نسخه آرشیو شده
حمله نظامی به ایران

فرصت واشنگتن برای ضربه نظامی به تهران
پدافند هوایی تاسیسات هسته‌ای نطنز - عکس از مهر
از میان متن

  • به‌طور کلی آمریکا بر این بارو است که سوریه درهای دنیای عرب را به روی ایران گشوده و حزب‌الله و حماس نقش عمق استراتژیک تهران را در تحولات منطقه ایفا می‌نمایند.
مردمک
چهارشنبه ۱۲ تیر ۱۳۸۷ - ۰۳:۰۲ | کد خبر: 3419

در هفته‌های اخیر چندین روند موازی منطقه‌ای و سیاسی حکایت از آمادگی جدی آمریکا و اسرائیل برای بمباران تاسیسات هسته‌ای ایران و حل و فصل نهایی این پرونده به شیوه نظامی دارد.

در هفته‌های اخیر چندین روند موازی منطقه‌ای و سیاسی حکایت از آمادگی جدی آمریکا و اسرائیل برای بمباران تاسیسات هسته‌ای ایران و حل و فصل نهایی این پرونده به شیوه نظامی دارد.

مانور هوایی جنگنده‌های دوربرد ارتش اسرائیل در سواحل غربی مدیترانه که مسافتی معادل فاصله خاک ایران و اسرائیل دارد و دیدارهای پی در پی مقامات ارشد نظامی و سیاسی آمریکا و اسرائیل به منظور بحث درباره «خطر ایران هسته‌ای» ظاهرا در حال ترسیم سمت و سوی تازه‌ای برای پرونده هسته‌ای تهران است.

در سطحی دیگر، برخی جهات برای حل و فصل سریع وضعیت مزارع اشغال شده شبعا و بازپس دادن آن به لبنان در حال تلاش بوده و به نظر می‌رسد که هدف از آن تحت فشار قرار دادن مشروعیت سلاح حزب‌الله باشد.

به همین ترتیب اسرائیل تلاش دارد در جبهه فلسطینی، به آتش‌بس با حماس دست یافته و به این ترتیب اندکی وضعیت شهرک‌های خود را در نزدیک باریکه غزه آرامش بخشد.

می‌توان گفت وجه مشترک این دو حرکت موازی، ثبات بخشیدن به این دو جبهه به منظور پیشگیری از هرگونه واکنش احتمالی حزب‌الله و حماس علیه اسرائیل در صورت حمله نظامی به تهران است.

در این میان، مذاکرات سوریه و اسرائیل با هدف اعلام شده (از جانب اسرائیل) جدایی دمشق از تهران در جریان بوده و مقامات اسرائیل و کشورهای متحد آن بر این گمانند که توانسته‌اند تا حدودی این هدف را محقق نمایند.

در کشور همسایه سوریه، یعنی عراق، تلاش موفقیت‌آمیز آمریکا در سرکوب نیروهای ارتش مهدی و تضعیف قابل توجه آن در بغداد، بصره و سایر مناطق شیعه‌نشین عراق عملا جمهوری اسلامی را از یکی از اهرم های مهم خود برای مواجه با اشغالگران محروم کرده و وضعیت نیروهای میانه‌رو عمدتا متمایل به آمریکا و انگلیس را در این کشور استحکام بخشیده است.

در رابطه با آنچه اشاره شد، به‌طور کلی آمریکا بر این بارو است که سوریه درهای دنیای عرب را به روی ایران گشوده و حزب‌الله و حماس نقش عمق استراتژیک تهران را در تحولات منطقه ایفا می‌نمایند.

از این منظر تلاش‌های فوق به دنبال محروم ساختن ایران از یک محور فرامرزی فعال در صورت مواجه نظامی با تهران و در نهایت کاستن از هزینه‌های حمله نظامی به خاک ایران است.

البته هنوز معلوم نیست که تا چه اندازه این تحولات به نتیجه رسیده و به شرایط ایده‌آل مورد نظر اسرائیل و غرب نزدیک شده‌اند.

