نسخه آرشیو شده

جنبش زنان و لزوم نگاه به درون - بخش دوم
عکس از امیر خلوصی از طریق سایت عکاسی
از میان متن

  • بر اساس یك نظر سنجی دانشگاهی انجام شده از زنان مناطق جنوبی شهر تهران درباره پدیده چند همسری، اكثریت پاسخ دهندگان نه تنها با آن مخالفت نشان نداده بلكه آن را عنوان راهی برای بهبود وضع اقتصادی پذیرفته بودند.
رضا درویش
سه‌شنبه ۱۱ تیر ۱۳۸۷ - ۰۰:۱۵ | کد خبر: 3409

یکم: از منظر طبقاتی، اساسا نوع مطالبات حركت زنان و چگونگی طرح آنها، بازتاب دهنده مطالبات طبقه متوسط مرفه و خرده بورژوازی جدید جامعه ایران است.

جنبش زنان در تقسیم بندی نظری در راستای شكاف های اجتماعی غیرطبقاتی شكل گرفته است و مطالبات اصلی آن اساسا جنس دغدغه های غیر اقتصادی را دارد.

این امر البته به این معنا نیست كه این جریان و كنش اجتماعی فعالان آن فاقد اصالت بوده و همه مشكلات و محدودیت هایی كه توسط جنبش زنان طرح می شود تنها محدود به طبقات فرادستی است.

این جریان سعی داشته تا با طرح برخی مشكلات زنان طبقات فرودست، نوعی فراگیری برای خود ایجاد نماید، اما رویكرد لیبرال این جریان به مشكلات بنیادین زنان در جامعه ایران باعث شده تا از فهم دقیق وضعیت و اولویت های زنان طبقات پایین اجتماعی عاجز مانده و طبیعتا قدرت بسیج كنندگی در میان این اقشار را نیز از دست بدهد.

بخش اول این مقاله
جنبش زنان و نگاه به درون - بخش اول

در این زمینه به طور نمونه، بر اساس یك نظر سنجی دانشگاهی انجام شده از زنان مناطق جنوبی شهر تهران درباره پدیده چند همسری، اكثریت پاسخ دهندگان نه تنها با آن مخالفت نشان نداده بلكه آن را عنوان راهی برای بهبود وضع اقتصادی پذیرفته بودند.

دوم: بخشی از جریان زنان ادعا می كند كه مشكل اساسی زنان ایران حقوقی است و با اصلاح قوانین عقب مانده قابل حل است.

البته مشكل زنان ایران حقوقی هم هست و قانون در زمینه های مختلف مربوط به حضانت و ارث و حق طلاق نیاز به تغییر دارد.

اما این ادعا كه مشكل اساسی در قانون است، نوعی فرار به جلو و ناشی از بی توجهی به مشكلات ساختاری و برخی باورهای فرهنگی - قبیله ای در میان اقشار جامعه است.

تنها كافی است، مدعیان این بحث نگاهی به تجربه كشورهای جهان سوم هم سطح با ایران از تركیه تا مصر بی اندازند.

علی رغم سكولار بودن قوانین این كشورها و بندها و تبصره های حمایتی پیشرفته در زمینه حقوق زنان، زنان هنوز با مشكلات حادی دست و پنجه نرم می كنند كه ریشه در باورهای فرهنگی حاكم دارد.

بر این مبنا باید پرسید تاكید صرف بر اصلاح قوانین و شعار درباره تغییر آن بدون تلاش برای تغییر ساختارهای كلان حاكم تا چه اندازه می تواند در بهبود وضع زنان جامعه ما تاثیر گذار باشد؟

سوم: در سطح دیگر، بخش قابل توجهی از فعالین این حركت بارها نشان داده اند كه از انعكاسات سیاسی و رسانه ای حركت خود آگاه نیستند و تنها هزینه فعالیت خود و سایر حركت های تحول خواه جامع را افزایش می دهند.

طرح گسترده و پرهیاهوی شعارهایی چون رفع حجاب و آزادی های جنسی نمونه هایی از این حركات غیر متوازن و كودكانه بوده كه واكنش منفی سایر جریانات تحول خواه و جامعه مذهبی ایران را برانگیخته است.

این امر طناب محدودیت سیاسی را نیز به دور گردن این جریان تنگتر كرده و در عین حال این سوال راهبردی را مطرح ساخته است كه با توجه به پراگماتیسم حاكم بر سیاست های نظام، طرح مطالباتی از نوع بالا، تا كجا توان ایجاد تغییرات ساختاری و كلی تر در نظام حاكم را همسان با مطالبات كارگری یا دانشجویی داراست؟

چهارم: همنوایی نظری و عملی بخش عمده ای از این جریان با نسخه های نئولیبرالی پیچیده شده در آمریكا و اروپا، دریافت كمك مالی از نهاد های امنیتی- سیاسی در قالب تلاش برای ترویج جامعه مدنی و آزادی های اجتماعی عملا این جریان را در راستای طرح های كلانتری قرار داده كه كنه آنها كاملا سیاسی و امنیتی بوده است.

جدا از آنكه گرایش ایدئولوژیك این جریان زمینه پذیرش این كمك ها و هضم در طرح های ارئه شده از غرب را می دهد، به نظر می رسد این همنوایی ناشی از عدم فهم فعالان این جریان از روندهای كلان تر جهانی و منطقه ای در سطوح اقتصادی- سیاسی و نا آگاهی از تعریف جایگاه و موضع خود در قبال آن نیز باشد.

البته، بخشی از مشكل حركت فعلی زنان جدا از مسائل پیش روی سایر جریان های تحول خواه لیبرال كشور نیست.

بی برنامگی، شعارزدگی، عدم شناخت از جامعه ایران نقطه مشترك این جریانات بوده و باعث شده تا بخش عمده ای از جریان لیبرال ناتوان از فراگیر شدن و بسیج اجتماعی باشد.

این امر با فرافكنی نیز همراه بوده و بخشی از حركت زنان مانند سایر جریانات همطراز خود، تمام ناكامی خود را به گردن سركوب حاكمیت انداخته است.

این گونه است كه گرایش لیبرال این جریانات، آن را به موازات افول نئو لیبرالیسم در سراسر جهان سوم و ناكامی طرح پر سر و صدای خاورمیانه بزرگ در ایجاد رفرم اجتماعی و اقتصادی در منطقه، دچار وضعیتی حاشیه ای كرده است.

تاكید صرف بر موانع سیاسی و دیدن ریشه همه مشكلات زنان در قانون اساسی شاید به مذاق بسیاری از رسانه های مخالف جمهوری اسلامی خوش بیاید، اما این امر باعث فراگیر شدن حركت زنان و ایجاد تغییرات در ساختارهای اجتماعی و حتی تغییرات محدودتر در قوانین مردسالارانه نخواهد شد.

حركت فعلی زنان، بیش از هر چیز نیاز به نگاه به درون و یادگیری از اشتباهات گذشته دارد.

در غیر این صورت سخن از پویایی برای حركتی كه محدود به چند مخاطب فضای مجازی و تعدادی بیانیه سالیانه هست گزافه گوییست.

برای خروج از وضعیت كنونی، این حركت در اولین گام خود بایستی به قلب جامعه ایران بازگردد.

این مطلب را به اشتراک بگذارید

آگهی