با نزدیک شدن به زمان انتخابات شرایط سیاسی در ایران پیچیدهتر میشود. مئیر جاودانفر تحلیلگر مسائل خاورمیانه در یادداشتی به موضوع آخر و عاقبت محمود احمدینژاد پرداخته است.
تا همین اواخر محمود احمدینژاد رئیس جمهوری ایران مانند بوکس بازی بود که همیشه میدانست در جنگ علیه دشمنانش، داور (رهبر جمهوری اسلامی) از او حمایت خواهد کرد. حق هم داشت. داور که آشکارا او را عزیز کرده خود میدانست از خیلی چیزها چشمپوشی میکرد. علی خامنهای قدرتمندترین مقام ایران است و کار چندانی از دشمنان احمدینژاد برنمیآمد. آن روزها اما گذشتهاند.
تا شش هفته دیگر جانشین احمدینژاد انتخاب میشود در چنین سطح بالایی از سیاست به نظر میرسد او نه تنها دفتر کارش که زندگی سیاسی را ترک میکند. چیزی که برای او بدتر است این است که همه دشمنانش میدانند که رهبر جمهوری اسلامی دیگر به خاطر او نمیجنگند. حالا او را در کلام و در سیاست تعقیب میکنند.
تا زمانی که احمدینژاد دفترش را ترک کند خشمی که هشت سال است دشمنانش حفظ کردهاند آشکار میشود تا به کار ضربه زدن به خود او بیاید. بعد از آن همه چیز میتواند بدتر از امروز شود. پس از آن که احمدینژاد از ریاست جمهوری برود حملات بیشتر و بیرحمانهتر میشوند.
احمدینژاد دو راه دارد؛ یا الان با همه توانش از خودش دفاع کند تا از حمله دشمنانش پس از رفتن از سر کار جلوگیری کند یا این که آتشش را برای روزها کنار رفتن نگه دارد. هر دو راه منافع و مضرات خودشان را دارند.
تعقیب کردن دشمنانش تا وقتی که قدرت را در دست دارد از حملات آنها جلوگیری میکند اما میتواند رهبر جمهوری اسلامی را خشمگین کند چرا که انتخابات برای او دوره حساسی است. ابن بدان معنا است که پس از کنار رفتن از قدرت او از سوی خامنهای حمایت نخواهد شد. با نگه داشتن آتش حملات برای پس از کنار رفتن احمدینژاد قدرت و نفوذ کمتری خواهد داشت. دست نزدن به حمله هم ممکن است از سوی دشمنانش به ضعف او تفسیر شود. این واقعا معضل بزرگی است.
اکنون به نظر میرسد احمدینژاد گزینه دفع کردن دشمنانش را برگزیده است. این شامل تهدید به افشاگری در مورد فسادهای اقتصادی است. در اوایل فوریه احمدینژاد نواری را پخش کرد که نشان میداد برادر دشمنش؛ علی لاریجانی درخواست رشوه کرده است. سایت بازتاب نیز اخیرا خبر داد که نوار مکالمهای را در اختیار دارد که نشان میدهد محمود احمدینژاد در جریان تقلب در اعلام نتایج انتخابات سال ۸۸ بوده است. گزارشی که این موضوع در آن آمده بود خیلی زود حذف شد و دفتر احمدینژاد موضوع را تکذیب کرد.
اکنون احمدینژاد نبرد را به مرحله بعد برده است: جریان برگزاری انتخابات.
برای سالها وزارت کشور مسئول اجرای انتخابات بوده است. با اینکه وزیر کشور معمولا نزدیک به رهبر بود، رئیس جمهور نیز در برخی وزارتخانههای مهم نفوذ داشت. مجلس ایران به خاطر نگرانی از این که محمود احمدینژاد با استفاده از نفوذ خود در وزارت کشور به نفع مرد دست راست خود اسفندیار رحیم مشایی عمل کند، بتازگی قانونی جدیدی را تصویب کرده است.
این قانون که با عنوان «اصلاح قانون انتخابات ریاست جمهوری ایران» تصویب شده تاکید میکند که از این پس این انتخابات نه به دست وزارت کشور که به دست «هیئت اجرایی مرکزی انتخابات» برگزار میشود. این هیئت از نمایندگان سه قوه و هفت نفر از چهرههای ملی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی تشکیل میشود. این هیئت کار خود را باید سه ماه قبل از انتخابات آغاز کند.
این کمیته شامل وزیر اطلاعات، رئیس قوه قضاییه و یک یک نماینده منتخب مجلس خواهد بود. همه نهادهای درگیر قاطعانه طرفدار خامنهای هستند. در واقع وزیر اطلاعات و رئیس قوه قضاییه منصوب او هستند.
وزیر کشور باید یک هیئت سی نفره از معتمدان مذهبی، سیاسی و ملی را معرفی کند تا از میان آنها هفت نفر عضو اصلی و چهار نفر عضو علی البدل انتخاب شوند.
احمدینژاد تصویب قانون جدید را چالشی از سوی دشمنانش برای مقابله با خود میداند و به تلافی از معرفی سی نفر نامزد خودداری کرده، کاری که دو ماه پیش از او خواسته شده است. این واکنش احمدینژاد خشم دشمنانش را افزایش داده است به گونهای که گفتهاند او «بازی خطرناکی» را شروع کرده است. این رفتار او را زمینهسازی برای فتنه پیش از انتخابات نامیدهاند.
شش ماه مانده به انتخابات ریاست جمهوری به نظر میرسد که احمدینژاد تلاش میکند از روند برگزاری انتخابات و قدرت نفوذ باقی ماندهاش برای دندان نشان دادن استفاده کند. با این کار امیدوار است به رقبای خود اخطار بدهد. همین طور به نظر میرسد او از نفوذ سیاسی خود به عنوان یک اهرام سیاسی استفاده میکند تا شانس مشایی را برای تایید شدن از سوی شورای نگهبان بالا ببرد.
این یک قمار است. اگر همچنان احمدینژاد بخواهد به بی توجهیاش ادامه بدهد خامنهای خود بسادگی میتواند آن هفت نفر را خودش منصوب کند. بر اساس پیشینه تقلب در انتخابات سال ۸۸، رعایت انصاف و دقت از اولویتهای رهبر ایران نیست.
فارغ از این که بعد از کنار رفتن احمدینژاد چه اتفاقی بیفتد، او نیز به جمع دو رئیس جمهور پیشین میپیوندد که در زمان آیتالله خامنهای رئیس جمهور بودند و پس از پایان کار از چشم او افتادند.
هر چند ممکن است او اولین نفر این جمع باشد که که بازنشستگیاش را در حصر خانگی بگذراند. این بستگی به خودش دارد.