يكی از اين شيوههای سنتی عزاداری مردم کردستان، مراسم «گلگيران» در روز عاشورا و خاص منطقه شهرستان بيجار است.
مردم این شهر برای اجرای اين مراسم، چند روز قبل از عاشورا به ياد خاک كربلا به حاشيه شهر میروند و مقداری خاک را تهيه و در جاهای مشخصی در داخل شهر بيجار ناخالصیهای آنرا به وسيله الک میگيرند و در صبح روز عاشورا خاکها را با گلاب و آب مخلوط كرده و گل را برای اجرای مراسم «گلگيران» آماده میكنند.
عزاداران و سوگواران امام حسين با حركت دستههای عزاداری گل را به سر و صورت و تمام اعضای بدن خود میمالند و با دستهها حركت میكنند.
اصلاح طلبان و یا روشنفکران دینی چه کسانی هستند
اندیشمند یا فیلسوف در جستجوی حقیقت توسط خرد و اندیشه است.انسانهایی که اسیر یک ایدولوژی هستند ذهن آنها در آن ایدولوژی ذوب شده است و آن ایدولوژی زندانی نفوذناپذیر برای ذهن آنها بوجود آورده است و یک روزنه در این زندان که شخص تمام جهان را از طریق این روزنه درک و تفسیر میکند.سقراط یک فیلسوف بود و روش او دیالکتیکی بود ولی در زمان او افرادی بودند که از روش جدلی استفاده میکردند.این افراد بقدری در استفاده از کلمات و بازی با جملات مهارت داشتند که در محاکمه سقراط توانستند قضات را مجاب کنند که سقراط چون به خدایان آنها اعتقاد ندارد محکوم به مرگ شود حال اینکه سقراط سخنوری بسیار ماهری اما معتقد به تجزیه و تحلیل هر مسئله بصورت دیلکتیک برای کشف حقیقت بود. ذهن اینها از کودکی چون بیشتر مردم به یک ایدولوژی عمیقاً شرطی شده است.فرق اینها با مردم عادی این است که اینها در راه اثبات و واقعی بودن آنچه که ذهن آنها نسبت به آن شرطی شده است سعی و تلاش میکند(نه تلاش برای اینکه بداند که حقیقت چیست.چون آنها قبلاً به حقیقت رسیده اند!!!). اما مردم معمولی چنین نمیکنند.
تلاش میکنند با اصلاحات درد و رنجی که آن زندان!برای مردم بوجود آورده است کم کنند.بعبارتی اینها مترقی تر از الله اشان هستند و شعور الله بسیار کمتر از اینها است٬اگر شعور الله تکامل یافته تر از شعور اینها بود بدون تردید قوانین اش را طوری بوجود میاورد که کار به این افتضاح کشیده نمی شد تا چند انسان که خود او خلق اشان کرده است !بخواهند در قوانین او دست ببرند تا درد و رنجی را که ناشی از اجرای قوانین او یرای بشر شده است کم کنند.پس این الله ضعف دارد و ناقص است و چیزی که ناقص است نمیتواند آفریینده جهان باشد.همینها سریع مطرح میکنند که الله این قوانین را برای مردم بیابان نشین ۱۴۰۰ سال قبل فرستاد و اکنون بعضی از این قوانین مناسب انسان این عصر نیست و باید اصلاح شود.بسیار خوب باز هم به این نتیجه میرسیم که الله ناقص است چون اگر ناقص نبود آنها را طوری انجام میداد که انسانهای تمام اعصار بتوانند بخوبی مورد استفاده قرار دهند تا شما مجبور نشوید آنها را اصلاح کنید و شعور الله را مورد سوال قرار دهید.اگر قصاص٬مثله کردن انسانها٬چند زن گرفتن وبسیاری قوانین الله دیگر برای این زمان مناسب نیست چرا معتقدید این قوانین شوم برای انسانهای ۱۴۰۰ سال قبل مناسب بود.مگر انسانهای ۱۴۰۰ قبل انسان نبودند؟مگر آنها بمانند ماسیستم عصبی و قلب نداشتند؟مگر آنها درد و رنج را درک نمی کردند؟.وقتی چیزی شوم و زشت است باید در همه اعصار شوم و زشت باشد.مثله کردن٬ تشویق کردن مریدان به کشتن غیر خودی٬شکنجه٬ با زنان بیرحمانه رفتار کردن و بسیاری قوانین شوم و تاریک نمیتواند از چیزی٬کسی یا شخصی که شما خالق مینامیدش بوجود آمده باشد.چنین قوانینی فقط میتواند از یک آگاهی پست منشاء گرفته باشد. و چون شما آفریینده را کامل میدانید بنایراین آفریینده نمیتواند منشاء آن قوانین شوم و تاریک باشد.انسانهایی که همه ی اینها را میدانند! وبا اینوجود به زندگی در آن زندان اما با وجود اصلاحات!! تن در میدهند و مردم را تشویق به ماندن در آن زندان میکنندهرگز روشنفکر نامیده نخواهند شد.