نسخه آرشیو شده
درگیرها (۲۲۵)- برای رفع کدورت
درگیرها (۲۲۵)- برای رفع کدورت

این مطلب را به اشتراک بگذارید

صوفی جعفر.

«جمالدین اصفهانی»

الهذار ای غافلان زین وحشت آباد الهذار.....
الفرار ای عاقلان زین دیو مردم الفرار
ای عجب دلتان به نگرفت و نشد جانتان ملول...
زین هواهای عَفِن, زین آب های ناگوار
عرصه ای نا دِلگشاو بقعه ایی نادِل پذیر...
فرضه ای نا سودمند و تربتی ناسازگار
مرگ در وی حاکم و آفات در وی پادشاه...
ظلم در وی قهرمان و فتنه در وی پیشکار
امر در وی مسطهیل و عدل در وی ناپدید...
کام در وی نادر و صحت در او ناپایدار


حکومت اسلامی که ٣٣ سال است با قتل و غارت و شکنجه و تجاوز و دروغ و دغل بر ایران سلطه نموده, آذری و بلوچ و کُرد و فارس نمیشاسد هموطن گرامی. هر کسی صحبت از آزادی بکند برچسب جدایی طلبی میخورد. این هموطنان (که معمولأ در حاشیه های کشورمان ساکن میباشند) مطالباتی جز ابتدایی ترین حقوق انسانی ندارند. احتیاجی هم نیست برای کسی خط و نشون کشید. در ایران آزاد همگی اقوام میتوانند در کنار یکدیگر در صلح و صفا زندگی کنند. این هموطن هم اگر {واقعأ} آذری باشد باید بداند دژخیمی حکومت اسلامی همه را در بر میگیرد. واضح ومبرهن است که این ظلم را نمیشود فارس بر آذری , فارس بر کُرد, بلوچ,... دانست. بلکه این حکومت است که ظلم را بر همگی شان روا ساخته است. و با استفاده از افراد (خودفروخته یا کم اطلاع) هر از گاهی که لازم داشته باشد عدهای بومی نما را جمع میکنه برای استفاده سیاسی. پس بیاییم و در این دام نیافتیم. از ما گفتن...

صوفی جعفر. | ۲۶ مهر ۱۳۹۰ - ۱۷:۵۵
مینو

هموطنان کسی جواب این ترکها رو نده. اینا بعمد وارد قضایائی میشن که هیچ ربطی به موضوع ترک و فارس نداره و با توهین به شما میخوان شما رو وادار به توهین متقابل کنن که بعد در همین جا مثل جاهای دیگه باز جار و جنجال راه بندازن و جنگ و دعوا بین ترک و فارس.
مطمئن باشید که دست خود رژیم تو این قضیه وجود داره و بعمد میخواد بین ما اختلاف بوجود بیاره.
بیاری خدا بعد از سرنگونی رژیم حساب این خیانت کار ها رو هم خواهیم رسید.

مینو | ۲۶ مهر ۱۳۹۰ - ۱۲:۲۸
فارس سگ

بانک پارسیان برای هموطنان پارسی زبان از این تندیسها که از استخوان ساخته شده اند جایزه گذاشته.هر پنج پارس در 5 روز 5 امتیاز.پارس کنید و استخوان جایزه بگیرید. ها ها ها

فارس سگ | ۲۶ مهر ۱۳۹۰ - ۱۰:۰۴
Irani

یه کاریکاتور از بابابزرگ بکشید که دلش نمیاد “تف” اش رو برای تمبر احمدی نژاد هدر بده!
یا اینکه داره روی عکس رو تف میکنه

Irani | ۲۵ مهر ۱۳۹۰ - ۲۰:۵۳
 صوفی جعفر.

