آمریکا اصرار دارد که از مبحث اختلاف شیعه و سنی بهعنوان محملی برای جنگ داخلی در لبنان و وارد کردن سلاح حزبالله به این فرایند بهره جوید.
در بخش نخست این نوشتار گفتیم که علیرغم اشتراک دیدگاه امریکا و دولتهای پادشاهی عرب خصوصا عربستان و اردن در قبال به حاشیه راندن حزبالله و همکاری گستردهی امنیتی و سیاسی آنها در این راستا، اختلافات عمدهای در نوع تعامل با این موضوع میان عربستان (بهعنوان رهبر جریان محافظهکار عربی) و آمریکا وجود دارد. محافل سیاسی در بیروت این وجوه مشترک و اختلاف نظر را چنین توضیح میدهند که در ادامهی بخش دوم خواهند آمد:
- آمریکا اصرار دارد که از مبحث اختلاف شیعه و سنی بهعنوان محملی برای جنگ داخلی در لبنان و وارد کردن سلاح حزبالله به این فرایند بهره جوید و در این زمینه فشارهایی به گروههای سنی متحد امریکا در لبنان خصوصا «المستقبل» وارد آورده است.
- با وجود آنکه عربستان به دنبال تضعیف حزبالله است، به هیچ وجه به چنین طرحی از جانب امریکا رضایت نداده و مقامات دولت بوش را از ایجاد فتنه مذهبی دیگری در لبنان شبیه به آنچه در عراق جریان دارد برحذر داشته است.
- به نظر میرسد که حداقل ملک عبدالله، پادشاه عربستان و جناح نزدیک به وی در رهبری سعودی، نگران هستند که گسترش فتنه شیعه و سنی عواقب غیرقابل پیشبینی برای این کشور داشته باشد، خصوصا که شیعیان عربستان میتوانند باعث ایجاد ناآرامی داخلی و تنش در مناطق نفتی این کشور شوند.
به علاوه از منظر رهبران عربستان، جمهوری اسلامی دارای نیروی بالقوهای برای ایجاد آشوب در سراسر منطقه، خصوصا در عربستان، کویت، بحرین و یمن است. در این راستا، عربستان از ایجاد چنین فتنه مذهبیی در لبنان حمایت نکرده و علاقهای به راه افتادن جنگ داخلی در لبنان ندارد. این امری بوده که مقامات سعودی به جورج بوش، رییس جمهوری آمریکا و دیک چنی معاون وی، در سفرهایی که به منطقه داشتهاند گوش زد کرده و گفتهاند که در صورت شروع جنگ داخلی در لبنان، ممکن است آتش آن تمام منطقه را به کام خود بکشد.
- جناح المستقبل، عمدهترین نمایندهی اهل سنت در لبنان که متحد عربستان و آمریکا به شمار میرود، دارای دغدغهی مشابهی است. بنا به گزارشی در روزنامه السفیر لبنان، رهبران جناح المستقبل طی جلساتی به این نتیجه رسیدهاند که وارد کردن بیروت، یکی از پایگاههای مهم اهل سنت و منطقهی نفوذ سیاسی و اقتصادی خانواده حریری، به درگیریهای مسلحانه نامحدود میتواند برای زیرساختهای بیروت و دستاوردهای سازندگی رفیق حریری، نخست وزیر فقید لبنان، پیامدهای ناگواری داشته باشد و نمیتوان به تضمینهای آمریکا مبنی بر حمایت همه جانبه از آنها در صورت وارد شدن به جنگ داخلی اعتماد داشت و دلخوش نمود.
- حزبالله لبنان بهطور کامل به طرح آمریکا برای لبنان اشراف دارد و بارها از زبان سید حسن نصرالله دبیرکل حزبالله اعلام کرده است که «سلاح حزبالله سلاح مقاومت بوده و تنها و تنها علیه دشمن صهیونیست استفاده میشود.» و «حتی اگر هزاران نفر از ما را بکشند محال است که این سلاح به سمت یک هموطن لبنانی نشانه رود.»
