یادداشتی از تقی رحمانی در روزنامه اعتمادملی چهارشنبه درباره جنبش اجتماعی مهندس موسوی
تفاوت فعالیتسیاسی و كنش مدنی در كجاست؟ اشتراك آنان در كدام است؟ سیاست از نظم، هویت و مشروعیت سخن میگوید، فعال مدنی به دنبال بهتر ساختن نظم، متسامح كردن هویتها و دموكراتیك كردن مشروعیتهاست، پس رابطه مدنیت و سیاست تنگاتنگ است اما تفاوتها كجا هستند؟ چرا كه اگر سیاست همانند هواست كه از آن گریزی نیست.
میتوان در هوای آلوده تنفس كرد اما نمیتوان بدون هوا زندگی كرد. در نتیجه فعال مدنی سیاست را پالوده و پالایش میكند. حال چرا چنین نقشی پیدا میكند؟ اگر فعال و جریان سیاسی را پروسهای بدانیم كه به نظم، مشروعیت و هویت دلخواه خود میاندیشد و قانون را در این مسیر میخواهد و حق دارد كه بخواهد اما این خواستن مشكلی با خود دارد كه موجب میشود جریان سیاسی به دلیل حقانیت دانستن خود، به حقداری دیگران توجه نكند، در نتیجه هویت، نظم و مشروعیت را با دیدگاه خود منطبق كند و سیاست را در وادی انحصارطلبی بكشاند، به دیكتاتوری روی آورد.
فعال و جریان سیاسی به دلیل مبارزه با مخالفان خود،به مرور زمان به جای مقابله با دیكتاتوری و استبداد با دیكتاتور یا مستبد به جدال میپردازد، در نتیجه دیكتاتوری و استبداد را فراموش میكند.در جامعه ما به دلیل سیاسی بودن جریانات در عمل دیكتاتوری در پشت دیكتاتور پنهان میشود و بعد از حذف دیكتاتور، دیكتاتوری خود را بازتولید میكند، انقلاب مشروطیت با مبارزه با دیكتاتوری شروع شد اما با حذف دیكتاتور پایان یافت و صورتمساله دیكتاتوری و استبداد پابرجا ماند. زین سان مثالها فراوان میتوان برشمرد.
اما كنش مدنی به عنوان ناظر و همچنین فعال مراقب امور سیاسی و فعال سیاسی است. فعال مدنی به دنبال نهادینه كردن و بهتر كردن نظم است، چرا كه نظم سیاسی میتواند براساس ظلم و دیكتاتوری یا حذف دیگری ایجاد شود. مدل نظم سیاسی میتواند فراگیر نباشد. به عنوان مثال نظم سیاسی كه حضور زنان در برخی از مناصب را مانع شود! یا مانع از مسوولیت گرفتن برخی از شهروندان به دلیل عقیدتی، جنسیتی یا قومی شود. فعال مدنی به دنبال تغییر این قوانین است تا نظم موجود را عادلانهتر كند.
«گفتیم سیاست درباره هویت سخن میگوید، فعال مدنی به حاكمان و به دیگران میگوید كه جامعه تكهویتی نیست، هویتهای صنفی، قومی، جنسیتی و... وجود دارند كه قوانین باید حقوق آنان را تضمین كند،این نگاه است كه هویتها را متسامح و متكثر میخواهد. فعال مدنی به حاكمان و دیگران میگوید كه مشروعیت حكومت و قوانین در فراگیری آنان است. مشروعیت مردمی به معنی آن تعریفی از مردم است كه حق شهروندی برابر همه مردمان را توجیه كند. مشروعیت سیاسی باید منطبق بر حقوق همه افراد جامعه باشد تا آحاد جامعه بر آن باور داشته باشند.
فعال مدنی فضای جامعه و قوانین را در این راستا تغییر میدهد. در جامعه ما كه حكومت و حاكمیتها وجود دارند، احزاب گوناگون حضور دارند. چرا سیاست در نظم، مشروعیت و هویت دموكراتیك، متسامح و فراگیر نیست؟ دلیل آن روشن است. حتی قوانین دموكرات به نفع قوانین انحصارطلبانه تفسیر میشود. به نظر میرسد نهادهای مدنی قدرتمند كه جامعه را به صحنه بیاورند باید فراگیر و با هویتهای متفاوت باشد وجود ندارد. حوادث بعد از انتخابات در جامعه ما نشان داد كه خلأ بزرگ جامعه ما فقدان نهاد مدنی فراگیر است كه بتواند با حضور مدنیگونه اقشار جامعه در شكل تجمع و اعتصاب و گفتوگو خواسته خود را از حاكمان مطالبه كند.اعتراض به اعلام نتیجه انتخابات در ایران با حضور مدنی اقشار چند شهر بزرگ انجام شده، این اقشار با رفتار مسالمتآمیز مدنی به خیابان آمدند اما پاسخ مدنی نگرفتند. در نتیجه چهار رویكرد را باید شاهد باشیم.