یکی بود یکی نبود, زیر گنبد کبود, پشت یک کوه بلند, میونِ بیشه ی سبز, یه کشور تاریخی بود. آره بچه های خوب من, اسم اون مملکتِ خوب و قشنگ ایران بود, یا که بعضیا اونو پرشیا هم میخوندند. مردمانی مهربون, دلاشون بی غش و پاک. کارشون کردارِنیک, حرفشون گفتار نیک, روشنیِ راهشون پندارِ نیک. تا که یک ابر سیاه روی اون سایه کشید. داستان ما ولی حقیقته, خیلی هم قدیمی نیست.
داستانمون رو از وقتی آغاز میکنیم که یه امام در صحنه ی سیاسی سری تو سرا درآورد, حدودأ سالهای ١٣٤٠ , اولین بار که به مبارزه شجاعانه روی آورد خیلی جالبه( قابل توجه بانوان محترم). صحبت از قانونمند نمودن حق رأی برای بانوان بود, که اون امام راحل(که ٧٢ قافله دل همره اوست) بانگ وامصیبتا برآورد: ای مردم چه نشسته اید که دین و مذهبتون به باد رفت. حالا بر فرضِ مثال نیمی از جمعیت مملکت هم حق تصمیم گیری برای چگونگی اداره کشور را نداشته باشند, خیالی نیست. خلاصه کلی غوغاسالاری مدنی کرد (برای محفوظ داشتن عدم شرکت بانوان در تصمیمات کشوری) تا بالاخره به پاداش آنهمه جانفشانی تبعید شد به اتبات عالیات, ولی اونجا هم دست بردار نبود که نبود. در ادامه فرستاده شد به بلادِ فرانس , پاریس, نوفل لوشاتو, جنب نونوایی لویی باگِت. خلاصه در پایانِ هجرت غمناک به کشور مراجعت نمود, و در هواپیما وقتی از ایشان پرسیدند: از بازگشت به وطن چه احساسی دارند در کمال مصرت فرمودند: هیچی. در این مقطع لازم میدانم که نکته بسیار مهمی را به اطلاع عموم برسانم. برخلاف ادعاهای حسودان مبنی بر کمکهای بیدریغ اجانب به ایشان, باید خاطر نشان نمود که آن والامقام نه دیناری از سازمان سیا و حاج جیمی کارتر قبول فرمودند نه از امثال شبکه ی بی بی سی کمکی قبول کردندی. اگر هم بخیلان گفتند: آقا جان کمک مالی دلار اِمریکا بود, نه دینار, شما باز هم باور نفرمایید. قبل از بازگشت و در بدوِ ورود هر جور وعده تصور بفرمایید صادر فرمودند: از آزادی سیاسی تا مسکن و آب و برق و اتوبوس مجانی, یه عده میگفتند یعنی کرایه مجانی, بعضیا میگفتند هر کسی یه اتوبوس میگیره, اینجوری دیگه احتیاجی به اتوموبیل شخصی نیست و هوا هم کمتر آلوده میشه (به نظر نگارنده امام خمینی اولین محیطبان دنیا هم بوده) خلاصه هر چه ایشان با زور میخواست آزدی بده مردم ما گفتند نمیخوان. از اَمام اصرار, از اونا انکار. بعدش هم هزاران نفر را که از خرِ شیطون پایین بیا نبودن و سالها در کمپ های آزادی اوین و قزلحصار و رشت و تبریز و کردستان و خوزستان سرگرم عیش و نوش (٢٤ ساعته) بودن را مفت و مجانی فرستاد به بهشت.

صوفی جعفر. | ۲۵ مهر ۱۳۹۰ - ۱۶:۳۳
 صوفی جعفر.

حالا برسیم به یاران باوفای اون دوران طلایی. یه رییس جمهور بود که بعد رهبر معظم(مادامالعمر) شد. یه رییس مجلس بود که بعدش ٨سال در مقام ریاست جمهوری سازندگی کرد و رییس خبرگان و تشخیص مصلحت و شورای نگهبان شد. یه نخست وزیر بود که بعدش تشریف برد در شورای امنیت ملی و بعد از ٢٠ سال یادش افتاد قطار نظام مقدس از ریل خارج شده و تصمیم گرفت برش گردونه به اون ایستگاه طلایی امام راحل. یه وزیر ارشاد بود که در اوایل انقلاب میخواست توی کلاس دانشگاه ها دیوار آجری بکشه, که امام تیلقراف زد که بابا دمت گرم سیّد بیخیال, تو دیگه خیلی کارت بیسته, سرانجام هم ٨سال در مقام آبدارچی, ببخشید رییس جمهور, هی چپ و راست اصلاحات کرد و گفتگوی تمدنها راه انداخت. یه رییس بنیاد شهید هم بود که بعدش رییس مجلس شد و آخر کار مدعی شد که اصلأ انتخابات آزادی وجود نداره. یه آق محمود هم بود که کارنامه شون از زمان وقوع قتلهای مخالفان در اروپا تا شهرداری تهران و ریاست جمهوری زورکی جلو چشم هست ,ولی بعد از پاس ریاست جمهوری خوره بازی درآورده و هی تک روی و تکخوری میکنه بی معرفت. هر چی هم که این یاران امام پیغوم پسغوم میدن که بابا محمود خان ما خودمون حق آب و گِلی داریم, نرود میخ آهنین بر سنگ. اینه که حضرات به تکاپو افتادن, چونکه سهم خودشون کم/قطع شده. والا این جماعت هیچ وقت دنبال احقاق حقوق مردم ما نبوده, نیستند و نخواهند بود. از ما گفتن...

صوفی جعفر. | ۲۵ مهر ۱۳۹۰ - ۱۶:۳۱
صفحه 1 از 1 صفحه
آگهی