گزارش مرتبط: ایران و عربستان برسر دو راهی سیاست مذهبی واشنگتن
- ایران بر این باور است که راه افتادن هرگونه جنگ داخلی در لبنان، نتیجهای جز باخت برای همه طرفهای داخلی لبنانی نخواهد داشت.
در این راستا تهران به هیچ وجه تمایل ندارد که سلاح حزبالله که اساسا علیه اشغال اسراییل تعریف میشود، در یک جنگ بیهوده و بیسرانجام داخلی مصرف شده و حزبالله وارد یک جنگ فرسایشی شود.
- جمهوری اسلامی سعی کرده تا با همراهی با مساعی عربستان، اختلافات مذهبی را کمرنگ کرده و از تبدیل شدن خود به آتش بیار این معرکه خودداری کند. بر این مبنا در ماههای گذشته دیپلماسی تهران براساس نزدیک شدن به عربستان در چند محور وارد عمل شده است:
الف- رایزنی با مقامات سیاسی و مذهبی عربستان برای کاسته شدن از آتش اختلاف شیعیان و اهل تسنن که بعد از اشغال عراق توسط امریکا به شدت بالا گرفته است.
مقامات ایران و عربستان خصوصاً دربارهی کاسته شدن اختلافات نیروهای متحدشان در لبنان و اجتناب از درگیری مذهبی در این کشور رایزنیهایی در سطوح بالا انجام دادهاند که نتایج آن در فروکش کردن تنشهای امنیتی به موزات حاد شدن بحران سیاسی در این کشور بوده است.
ب- در سطح لبنان، هشدار به متحدان لبنانی (توسط تهران) که از ورود به مجادلات تفرقهانگیز مذهبی پرهیز و سعی کنند جناحهای سنی مخالف گروه المستقبل را وارد جریان معارضه کنند تا جدال سیاسی فعلی رنگ شیعه و سنی به خود نگیرد.
ج- تلاش گسترده جمهوری اسلامی برای نزدیک ساختن مواضع سوریه و عربستان بهعنوان دو قدرت تاثیرگذار در لبنان و عراق و دستیابی به راهحلی برای خروج از بنبست موجود در این کشور.
با وجود دادههای فوق، تلاش عربستان و برخی متحدین آن برای اجتناب از برخورد نظامی و تقابل مذهبی به معنای آن نبوده که عربستان در مقابل «زیادهخواهیهای تهران» و حزبالله «دست بسته» باقی مانده و دست به کاری نزند.
مقامات عربستان نمیخواهند سیاست آنها در تضعیف حزبالله، رنگ مذهبی و شکل یک مواجهه مستقیم و صریح را با ایران به خود بگیرد.
شاید براین اساس است که منابع نزدیک به حزبالله معتقدند که ترور عماد مغنیه در دمشق، نه پیش درآمد جنگ جدیدی در منطقه علیه حزبالله، بلکه شروع دورهای تازه از نقش سرویسهای امنیتی در ترور رهبران کلیدی این سازمان بهعنوان راهحلی بدیل برای تضعیف مقاومت در منطقه باشد.
به هر صورت، تبعات ترور مغنیه در صورتی که از سوی جهات منطقهای مدیریت نشود، میتواند به تعمیق شکاف میان شیعیان و اهل سنت بیانجامد. نمونهی کوچک این مساله هنگامی رخ داد که حکومت کویت، شرکتکنندگان در مراسم یادبود شهید مغنیه را دستگیر کرد و خشم شیعیان این کشور را برانگیخت.
بر این اساس جمهوری اسلامی که در بحران عراق متهم به جانبداری از شیعیان در مقابل اهل سنت این کشور است و همینطور رسانههای وابسته به آن، بالاترین مسوولیت را داشته و بایستی از همسویی با سیاست مذهبی آمریکا در منطقه عمیقا اجتناب نمایند.