم ها خون آشام شدند و يك نفر از دستشان در حال فرار است دايم تكرار ميشود . دايم يا به شيشه و در ميكوبند يا اگر پياده هستند خودشان را روي ماشين پرت ميكنن. در نهايت كه دستشان به راننده خانم نميرسد چند تا فحش آبدار تقديم ميكنند.
sanjaghak | ۲۸ شهریور ۱۳۹۰ - ۱۹:۳۶
وجدان درد گرفتم! باید خودمو و خودمونو اصلاح کنیم
حمید | ۲۸ شهریور ۱۳۹۰ - ۱۸:۰۶
یعنی این جیگرم حال اومد.خیلی زیبا بود.باور کنید ممکنه در یک روز همش برامون اتفاق بیافته.مزاحمت که صد در صده.حالا چه با ظاهر کل و کثیف و ژولیده چه شیک و پیک.دستت درد نکنه.دلم میخواد یه کار از دختری که تو ماشین گشت ارشاد انداختنش و تحقیرها و آزاری که میشه ازتون ببینم.
آرزو | ۲۸ شهریور ۱۳۹۰ - ۱۴:۲۱
غم انگیز اینه که فریم آخر این استریپ برای دخترا اصلاً غافلگیر کننده نیست... از این که برای کسی غافلگیر کننده و انفجاری بوده تعجب کردم...یادم آورد که کسی که یه دختر جوون توی ایران امروز نباشه، چقدر می تونه از زندگی روزمره ما بی خبر باشه... برای همینه که اینقدر از این خوشم اومد، مانا مرسی که دیدی و کشیدی...
فکر میکنم که اکثر دخترای مثل آزی ( و من) غیر از قسمت اسیدش بقیه شو کم و بیش واقعاً تجربه کرده اند.
مریم | ۲۸ شهریور ۱۳۹۰ - ۱۴:۰۳
من به عنوان یه مرد یا جنس مذکر تو این جامعه فقط میتونم ابراز تاسف کنم و از همه خانمها معذرت خواهی کنم
فرهاد | ۲۸ شهریور ۱۳۹۰ - ۱۳:۰۸
مانای عزیز، فوق العاده بود. با نوشتن “بستر لازم” بار طنز را چند برابر کردید. با جمله آخر، احساس بیننده را که در هر مرحله داستان به آن تلنگیر میزدید به ناگهان منفجر کردید. بهترین پایانی که این اواخر از شما دیده ام. ای کاش مرد نماهای سرزمینم شانس دیدن این کاریکاتور را داشته باشند! فاطی خانم را هم جز همان مردنماها حساب کردم
مرسی که همیشه کیفیت کار برایتان مهمترین چیز است.
رامین | ۲۸ شهریور ۱۳۹۰ - ۱۰:۴۹
مرسی مانای عزیز
متأسفانه همه ی ما دخترهای ایرانی حداقل یکی از این تصویرها را تجربه کرده ایم.....
حقیقت تلخی را به تصویر کشیدی که خیلی هم دردآوره....
آرام | ۲۸ شهریور ۱۳۹۰ - ۰۹:۴۲
تکرار و توضیحات در کمیک ها به صورت نوشتار و فلش معمولا “عمدا اضافه و احمقانه” است این بخشی از مطایبه کار محسوب می شود و مسلما برای شرح و توصیف چیزی نیست. اگر با این سبک نآ آشنایید به کامیک های امریکایی مثل کارهای مجله “مَد” مخصوصا کارتونیست معروف” دان مارتین” رجوع تان می دهم.