1- خزیدن در خود برای زمانی دیگر
2- حضور مدنی بدون نهادهای مدنی
3- حضور مدنی با وجود رفتار و نهادهای مدنی
4- برخوردهای خشونتآمیز و عكسالعملی در مقابل سركوب جامعه ما نیاز مبرم دارد كه با توجه به احزاب سیاسی و چهرههای سیاسی فراوان و حتی روشنفكران فراوان و گسترده و موثر آقای موسوی به نهاد مدنی - سیاسی روی آورد كه این نهاد مدنی به اصلاح قوانین و قدرتمند كردن نهادهای مدنی بیندیشد، در غیر این صورت رفتار مدنی بدون نهاد مدنی بسیار پرهزینه و كم دستاورد خواهد شد و امكان دارد كه باز جای استبداد با مستبد عوض شود.
نهاد مدنی- سیاسی كه به دنبال تغییر قوانین حضور اقشار جامعه به شكل مدنی در پشت احزاب سیاسی است، رفتار درستی را برای آینده تدارك خواهد دید.
این نهاد سه هدف خواهد داشت:
1- تغییر قوانین غیر دموكراتیك
2- تقویت نهادهای مدنی
3- تعامل نهادهای مدنی با احزاب سیاسی به معنی رابطه درست و معقول نهادهای مدنی با احزاب سیاسی
اقشار میانه شهری در ایران این بار علیه احساس تحقیر و توهین اعتراض كردند. این اعتراض با اعتراض علیه ظلم متفاوت است. تحقیر و توهین زمانی حساسیتبرانگیز است كه افراد در سطح متفاوت رابطه خود را با حكومت و دولت تعریف میكنند.
در انقلاب مشروطه و انقلاباسلامی مردم ما ظالمان را سرنگون كردند. این حركتها رهاییبخش بوده اما این دیدگاهها مطالباتی مدنی است و به دموكراسی منتهی میشود، نه حركت رهاییبخش، به عبارتی اعتراض علیه تحقیر و توهین به دموكراسی میرسد. اقشار میانه شهری در بهترین و خوشبینانهترین حالت به حاكمیت با تردید به نتیجه انتخابات مینگرند.
تقویت دیدگاه مدنی و خواستههای همراه آن به معنی نهادینه كردن مكانیسمهایی است كه دموكراسی را به ارمغان میآورد و آن را صیانت میكند. در سالهای معروف به اصلاحات كه روند مبارزه پارلمانی باب شد، مشخص شد كه بدون نهادهای مدنی قوی و اجرای قوانین درست، مبارزه پارلمانی كامیاب نیست؛ روند حوادث انتخابات اخیر اوج این تجربه بود. به عبارتی جامعه ما فاقد احزاب نیست، روشنفكران فراوان و شخصیتهای موثر و صاحب نفوذی دارد.
حتی حضور اقشار مردم در شرایط خاص در دفاع از آزادی امكانپذیر است اما مشكل مهم فقدان حضور نهادهای مدنی بسیجكننده اقشار اجتماعی است. حضور این نهاد اعتراضات را مسالمتآمیز، منظم و دارای برنامه و همچنین حامیان احزاب را جدیتر میكند و ارتباط منظم میان اقشار مردم با احزاب سیاسی و حاكمیت را باعث میشود. جامعه ما برای نهادینه كردن نهادهای مدنی و احزاب سیاسی قدرتمند نیاز به چند سال فضای باز دارد تا نهادها و احزاب با آزمون و خطا قوام و دوام یابند.
