ما از مذاکرات پشت پرده بی خبریم. اما جالب است که روز پس از اعلام ریاست جمهوری احمدی نژاد، روزنامه های اسرائیل از آن استقبال کرده و روزنامه هاارتص در مقاله ای بلند و بالا نوشت که بسیاری از تحلیلگران اسرائیلی با سخن رئیس سابق سازمان جاسوسی اسرائیل موساد، موافق هستند که وجود احمدی نژاد فرصت گرانبهایی برای پیش برد منافع این رژیم است.
امروز 50 سال به عقب بازگشتیم. در کمال بهت و ناباوری خاطرات روزهای سیاه کودتای 28 مرداد در برابر چشمانمان زنده شد.
در ایران ما کودتایی رخ داد؛ که به اسم دموکراسی، زیر نشان عدالت و به نام شهیدان این مرز و بوم مبانی دموکراتیک انقلاب 57 را عملا از اعتبار انداخت.
کسانی که نه تاریخی از مبارزه دارند و نه گدشته ای روشن در انقلاب، رهبری این کودتای سفید را در دست گرفته اند. کسانی که اگر تعلق خاطری به این مرز و بوم داشتند در اقدامات خود ذره ای اندیشه می کردند.
از خود می پرسیم چه کسانی رویاروی انتخاب ملت قرار گرفتند و چه کسانی هدایت کننده این کودتا هستند؟ پاسخ این سوال را از روندهای داخلی و برخی نشانه های بین المللی از جمله شادی محافل اسرائیلی از بازگشت احمدی نژاد به قدرت می توان دریافت.
در عرصه داخلی این جریان به سخنگویی احمدی نژاد حمله شدیدی را به جمهوری اسلامی آغاز کرده است که در ضمن آن سیاست های دهه نخست انقلاب، مدیریت جنگ ایران و عراق و عملکرد آیت الله خمینی زیر سوال برده می شود.
نمادهای جمهوری اسلامی مانند بیت آیت الله خمینی و اشخاصی چون کروبی، هاشمی رفسنجانی و میرحسین موسوی در معرض تهدید قرار گرفته و عملا از عرصه تاثیر گذاری سیاسی حذف شده اند.
علمای قم مورد تحقیر قرار گرفته و برخی از آنها مانند آیت الله منتظری، صانعی، طاهری، اردبیلی و امینی بشدت از سوی نیروهای امنیتی تهدید شده اند که علیه اعلام نتایج انتخابات موضعگیری نکنند.
همه اینها درحالی صورت می گیرد که کودتاگران بی تاریخ می گویند همراهی با آیت الله خمینی به خودی خود ارزشی نداشته و معیار ما هستیم که می گوییم چه کسانی انقلابی واقعی هستند و چه کسانی خیر.
این جریان کودتا که از فردای درگذشت آیت الله خمینی، تلاش سازمان یافته ای را برای به کرسی نشاندن فهم متحجر خود از حکومت به کار برده سرانجام روز 22 خرداد موفق شد نظریه حکومت اسلامی خود را بر نظریه جمهوری اسلامی خمینی غلبه بخشد.
اگر تا دیروز مستقیم یا غیر مستقیم، نظریه پردازان آن می گفتند رای مردم تزئینی است و مشروعیت حکومت به خدا باز می گردد؛ کودتای 22 خرداد ترجمان عملی این فکر و به ثمر نشاندن آن شد.
اما درباره پیوندهای اجنبی این جریان بی ریشه در داخل، گفتنی ها بسیار است. در این مقال تنها به این بسنده کنیم که به خوبی به یاد داریم رحیم مشایی همراه همیشگی و در سایه احمدی نژاد چگونه بطور علنی از لزوم دوستی با مردم اسرائیل سخن گفت و از آن قاطعانه دفاع کرد.
سخنان وی به گفته علی اکبر محتشمی، نه یک اشتباه کلامی که ترسیم کننده افق سیاست خارجی دولت احمدی نژاد بود.
ما از مذاکرات پشت پرده بی خبریم. اما جالب است که روز پس از اعلام ریاست جمهوری احمدی نژاد، روزنامه های اسرائیل از آن استقبال کرده و روزنامه هاارتص در مقاله ای بلند و بالا نوشت که بسیاری از تحلیلگران اسرائیلی با سخن رئیس سابق سازمان جاسوسی اسرائیل موساد، موافق هستند که وجود احمدی نژاد فرصت گرانبهایی برای پیش برد منافع این رژیم است.
آن اندازه که پیروزی کروبی، میرحسین موسوی یا رضایی می توانست به افزایش قدرت نرم ایران در جهان اسلام و خاورمیانه کمک کرده و اقتدار دموکراتیک کشور را وسیله ای برای پیش برد سیاست خارجی و برنامه هسته ای ایران کند؛ غصب حکومت توسط احمدی نژاد به افزایش اجماع جهانی علیه ایران، انزوای کشور و تغییر سوی نگاه ها از دولت تندروی نتانیاهو به سوی ایران خواهد انجامید.
مردم دیگر با چند شعار احمقانه انکار هلوکاست گمراه نمی شوند؛ همانطور که درباره عمق دگردیسی رخ داده در نظام حاکم به دلیل وجود چند چهره ثابت در راس آن متوهم نیستند.
در کودتای 22 خرداد، مبادی نظری و نمادهای اصلی جمهوری اسلامی و در راس آن بیت آیت الله خمینی کنار گذاشته شد تا همانگونه که خبرگزاری فارس در روز اعلام نتایج انتخابات نوشته بود ایران شاهد انقلاب سوم باشد، انقلاب کودتاگران علیه جمهوری اسلامی برای تاسیس حکومت اسلامی.
افشای آمار واقعی که وزارت کشور دراختیار داشته
کارمندان معترض وزارت کشوراین آمار را خارج کردند:
افراد واجد شرایط رای: 49322412
افراد شرکت کننده در انتخابات: 42026078تعداد آرای باطله: 38716 1
میرحسین موسوی خامنه 19075623
کروبی 13387104
محمود احمدی نژاد 5698417
محسن رضایی میرقائد 3754218
نكته:دولت تمامی سایتهایی كه افشاگری تقلب كردند را فیلتر كرد
(نوروز نیوز-موج سوم- قلم نیوز -آینده-تریبون و یاری نیوزو..)
دیروز دوستی که یک دهه پیش از ایران مهاجرت کرد از پایان جمهوری در ایران سخن گفت. او از کودتا سخن گفت.
از بیعدالتیها در ایران سخن گفت که عزیزش کشته شد و خانوادهاش را در حزن ابدی برد و او را مجبور به مهاجرت به دیار غربت کرد.
گفتم من در انقلاب بزرگ شدم. با انقلاب رشد کردم. همه چیز را لمس کردم. اما پایان جمهوری محال است. مردم ما زیربار حکومت مطلق نمیروند. او اصرار داشت که این نتیجه انتخابات یعنی حکومت اسلامی و جمهوری در ایران دفن شد. و من انکار که مردم نمیگذارند و نخواهند گذاشت که جمهوری نابود شود. اکنون شما هم از پایان جمهوری نوشتهاید. اگر در نتیجه انتخابات تجدیدنظر نشود، اگر برنده واقعی رای مردم افشا نشود و اگر جمهوری زیر پاهای عدهای نابود شود، من دیگر با کسی درمورد حق تعیین سرنوشت در کشورم سخن نخواهم گفت.