مانا نیستانی | ۲۸ شهریور ۱۳۹۰ - ۰۹:۲۳
حمید عزیز فکر می کنم سطحی نگری در کار است نه توطئه. یعنی اگر من برای پلیس گارد ایران ریش بگذارم ایده های کمیک هایم عمق و معنایی دوچندان می گیرد؟ اگر این ایده سطحی است با این کارها عمق نمی گیرد. درضمن من باب اطلاع چند تا لینک این جا می گذارم که نشان می دهد پلیس ضد شورش ایرانی بی ریش کم پیدا نمی شود: http://www.unity4iran.com/2011/03/8_10.html http://www.flickr.com/photos/hameds/48886597/ http://ourprotest.blogspot.com/2009/06/blog-post_18.html
این سه تایش باز هم هست، خواستید اینجا لینک می کنم
اگر شما هم عکس یک فاطی خانم را هنگام ارشاد “غیر محجبه” پیدا کردید همینجا لینک بگذارید تا من به آن استناد کنم.
مانا نیستانی | ۲۸ شهریور ۱۳۹۰ - ۰۹:۱۶
این “معمولی بودن”غم انگیزترین مشکل دختران ایرانی است. عادت کرده ایم مورد تعرض باشیم، اگر غیر از این باشد تعجب می کنیم. حتی جرأت حرف زدن هم نداشتیم. یادم می آید اولین بار که یکی از دوستانم که پسر بود راجع به انحراف بدن نمایی و تجربیات ما شنید چند ساعتی داشت می خندید و باور نمی کرد که چنین نوع مزاحمتی هم وجود دارد! بعدها فهمیدم فقط دوست ما نبود که با این مقوله نا آشنا بود. مرسی بابت این اثر پرمفهوم.
آیدا | ۲۸ شهریور ۱۳۹۰ - ۰۸:۳۸
عالي بود
مثل هميشه
مهدي | ۲۸ شهریور ۱۳۹۰ - ۰۷:۵۸
بسیار بسیار زیبا،
من یه دخترم و ممنونم از توجهت...
بهارا | ۲۸ شهریور ۱۳۹۰ - ۰۷:۱۸
مانا چرا مخاطبتو دست پایین میگیری و همه چیز رو شرح میدی؟ به نظر من بستر و اسید و فاطی کماندو آنقدر روشنه که نیازی به فلش و توضیح ندازه و از ایجاز کارت کم میکنه.
مهدی | ۲۸ شهریور ۱۳۹۰ - ۰۱:۳۷
میترسم اگه از مانا بپرسم چطوره که فقط فاطی خانم محجبه تشریف دارند اما برادرا همه یا سیبیل دارند و یا صورتها ترو تمیز است و...بازم فکر کنه که توطئه ای در کاره! عزیز دل برادر این عملیات موفقیت امیز تسخیر باغهای خمینی شهر به اعتراف خودشان کار بسیجیها بود .یعنی همه مردم ما کوسه ( رفسنجانی)هستند؟برای اینکه ببینیم حق بجانب کیه, از آزی بپرس طرفهایی که تقاضای متعه شدن دادند ریشو بودن یا نه؟
واقعا مردها چقدر تو ایران حال می کنند! هیچ مشکلی ندارند. اصلا فکر نکنی اینهایی که مجبورند هر روز برای یه لقمه نون مثل سگ کار کنند، اونهایی که مجبورند دو سال از عمرشون رو زیر دست یه مشت الاغ تلف کنند، اونهایی که به همین دلایل فرصت تحصیل و کار رو از دست می دهند و ... مرد هستند ها! نه اینها یه سری وسایل مکانیکی هستند که تازه به بازار اومده. فقط بدبختیها مال زنهاست. بمیرم براشون که چقدر سختی می کشند.
بدم میاد مانا که تو هم تحت جو موجود یه طرف به قاضی میری. عمرا صد سال دیگه هم یه کاریکاتور از بدبختیهای پسرهای جوون ایرانی بکشی. البته حق داری پسرهای ایرانی که اصلا مشکلی ندارند.
همه کاریکاتور هاتون عالین ، همیشه می بینمشون
آدم دردش میگیره وقتی این دردارو میبینه...
