دلارهای آمریکایی، اعتراضات مردمی ایران را نابود خواهد کرد
این نوشته برگردان مقالهای از حمید دباشی است که به زبان انگلیسی در سایت شبکه خبری سی.ان.ان منتشر شد.
حمید دباشی- ریيس جمهور اوباما در مواردی چند، با عبارات کاملا حساب شده و سنجيده از جنبش حقوق مدنی ايران حمایت کرد بدون آن که صريحا در امور داخلی ايران دخالت کند.
اين اقدام به ويژه از آن جهت تحسين برانگيز است که کنگره آمريکا از جهت مخالف به او فشار می آورد. حتی تا شب پيش از انتخابات، اعمال تحريمهای سنگينتر عليه ايران را در دستور کار قرار داده بود و این قبيل تحريمها درست به مردان و زنان جوانی ضربه می زند که اعضای کنگره ناگهان ميل به حمايت از آنها را پيدا کردهاند.
کمک بهتری که اوباما میتواند به شکوفايی دانه اميد بخش آزادیهای مدنی کند، اين است که بودجه «پيشبرد دموکراسی در ايران» را که از مجرای سازمان آمريکايی توسعه بين الملل توزيع می شود، قطع کند.
روزنامه یو.اس.ای تودی خبر داده است که دولت اوباما در صدد تخصيص کمک مالی به مخالفان ايرانی است. چنين کمکی نه تنها پول ماليات دهندگان اين کشور را در اين شرايط سخت اقتصادی به هدر می دهد، بلکه مسلما به ميراندن آن جنبش مردمی و خود جوش خواهد انجاميد.
بيشتر کمکها به جيب گروههای مخالف مقيم خارج از کشور می رود که اعتباری برايشان باقی نمانده است؛ از سلطنت طلبان هوادار رضا پهلوی گرفته تا سازمان مجاهدين خلق؛ و در نتيجه دست رژيم را در زدن اتهام امريکايی بودن به جنبش سبز باز می گذارد.
دولت آمريکا يک سکه هم نبايد خرج اين گروهها و هر مدعی ديگر «پيشبرد دموکراسی در ايران» از سواحل آفتابگير کاليفرنيا تا حومههای سرسبز واشنگتن کند.
آنچه پيش چشم دنيا میگذرد اين است که جنبش حقوق مدنی در ايران به نحو مسالمت آميز خواهان تأمين حقوق قانونی برای مشارکت در نيل به آرمانهای دموکراتيک ميهنی است که سرکردگان جمهوری اسلامی که از فقدان مشروعيت خود خبر دارند، آن را به خون کشيدهاند.
اين جنبش در چندين دهه، اگر نگوييم چند سده، شکل گرفته است و تداوم آن محتاج پول آمريکا نيست. تنها به صدای جنبش حقوق مدنی آمريکا نياز هست که با آن همنوا شود.
یک سخن مارتين لوتر کينگ يا تئودور پارکر از مخالفان برجسته برده داری در قرن نوزدهم که می گفت «قوس کره اخلاق هر چند بلند است اما هميشه به سمت عدالت می گرايد»، کمک شايستهای به اين جنبش میکند.
من اگر ریيس جمهور بودم، اين بودجه را صرف آموزش و پرورش در مدارس شهرهای بزرگ می کردم تا دروسی را درباره ايران امروز و تاريخ اسلام در برنامه درسی خود قرار دهند.
همايشی ملی به رياست بانوی اول برگزار می کردم تا آموزگاران دبيرستانهای عمومی گرد هم آيند و بررسی کنند که چه تغييراتی بايد در برنامههای آموزشی داده شود تا نسل بعدی شهروندان آمريکا جهانی را که در آن زندگی می کنند بهتر بشناسند.
از محل همان بودجه به صد مقاله برگزيده دانش آموزان مدارس عمومی درباره جوامع اسلامی معاصر جايزه میدادم. کمکی برای شهريه دانشگاه در نظر میگرفتم و نامش را جايزه «روزا پارکس- ندا آقا سلطان» برای جنبشهای مدنی مسالمت آميز میگذاشتم.
به جای يک شمشير، چهار شمشير داموکلوس اينک بر سر جنبش حقوق مدنی ايرانيان افراخته است.
یکی از آنها سرکوب شديد به دست متوليان جمهوری اسلامی است که بی رحمانه زخم می زند.
ايرانيان به خوبی از عهده بر میآيند که خود را از زخم اين شمشير کنار بکشند و راههای ديگری برای فرمان شکنی مدنی و راهبردهای مسالمت آميز برای جلو بردن برنامههای مشابه تحريم اتوبوسها در مونتگمری آلاباما در 1955 تا 1956 و لايحه حقوق مدنی 1968 پيدا کنند.
سه شمشير ديگر از بيرون ايران و در واقع از جانب دولت آمريکا، اين جنبش را تهديد میکند.
اول سوء استفاده از بودجه پيشبرد دموکراسی در ايران است که در عمل آن را میميراند؛ دوم، تهديد تحريمهای شديدتر اقتصادی که کاری جز پرخاشجويی بيشتر طبقه حاکم و آسيب زدن به مردان و زنان شجاعی که رودرروی بیرحمی دولت ايستادهاند را سبب نمی شود و سوم، تهديد به حمله نظامی است که اگر جامه عمل بپوشد پيش از هر چيز اين خيزش اميدبخش را منهدم میکند و با فراهم آوردن کودتای نظامی، آشکارا ايران را به پاکستانی ديگر مبدل میسازد.
ايالات متحده اگر بنا است نقش رهبری داشته باشد، تنها بايد از راه نمونه بودن باشد و میبايد به شعارهايی که میدهد، عمل کند.
شايسته نيست که مدارس ما از داشتن ابزارهای لازم آموزشی يکسره بیبهره باشند و ما ميليونها دلار صرف گروههای مقاومت بی فايده، بیتاثير و بیاعتبار کنيم.
عاقبت جمهوری اسلامی هر چه باشد، آرمان شريف دست يافتن به آزادیهای مدنی در ايران پابرجا خواهد ماند و سرمشقی در منطقه خواهد شد.
ايرانيان و آمريکاييان گل تازه شکسته عمر ندا آقا سلطان را در خاک پربار خاطره روزا پارکس خواهند کاشت و با همراهی یکدیگر برای رسيدن به رویای کرامت انسانی راهی را خواهند گشود.
ای کاش ریيس جمهوری که هم از شجاعت روزا پارکس بهره برده و هم شاهد مرگ ندا آقاسلطان بوده است دستی در اين اتحاد داشته باشد.
*دکتر حميد دباشی، جامعه شناس و استاد ادبيات مقايسه ای، دانشکده زبانها و فرهنگهای خاورميانه و آسيا در دانشگاه کلمبيا، نيويورک است.
لینک را اصلاح کنید
http://edition.cnn.com/2009/WORLD/meast/06/30/dabashi.us.iran/index.html