در جریان مبادله اسیران بین حزبالله و اسرائیل، پنج اسیر لبنانی تحویل صلیب سرخ شدند. تحلیلگران و ناظران رویداد تبادل اسیران را یک پیروزی برای حزبالله قلمداد میکنند.
با آزادی و بازگشت اسرای لبنانی به خاک کشور خود، حزبالله لبنان پیروزی دیگری را در رشته پیروزیهایش علیه اسرائیل از سال 2000 به این سو در کارنامه خود ثبت کرد.
این موضوعی است که حتی اسرائیل هنگامی که اولمرت پذیرش این دور از تبادل اسیران را برای تل آویو خفتبار خواند، به آن اعتراف کرد.
تحقق یکی از شعارهای بنیادین حزبالله که بازگرداندن اسیران لبنانی بود، صفحه جدیدی را مقابل این گروه و متحدان داخلی و خارجیش خواهد گشود.
از منظر تحلیلی، دوره پس از آزادی اسرای لبنانی با دوره پیش از آن تفاوتی اساسی برای حزبالله و ایران خواهد داشت.
همانگونه که تهران در رابطه با شرکای لبنانی خود در دوره پس از ترور رفیق حریری و سپس در دوره پس از جنگ 33 روزه با مسایل مختلفی روبهرو بود، دوره پس از مبادله اسیران نیز تهران را با شرایط جدیدی در داخل لبنان روبهرو میکند.
این شرایط جدید عمدتا پیرامون بیانیه وزارتی دولت جدید لبنان و چگونگی اجرای قطعنامه 1701 که خواستار خلع سلاح گروههای شبه نظامی لبنانی است، تعریف میشود.
قطعنامه 1701 شورای امنیت از هنگام تصویب و به دنبال جنگ 33 روزه، به یک نقطه تنشزا در داخل لبنان و منشایی برای نگرانی ایران و سوریه تبدیل شد.
باوجود اینکه ماه گذشته حزبالله توانست با تغییر شرایط میدانی در لبنان، جناح مخالف حاکم را به تشکیل کابینهای وا دارد که در آن همه جریانات سیاسی کشور متناسب با وزن پارلمانی خود در کابینه وزیر داشته باشند و به این ترتیب حزبالله و شرکای آن در آن بتوانند مانع تصویب قوانین مخالف شوند، هنوز نگرانی درباره سلاح مقاومت به دلیل فشارهای خارجی در جای خود باقی است.
جدا از فشار آمریکا و اروپا برای خلع سلاح جنبشهای مقاومت، ایران و حزبالله نیم نگاهی آمیخته با نگرانی به روند مذاکرات سوریه و اسرائیل و بهبود روابط این کشور با غرب دارند.
در صورتی که سوریه در رابطه با دادگاه بینالمللی رفیق حریری امتیازاتی از غرب به دست آورد، این امکان وجود دارد که دمشق برخی محدودیتها را در مورد فعالیت حزبالله و کاستن از سطح ارتباطی این گروه با ایران ایجاد کند.
تصور چنین اقدامی هنوز البته بعید است و بستگی به تغییرات جوهری در سیاست آمریکا در قبال سوریه و به رسمیت شناخته شدن نفوذ این کشور در لبنان دارد.
اما به نظر میرسد به هر صورت حزبالله با ایجاد همپیمانیهای داخلی و به دست آوردن حق وتو در دولت وحدت ملی، چندان دست بسته نیز باقی نمانده باشد.
در سطح داخلی، مساله فوریتر در مرحله بعد از آزادی اسیران، فشار جریانهای غربگرا برای خلع سلاح حزبالله است که به یک معنی با بسته شدن پرونده اسیران افزایش مییابد.
بازگرداندن همه اسیران لبنانی از اهداف اصلی مقاومت بوده و به همین دلیل عبور از این مرحله، باوجود اینکه راستین بودن روش حزبالله را در مواجهه با اسرائیل اثبات میکند، منشاء بهانهگیری برای جریانهای مخالف حزبالله درباره حفظ سلاح مقاومت خواهد بود.
در این میان، ایران سعی خواهد کرد با رایزنی با سوریه موضع مشترکی در قبال این موضوع اتخاذ کرده و جامعه بینالمللی را نسبت به مشروعیت نیروهای مقاومت در برابر اشغال توجیه کند.
این مساله در یک پارچهسازی رای گروههای متمایل به سوریه در لبنان و حمایت از حزبالله تعیین کننده خواهد بود؛ چراکه بهزودی چگونگی تنظیم مفاد بیانیه وزاری حکومت وحدت ملی که یکی از محورهای آن چگونگی تعامل حاکمیت لبنان با قطعنامه 1701 است، مطرح خواهد شد و رای تمام گروههای مشارکت کننده در کابینه در این زمینه برای حزبالله اهمیت خواهد یافت.
دستیابی به یک بیانیه وزارتی که تضمین کننده حمایت نهادهای حکومتی لبنان از سلاح مقاومت و حفظ دستاوردهای آن باشد، هدف اصلی حزبالله در مرحله جدید است و باعث آسودگی خاطر ایران از عدم ایجاد تضاد میان سلاح مقاومت وارتش لبنان تا تشکیل پارلمان جدید این کشور در سال آینده خواهد شد.