اما این دردا قسمتی از زندگی روزمره ماست بابته به تصویر کشیدنشون ممنون
جالبه من 10 روز رفته بودم دبی
برای امتحانات ماکروسافت
ولی واقعا فهمیدم امنیت اجتماعی هیچ ربطی به لباس دخترای جامعه نداره
اونجا هم زن با حجاب کامل بود (کاملتر از ایران) و هم خیلی بی حجاب بود.
ولی دخترا می تونستن هر ساعتی از شبانه روز بیان از خونه بیرون بدون اینکه نگران چیزی باشن
ولی حالا جرات داری ساعت 11 شب (دختر یا پسر) تو تهران بیا از خونه بیرون
نمی دونم چرا ولی متاسفانه اونجا هم دخترا و زنها صاحب داشتن :-(
مگر زنانی که خارجی بودن و یا مسلمان نبودن
مانا جان تو فوق العاده ای...
سرنگون باد رژیم زن ستیز ولایت!
مانا خیــــــــلی عالی بود. من یه دخترم و این یه روز معمولی منه. تازه برای بعضی دخترها وقتی می رسن خونه دور تازه ای از آزار و اذیت ها شروع می شه و این قصه ادامه دارد.....امیدوارم سالیان سال با خلاقیت و ریز بینی به کارت ادامه بدی.
متاسفانه مملکت از اونی که فکر می کنیم خرابتره... یه شب رفته بودم جشنواره تاتر... موقع برگشتن ساعت 9 شب بود. از کنار یه ماشین راهنمایی و رانندگی داشتم رد می شدم. یه آقای پلیس حدود 48-50 ساله بهم یه حرفی زد که حتی روم نشد سرم رو بالا بیارم و نگاهش کنم... این هم از پلیسهامون که میگن امنیت ما رو تامین می کنند...
خیلی خیلی جالب و واقعی بود.البته متاسفانه.
حاجی آقا
اگه مردی هوس زن کرد باید متمدنانه و مثل یک انسان با زنی - اگه اون زن هم راضی بود- رابطه دوطرفه و انسانی برقرار کنه.نه اینکه سر راه هر مونثی قرار بگیره و زندگیش رو مختل کنه. تمام بدبختی امثال شما اینه که به زن نگاه انسانی ندارید.کانادا رفتن هم چیزی از بدوی بودنتون کم نمی کنه و هنوز مثل پدرانتون زن رو ضعیفه و منزل می دونید که باید همیشه در خدمت شما باشند.
اسمش آزیتا نبود ؟!
دوستان خوشحالم كه اين هنرمند توي اين صفحه مخاطبان روشنفكري را داره، به عنوان يك دختر ايراني كه يك مدتي است در امارات زندكي مي كنم، مي خوام بكم با اينكه ما اينقدر از عرب ها متنفريم و اين كونه حريصي ها را از اونا مي دونيم،در طول ٤ سال كذشته يكبار هم شاهد اينجور رفتارها نبودم،جيزي كه در ايران حداقل روزي ١٠ بار واسم اتفاق مي افتاد،منظورم اينه كه از آدمهايي كه از عرب ها بيزارند عذرخواهي مي كنم اما اينا دارن ازدواج ها و روابطشون را عوض مي كنند و حداقل درصد زيادي از اونها مثل سابق چند همسري نيستند چون با دنياي متمدن دارن ارتياط برقرار مي كنند.من اينا رو نمي تونم توي ايران بگم.مردم طاقت شنيدن اينو ندارن كه من اينجا تك و تنها در آرامش و امنيت زندگي مي كنم اما توي مملكت و شهر خودم از همشههري و هموطن خودم در امان نيستن. شايد باورش سخت باشه اما احترامي كه اينجا اين اواخر براي زن قائل هستن با ايران قابل مقايسه نيست، متاسفم كه اين حقايق را مي نويسم،اما بايد بپذيريم كه ما خودمون نمي خواهيم شرايط را عوض كنيم. ما هيچ وقت عرب ها را حساب نكرديم اما اون آدمهاي احمق و بيابانكرد و وحشي هم در اين لحظه از زمان به جايي رسيدند كه من خارجي در كشورشون احساس امنيت مي كنم، اين تاسف بزركي براي من به عنوان يك ايرانيه.
im so happy i left iran, i didnt have hijab in iran at all but now in usa ive chosen hejab by choice, noone dares to touch me without my permission otherwise he will go to jail fo a long timwe, noone dare to do sexual proposal in office or school too
از شدت واقعی بودن این کارتون باید خون گریست!
