در گذشته، احمدینژاد مستقیما یا تلویحا، کشتار دسته جمعی یهودیان توسط آلمان نازی را زیر سوال برده بود.
پس از گذشت هفت سال از حملات همزمان تروریستی در خاک آمریکا و رویداد فرو ریختن برجهای دوقلوی شهر نیویورک در یازدهم سپتامبر 2001، به نظر نمیرسد از اظهار نظرهای ضد و نقیض دربارهی عوامل و طراحان این رویداد چیزی کاسته شده باشد. تازهترین این موارد، سخنان چهارشنبه گذشتهی احمدینژاد در شهر قم بود.
رسانههای خارجی در هفتهی گذشته، سخنان محمود احمدینژاد، رییسجمهوری را دربارهی «حادثه» خواندن و «مشکوک» دانستن حملات یازدهم سپتامبر برجسته کرده و همزمان مقامات آمریکایی به انتقاد از این سخنان برخاستند.
احمدینژاد گفته بود که ساختمانی در آمریکا فرو ریخت و سه هزار نفر کشته شدند، اما هرگز نام آنان منتشر نشده است. واشنگتن نیز با اتکا بر این بهانه به افغانستان و عراق حمله کرد و تاکنون یک میلیون نفر را کام مرگ کشاند.
این سخنان با واکنش مککورمک، سخنگوی وزارت خارجهی آمریکا مواجه شد که اطلاعات احمدینژاد را غلط دانسته و گفت:«من نمیتوانم بگویم که آیا محمود احمدینژاد، رییسجمهور ایران، به این حرفها ایمان دارد یا فقط تلاشی برای تحریک عقاید عمومی در ایران یا دیگر کشورهاست.»
تاکنون برخی از صاحبنظران، دربارهی منشا حوادث یازدهم سپتامبر 2001 و کیفیت عملیات همزمان علیه اهداف غیرنظامی و نظامی توسط مجموعهای مانند القاعده سوالاتی مطرح کرده و روایت مقامات آمریکایی را در این زمینه زیر سوال بردهاند.
حتی شکسته شدن سکوت طولانی مدت اسامه بن لادن، رهبر القاعده و اشاره نسبتا واضح وی دربارهی دست داشتن این سازمان در حوادث یازدهم سپتامبر، جنجال را دراین باره پایان نداده است.
در واقع، ارتباط و همکاری طولانی مدت میان القاعده و رهبران آمریکا که ریشههای آن به دوران جنگ سرد و تلاش برای سرکوب جنبشهای کارگری و دهقانی در خاورمیانه و نقاط دیگر جهان اسلام، باز میگردد و همچنین کارکرد وقایع تکاندهنده یازدهم سپتامبر در بسیج افکار عمومی مردم آمریکا و ایجاد یک ائتلاف بینالمللی حول شعارهای بوش در زمینهی مبارزه با تروریسم، موجب شده تا تشکیک دربارهی این موضوع افزایش یابد.
آمریکا پس از این حملات، توانست اجماع بیسابقه بینالمللی در اشغال افغانستان و عراق و حمایت از سیاستهای اسرائیل به دست آورد.
در این زمینه، چند روز پیش بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسبق اسرائیل با تشبیه کردن احمدینژاد به هیتلر، رهبر آلمان نازی، عنوان کرده بود که اسرائیل از حمله به برجهای دوقلو و پنتاگون و جنگ آمریکا در عراق سود برده است.
با این حال، منتقدان به دلیل حساسیت بالای افکار عمومی مردم آمریکا، با احتیاط به این موضوع برخورد کردهاند.
در رابطه با سخنان احمدینژاد، بیگمان نام بردن از یازدهم سپتامبر به عنوان یک حادثه باعث شده است تا افکار عمومی آمریکا که این واقعه اساسا برایشان یادآور کشته شدن نزدیک به سه هزار غیرنظامی است، واکنش منفی نشان دهد.
از این رو، چگونگی طرح این موضوع توسط فردی در مقام و سطح رییسجمهوری با انتقادات داخلی نیز همراه بوده که البته در نوع خود بیسابقه نیست.
در گذشته، احمدینژاد به طور مستقیم یا تلویحی، کشتار دسته جمعی یهودیان توسط آلمان نازی را زیر سوال برده بود. این امر با واکنش یکپارچه کشورهای اروپایی و سایر متحدان سنتی اسرائیل مواجه شد.
منتقدان در داخل ایران عنوان میکنند که صرف نظر از راست یا دورغ بودن، رویدادی حساسیت برانگیز مطرح شده، طرح و به چالش کشیده شدن این موضوعات از سوی مقامی در رده رییسجمهوری خطاست و جبههی جدیدی علیه ایران گشوده است.
در واقع، کیفیت طرح این موضوعات توسط احمدینژاد به گونهای بوده که حتی در موارد مهمی، جنبههای مثبت ادعاهای وی را تحتالشعاع قرار داده است.
بهطور مثال، همزمان با به زیر سوال بردن هالوکاست، احمدینژاد عنوان کرده بود که چرا مردم فلسطین و کشورهای همسایه بایستی تاوان اشتباهات کشورهای اروپایی را در جنگ دوم جهانی بدهند.
این نکته در رسانههای غربی و اسرائیلی تحتالشعاع برجسته ساختن آن بخش از سخنان غیرقابل دفاع وی قرار گرفت که واقعهی کشتار یهودیان را بهطورکلی زیر سوال برده بود.
به هر صورت تا هنگامی که بحران موجود میان تهران و واشنگتن پابرجاست، سیاست دولت احمدینژاد خود را چندان نیازمند نزدیک شدن به افکار عمومی مردم آمریکا و اروپا نخواهد دید و بایستی منتظر بود تا هنگام بهبود روابط دو کشور، این مواضع به چه سمت و سویی میل خواهد نمود.