برخی مخالفت‌ها در آمریکا و اسرائیل با بازگرداندن مزارع شبعا به لبنان، ادامه پراکنده پرتاب موشک از غزه، افزایش نسبی تلفات نظامی آمریکا در هفته‌ای گذشته در عراق و تلاش سوریه برای ایجاد اطمینان به تهران درباره اهدافش از مذاکره با اسرائیل نشان می‌دهد هنوز عمق بی‌اعتمادی میان طرفین نزاع در تمام محورهای فوق به گونه‌ای است که مدت‌ها تا رسیدن به یک نقطه باثبات و روشن برای حل فصل این مسائل فاصله دارند.

به علاوه دوره باقی مانده شش ماه از عمر دولت بوش نیز از شانس برنامه‌ریزی برای یک طرح دقیق به منظور منفعل ساختن حماس، حزب‌الله و سایر جریان‌های مقاومت در منطقه کم کرده و چندان به وی اجازه نمی‌دهد از بی‌اعتمادی بشار اسد به طرح‌های آمریکا بکاهد.

اگر فرض کنیم بوش اکنون به فکر افتاده تا اهداف فوق را عملی سازد، باید بگوییم بسیار دیر به فکر افتاده است.

برای وی، دست‌یابی به چنین اهدافی، در درجه نخست مستلزم آرام ساختن جبهه اسرائیلی و فلسطینی و عملی ساختن قول هایی است که به فلسطینی‌ها از اوایل دهه 1990 در اسلو داده شده است.

دولت بوش در هشت سال گذشته ثابت کرده است که در ایدئولوژی و در عمل ظرفیت چنین تغییر و اعمال فشاری بر اسرائیل را جهت تحقق شعار دو کشور برای دو ملت دارا نیست و یقینا در ماه‌های آینده نیز نخواهد توانست جز برخی تغییرات مقطعی و سطحی، تحول خاصی در این جبهه‌ها ایجاد نماید.

از منظر کاربرد زور علیه ایران، البته این تنها نقطه ضعف ایالات متحده محسوب نمی‌شود.

مشکلات فنی و مسائل میدانی جدی وجود دارند که اساسا فایده بمباران تاسیسات هسته‌ای ایران بدون استفاده از قدرت نیروی زمینی ارتش آمریکا در خاک ایران را زیر سوال برده است.

کمبود اطلاعات درباره تاسیات هسته‌ای ایران، پراکندگی آنها و تبعات احتمالی زیست محیطی بمباران مراکز هسته‌ای برای شبه قاره هند و کشورهای خاورمیانه از جمله این مسائل هستند که در گزارش ارزیابی سازمان‌های طلاعاتی آمریکا در باره ایران نیز مورد اشاره قرار گرفته است.

در رابطه با توان دفاعی ایران و برتری‌های احتمالی آن در یک نبرد نامتقارن با ماشین نظامی عظیم آمریکا، مشاوران نظامی در پنتاگون به نئوکان‌ها مرتب گوشزد کرده‌اند که شاید آمریکا طرفی باشد که جنگ را آغاز نماید، اما مطمئنا طرفی نخواهد بود که آن را به پایان خواهد رساند.

چنین مشکلاتی در پیش روی کاخ سفید و عدم توان آن برای اتخاذ یک دیپلماسی فعال در جهت بسیج نیروهای منطقه‌ای طرفدار خود علیه ایران، طرح حمله نظامی را از هنگام اشغال عراق تاکنون به تعویق انداخته است.

در این صورت با توجه به دستاورد اندک تحولات هم‌زمان هفته‌های اخیر، این سوال مطرح است که آیا اتفاقات خاصی در پشت پرده سیاست در حال رخ دادن است که اراده ضربه نظامی را بر سخن مخالفان برتری بخشیده، یا آن که آن‌چه یک مقام آمریکایی درباره رویداد قریب‌الوقوع تغییراتی عظیم در رابطه با ایران به سعودی‌ها نویده داده است یک بلوف سیاسی بیش نیست؟

این مطلب را به اشتراک بگذارید

آگهی