خیلی ممنون از پاسخت
لازم میدانم موردی را یاداوری کنم شاید دلیل انتقاد من روشنتر شود.قبل از هر چیز یاداوری کنم که قصد من بهیچ وجه توهین به باورها و اعتقادات (شخصی) هیچ کس نیست بخصوص من ایرانی (نوعی) اگر باور به ازادی و حقوق بشر داشته باشم و علاقه مند به پیشرفت کشورم باشم , باید به تفاوتها احترام بگذارم و دیگران را محترم بشمارم , با قبول این نکته کلیدی که* هر کس در ابراز عقاید و فعالیت سیاسی ازاد است تا زمانی که مبلغ تنفر و یا محدودیت سیاسی , اجتماعی , مذهبی برای دیگران نباشد *.درحال حاضر حکومتی در ایران بر سر کار است که با پیروی از تعالیم *قران* و اضافه کردن تعریف شعیی ١٢ امامی و اعتقاد بولایت فقیه بوسیله گماشتگان خودش که همگی دارای تمام ظواهر ظاهری ذکر شده در کتب دینی مسلمانان هستند (مگر استثناهایی که بیشتر بکار جاسوسی و اطلاعاتی مشغولند)مشغول به ظلم رانی و ....حال سخن اینجاست, ایا نباید انگشت اتهام را دقیقا در جهت فکر و اندیشه و ظواهری که مسئول این فجایع است نشانه رفت؟فراموش نکنیم درست است که طبق امار و ارقام اکثریت جامعه ما مسلمان است(شیعه و سنی) اما چطور است که این مسلمانان نمیخاهند زیر بار اجراء دستورات شرع انور بروند؟چطور است که حکومت از صبح تا شب در فواید حجاب و ظواهر اسلامی مرد تبلیغ میکند اما باز فریاد وا السلامای حضرات بلند است ؟منظور من از تاکید بر نشان دادن اقایان دیکتاتورمنش با ظواهر واقعی با(ریش-عمامه-کوسه-چادر) و یا *کلاه گیس در خارج برای فاطی خانمها* شکستن قداستی است که این خانمها و اقایان پشت ان سنگر گرفته اند و حالی کردن به طرف است که دیگر نمیتواند از مصونیت خود ساخته و ما پذیرفته بهره مند باشید و از انطرف فهماندن بمردم که میتوان منتقد پاسدار -بسیجی و شیخ و ملا بود و تمیز و مرتب و ارایش کرده هم بود و به خدا هم باورمند بود. از ظلمی که به هموطنان باورمند به ادیان دیگر و یا بی دین میشود میگذرم و به چند تبعیض عادی شده میپردازم. اخوند ها دارای دادگاه ویژه خودشان هستند و ما مردم عادی و غیر خودی حق هیچ اعتراضی نداریم و یا داخل شدن ارباب رجوع زن به اکثر ارگانهای ودوایر دولتی باید با چادر باشد و داشتن ریش اولین کلید راه گشا به ...و جای داغ در پیشانی یعنی عاقبت بخیری. سهمیه *خانواده شهدا*برای ادارات-دانشگاه و ....تبعیض مگر شاخ و گوش دارد ؟مانای محترم میتوانی به قبرستانهای کشته شدگان جنگ در شهر محل اقامتت مراجعه کنی و بعد از دیدن ابعاد فاجعه ای که مردم اروپا در جنگ تحمل کرده اند از مسئولی سوال کنی که امتیاز این کشتگان بر بقیه مردگان عادی چیست ؟ جواب فقط یک چیز است ثبت افتخار در کارنامه خانواده که کسی از ما در راه دفاع از میهن جانش را تقدیم کرده همین!نه به خاطر امتیازات اهدایی *بنیاد شهید*این تبعیض بوسیله کی در سراپای جامعه رسوخ داده شده است؟وقتی در جامعه رابطه جایگزین زابطه میشود حاصل ان مشتی دزد و رمال و جادوگر است که با عناوین(پاسدار سرلشگر-دکتر-مهندس-ایت الله-رهبر-هنرمند ...)بر گرده مردم سوار میشوند. پس دوست من صرف بودن صد مامور بدون ریش و سبیل ناقص اصل حاکمیت قوانین اسلامی در پناه ظواهر ان یعنی ریش و حجاب اسلامی نمیشود .