چنین فرصتی در تاریخ صد ساله به دست نیامده، اگر ایجادشده زود تمام شده است. نهادهای مدنی برای ساختارمندی به زمان و فضا نیاز دارند و احزاب سیاسی برای قوام یافتن به ساختارمندی نهادهای مدنی نیازمند هستند، در نتیجه روشنفكران نیز به عنوان وجدان جامعه باید به جایگاه اصلی خود بازگردند. تحقق چنین ویژگیای نیاز به كاتالیزور و همراهكننده دارد تا استقلال انقلابی به آزادی دموكراسیخواهی متصل و آرمانهای انقلاب اسلامی و مشروطه محقق شود. همواركنندهها باید برخی از شخصیتها و جریانهای سیاسی باشند كه نهادهای مدنی را تقویت كنند و همچنین حاكمیتی كه وادار شود تا فضای نهادینه شدن نهادهای مدنی را ایجاد كند.
در غیر این صورت جامعه ما كامیاب نمیشود و دموكراسی پشت دیوار خانه پدری و سرزمین مادری منتظر خواهد ماند. در فقدان حركت سیاسی و كنش مدنی نباید منتظر دموكراسی بود، اگر حركت رهاییبخش رخ میدهد اما استقلال به دموكراسی نمیرسد. در همین راستاست كه احزاب مشاركت، كارگزاران، اعتمادملی، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، ملی ـ مذهبیها و جبهه ملی و نهضت آزادی و... حیاتشان در گرو تقویت نهادهای مدنی است. حتی جریانات راست سنتی به نهاد مدنی نیاز دارند، چراكه در حاكمیت ماندن تاریخ مصرف دارد اما در جامعه مدنی بودن تاریخ مصرف ندارد.
در این میان مهندس موسوی چه نقشی دارد؟ با توجه به جایگاه امروزی وی، نقش همواركننده برای نهادینه كردن نهادهای مدنی و تغییر قوانین غیرمدنی و غیردموكراتیك و انحصارگرایانه اهمیت رفتار مهندس موسوی را بیشتر میكند. موسوی به عنوان یك سیاسی تجربه اجرایی دارد اما دارای ویژگی رهبری سیاسی نیست.
وی مدیر اجرایی قوی و پیگیری است كه با ایجاد نهادی مدنی ـ سیاسی به عنوان یك اقدام تاریخی نقش همواركننده پیوند گمشده عمل سیاسی و كنش مدنی را در جامعه ما بازی خواهد كرد كه بازی مبارك و میمونی خواهد بود، چراكه هم خداپسندانه است و هم مردمپذیر. در این میان نقش كروبی و خاتمی در كنار موسوی بسیار مهم است، همچنین نقش حمایتی هاشمی و روشنفكران و جریانات سیاسی كه حامی تقویت نهادهای مدنی و تغییر قوانین باشند.
نگاه مدنی نهاد موسوی باعث میشود كه نهادهای مدنی (اعم از صنفی، جنسیتی، قومی و مذهبی) مخاطب قرار بگیرند. این نهادها در صورتی كه مخاطب و مرجع قرار گرفتند، اقشار خود را جمع و تقویت میكنند. این توجه از سوی نهاد موسوی و احزاب سیاسی و شخصیتها و روشنفكران باعث میشود كه رفتار مدنی برای تغییر قوانین با نظم و امنیت و تضمین حضور بیشتر مردم صورت بگیرد. به عنوان مثال كانون صنفی معلمان ایران، خانه كارگر، اتحادیه اتوبوسرانی و تشكلات كارگری، انجمن صنفی روزنامهنگاران، انجمنهای صنفی بازاریان و تشكلات زنان، مخاطب نهاد مدنی برای حركات مدنی خواهند شد و تقویت این نهادها امكان رابطه اصولی احزاب را با این تشكلات كه نماینده مردم هستند، روزافزون خواهد كرد.
موسوی، خاتمی و كروبی و احزاب سیاسی و شخصیتها، برای رفتار مسالمتآمیز برای تغییر قوانین و مطالبات خود نیازمند تضمین حضور مدنی جامعه برای حمایت خود هستند. به عبارتی حضور مدنی مردم بدون نهادهای مدنی قوی و احزاب فراگیر سمت و سوی روشنی نخواهد داشت. این اقدام با ارزشی خواهد بود. اقدامی كه در جامعه ما میتواند عمل سیاسی را به كنش مدنی پیوند دهد.
در نتیجه كبوتر سفید دموكراسی دارای دو بال خواهد بود. بال سیاسی و بال مدنی. چنین كبوتری پرواز دلنشین در آسمان ایران خواهد داشت و شكار آن نیز چندان آسان نخواهد بود.