بسیاری از جامعهشناسان جامعهی کنونی ایران را جامعهای سرگردان توصیف میکنند و یکی از عوامل عمده طلاق را وابسته به این عنصر میدانند.
بر اساس آمار اعلام شده، تعداد دخترها در سن ازدواج، بر خلاف آمار گذشته، از پسرها بیشتر نیست.
سید مهدی صدری، مدیر نمایندگی سازمان ملی جوانان استان اصفهان، با اشاره به این مطلب، گفت: با وجود اتهامات نادرستی که بعضا حتی از سوی مجامع علمی مطرح شده است، تعداد دختران و پسرانی که در آستانه ازدواج قرار دارند تقریبا باهم برابر بوده و اختلافات آماری چندانی در این خصوص به چشم نمیخورد.
در همین حال آمارهای ارایه شده از سوی رییس سازمان ثبت احوال کشور نشان میدهد، تعداد ازدواجهای صورت گرفته در سال 1386 نسبت به سال قبل 62 هزار و 816 مورد افزایش داشته است که این رقم در مقایسه با جمعیت 13 میلیونی آماده ازدواج ناچیز است.
از این تعداد تنها قریب به دو میلیون نفر از ابتدای سال گذشته تاکنون ازدواج کردهاند که برای حل این مشکل بهصورت کامل، شاید گذشت هشت سال مورد نیاز باشد. این در حالی است که تعداد جمعیت جوانان وارد شده به سن ازدواج روزبهروز در حال افزایش است.
بسیاری از مسوولان و شخصیتهای دینی ازدواج به موقع را عاملی برای جلوگیری از مشکلات اخلاقی و اجتماعی میدانند. با این وجود موانع بسیاری برای عدم تمایل جوانان برای ازدواج وجود دارد.
مشکلات مالی یکی از عواملی است که همواره به عنوان سدی در راه ازدواج جوانان ذکر شده و تلاش دولت بر این بوده تا با واگذاری وام و امکانات این موانع را برطرف سازد.
با این وجود تعدادی از کارشناسان معتقدند که با توجه به رشد صعودی طلاق در کشور تشویق جوانان به ازدواج به خودی خود کافی نیست و چنانچه ازدواج هم صورت بگیرد، نمیتوان به پایداری آن چندان امید داشت.
دکتر مصطفی اقلیما، رییس انجمن مددکاری ایران دربارهی عمده دلایل طلاق میگوید: امروزه بیش از 80 درصد جوانان به صورت اجباری ازدواج میکنند.
اجباری به این معنا که فکر میکنند، حتما باید ازدواج کنند در غیر این صورت در جامعه به آنان با دید منفی نگاه خواهد شد.
بنابراین بدون تعمق و تفکر صحیح تنها بر پایهی احساسات با کسی ازدواج میکنند که دارای کمترین نقاط مشترک با وی هستند. پس از مدت زمان کوتاهی دچار مشکل شده و به بهانهی عدم درک و تفاهم متقابل از هم جدا میشوند.
دکتر امانالله قراییمقدم، جامعهشناس، نیز دربارهی عمده دلایل بروز طلاق میگوید: مهمترین عامل افزایش طلاق در ایران، دو ساختاری شدن جامعه است. یک نوع آن ساختار کهن باارزشها و هنجارهای مورد قبول خانواده و افراد سنتی و نوع دیگر ساختار جدید و مدرن است که با پیشرفت جامعه به وجود آمده است. تقابل این دو ساختار زمینههای بروز سردرگمی هویت را در میان زن و مرد فراهم ساخته است. بهطوری که امروزه دختران از تساوی و برابری حقوق خود و همسرانشان سخن میگویند و اینکه چرا اختیاردار و حاکم مطلق خانه مرد باشد. در حالی که مردان طبق ساختار سنتی و کهن زن را ملزم به اطاعت دانسته و اعتقادی به تساوی حقوق و برابری ندارند.
وی جامعهی کنونی ایران را جامعهیی بیمار دانست که اکثر مردم آن دچار سردرگمی اجتماعی هستند و درک متقابلی از شرایط یکدیگر چه در روابط اجتماعی و چه در روابط خانوادگی و زناشویی ندارند و بنابراین باید تحت آموزش صحیح قرار بگیرند.