دستت پر توان در رساندن تیر بر قلب خرافه و ظواهر ان
متاسفانه باید بگم همه ما (مردها) میایم اینجا نچ نچ میکنیم ولی خودمون هم بعضی مواقع یکی از مرد های این کاریکاتور هستیم (به طور اخص منظورم خودمه!)
باید از خودمون شروع کنیم...
I love this mate, you have nailed it.
I was just reading comments and saw something hilarious. Who the heck is this guy presumably commenting from Canada. I would like to tell you something buddy, first of all learn how to speak English. If you really talk to the girls in a way you comment here I am sure you have been a whacker all your life, so I strongly advise you to work on your communication skills. Cause from what I see your problem has nothing to do with Canada or anywhere else you just can’t cope. second, in a civilized society you meet people in some sort of a social event we call DATE. please use your dictionary and also google it. I am sure you will find plenty of webpages which would be useful for you as apparently you have a strange point of view about dating. Thirdly, As someone whose job is dealing with people like you all day long. I kindly encourage you to see a therapist; well here is not a good place to talk about these things but I am sure you will get help and will be fine after a while, remember visiting a therapist is not for crazy people, quite in opposite it’s for those who do not want to become insane wish you luck and more happiness.
جالب بود و بايد يك استپ ديگر هم اضافه كرد: وقتي با ماشين ميري بيرون صحنه اي شبيه فيلم هايي كه در آن آدم ها خون آشام شدند و يك نفر از دستشان در حال فرار است دايم تكرار ميشود . دايم يا به شيشه و در ميكوبند يا اگر پياده هستند خودشان را روي ماشين پرت ميكنن. در نهايت كه دستشان به راننده خانم نميرسد چند تا فحش آبدار تقديم ميكنند.
وجدان درد گرفتم! باید خودمو و خودمونو اصلاح کنیم
یعنی این جیگرم حال اومد.خیلی زیبا بود.باور کنید ممکنه در یک روز همش برامون اتفاق بیافته.مزاحمت که صد در صده.حالا چه با ظاهر کل و کثیف و ژولیده چه شیک و پیک.دستت درد نکنه.دلم میخواد یه کار از دختری که تو ماشین گشت ارشاد انداختنش و تحقیرها و آزاری که میشه ازتون ببینم.
غم انگیز اینه که فریم آخر این استریپ برای دخترا اصلاً غافلگیر کننده نیست... از این که برای کسی غافلگیر کننده و انفجاری بوده تعجب کردم...یادم آورد که کسی که یه دختر جوون توی ایران امروز نباشه، چقدر می تونه از زندگی روزمره ما بی خبر باشه... برای همینه که اینقدر از این خوشم اومد، مانا مرسی که دیدی و کشیدی...
فکر میکنم که اکثر دخترای مثل آزی ( و من) غیر از قسمت اسیدش بقیه شو کم و بیش واقعاً تجربه کرده اند.
من به عنوان یه مرد یا جنس مذکر تو این جامعه فقط میتونم ابراز تاسف کنم و از همه خانمها معذرت خواهی کنم
مانای عزیز، فوق العاده بود. با نوشتن “بستر لازم” بار طنز را چند برابر کردید. با جمله آخر، احساس بیننده را که در هر مرحله داستان به آن تلنگیر میزدید به ناگهان منفجر کردید. بهترین پایانی که این اواخر از شما دیده ام. ای کاش مرد نماهای سرزمینم شانس دیدن این کاریکاتور را داشته باشند! فاطی خانم را هم جز همان مردنماها حساب کردم
مرسی که همیشه کیفیت کار برایتان مهمترین چیز است.
مرسی مانای عزیز
متأسفانه همه ی ما دخترهای ایرانی حداقل یکی از این تصویرها را تجربه کرده ایم.....
حقیقت تلخی را به تصویر کشیدی که خیلی هم دردآوره....
تکرار و توضیحات در کمیک ها به صورت نوشتار و فلش معمولا “عمدا اضافه و احمقانه” است این بخشی از مطایبه کار محسوب می شود و مسلما برای شرح و توصیف چیزی نیست. اگر با این سبک نآ آشنایید به کامیک های امریکایی مثل کارهای مجله “مَد” مخصوصا کارتونیست معروف” دان مارتین” رجوع تان می دهم.
حمید عزیز فکر می کنم سطحی نگری در کار است نه توطئه. یعنی اگر من برای پلیس گارد ایران ریش بگذارم ایده های کمیک هایم عمق و معنایی دوچندان می گیرد؟ اگر این ایده سطحی است با این کارها عمق نمی گیرد. درضمن من باب اطلاع چند تا لینک این جا می گذارم که نشان می دهد پلیس ضد شورش ایرانی بی ریش کم پیدا نمی شود:
http://www.unity4iran.com/2011/03/8_10.html
http://www.flickr.com/photos/hameds/48886597/
http://ourprotest.blogspot.com/2009/06/blog-post_18.html
این سه تایش باز هم هست، خواستید اینجا لینک می کنم
اگر شما هم عکس یک فاطی خانم را هنگام ارشاد “غیر محجبه” پیدا کردید همینجا لینک بگذارید تا من به آن استناد کنم.
این “معمولی بودن”غم انگیزترین مشکل دختران ایرانی است. عادت کرده ایم مورد تعرض باشیم، اگر غیر از این باشد تعجب می کنیم. حتی جرأت حرف زدن هم نداشتیم. یادم می آید اولین بار که یکی از دوستانم که پسر بود راجع به انحراف بدن نمایی و تجربیات ما شنید چند ساعتی داشت می خندید و باور نمی کرد که چنین نوع مزاحمتی هم وجود دارد! بعدها فهمیدم فقط دوست ما نبود که با این مقوله نا آشنا بود. مرسی بابت این اثر پرمفهوم.
عالي بود
مثل هميشه
بسیار بسیار زیبا،
من یه دخترم و ممنونم از توجهت...
مانا چرا مخاطبتو دست پایین میگیری و همه چیز رو شرح میدی؟ به نظر من بستر و اسید و فاطی کماندو آنقدر روشنه که نیازی به فلش و توضیح ندازه و از ایجاز کارت کم میکنه.
میترسم اگه از مانا بپرسم چطوره که فقط فاطی خانم محجبه تشریف دارند اما برادرا همه یا سیبیل دارند و یا صورتها ترو تمیز است و...بازم فکر کنه که توطئه ای در کاره! عزیز دل برادر این عملیات موفقیت امیز تسخیر باغهای خمینی شهر به اعتراف خودشان کار بسیجیها بود .یعنی همه مردم ما کوسه ( رفسنجانی)هستند؟برای اینکه ببینیم حق بجانب کیه, از آزی بپرس طرفهایی که تقاضای متعه شدن دادند ریشو بودن یا نه؟