قطه عطف ها در تاریخ تحولات سیاسی ایران کم نیستند. در ارزیابی تاریخ معاصر کشور برخی برش های زمانی و «سال»ها، به گونه یی محسوس و به مثابه یک «سرآغاز»، خودنمایی می کنند.
نقطه عطف ها در تاریخ تحولات سیاسی ایران کم نیستند. در ارزیابی تاریخ معاصر کشور برخی برش های زمانی و «سال»ها، به گونه یی محسوس و به مثابه یک «سرآغاز»، خودنمایی می کنند. سال های 1285 (کامیابی نهضت مشروطه)، 1320 (تغییر فضای سیاسی با حذف رضاشاه از قدرت)، 1332 (کودتا علیه دولت ملی دکتر مصدق)، 1357 (پیروزی انقلاب اسلامی)، 1376 (آغاز جنبش اصلاحی) و 1384 (قدرت یافتن لایه یی «غریب» از محافظه کاران) برخی از این نقاط عطف محسوب می شوند. هر یک از مقاطع زمانی یادشده، به شکلی معنادار میان پیش و پس از خود، تمایزی قابل تامل ایجاد کرده اند؛ تفکیکی که نتایج و پیامدهای آن، نه تنها در کوتاه مدت بلکه در میان مدت و گاه درازمدت، سرنوشت زندگی ایرانیان را از خود متاثر ساخته است.سال پیش رو (1388 خورشیدی) را نیز می توان در کنار سال های پیش گفته «نقطه عطفی دیگر» در تاریخ تحولات سیاسی - اجتماعی ایران دانست. دلایل این مدعا متعددند؛ در این نوشتار برخی از مهم ترین ادله - که به شکلی قابل پیش بینی، متکی و معطوف به برگزاری انتخابات ریاست جمهوری دهم است- مورد توجه و اشاره قرار می گیرد.
1- رقابت های انتخاباتی 22 خرداد 88 روزها و بل هفته هاست که به صورت غیررسمی آغاز شده است. بدیهی است که با پا نهادن به سال 88، این رقابت ها مضمون و حجم و شدت رو به تزایدی به خود گیرند. برنامه های صدا و سیما، بیش از پیش، سمت و سوی انتخاباتی خواهد گرفت، و چنان که تجربه نشان داده است با کمال تاسف باید منتظر رویکرد جانبدارانه و سیاست ها و برنامه های جهت دار «رسانه ملی» بود. سفرها و برنامه های تبلیغاتی نامزدهای مطرح و مدعیان کسب کرسی ریاست قوه مجریه نیز، به گونه یی قابل حدس، افزایش خواهد داشت، هرچند برخی از این برنامه ها -چنان که نامزد مربوطه به شکل رسمی اعلام کرده است - با چشم انداز انتخابات 88 محقق و عملیاتی می شود و برخی دیگر از این برنامه ها و سفرها، بدون اعلام یک برنامه تبلیغاتی، در پوشش اقدامات قبلی رنگ تحقق خواهد گرفت. آشکار است که بخش اخیر، بیشتر ناظر است به اقدامات و برنامه ها و سخنرانی ها و سفرهای رئیس جمهور کنونی (محمود احمدی نژاد).
2- نتیجه رقابت های رسمی و غیررسمی، سرانجام و از 22 خرداد 88 پدیدار خواهد شد. اینکه انتخابات مزبور به چه میزان استانداردها و لوازم و ضوابط و معیارهای انتخاباتی آزاد، سالم و عادلانه را مورد توجه قرار خواهد داد و رعایت خواهد کرد، پرسش و ملاحظه یی است که خود، سال 88 را «ویژه» خواهد ساخت. اینکه در انتخابات ریاست جمهوری دهم، نامزدها و رقبای اصلی رئیس جمهور کنونی، باید «تا طلوع خورشید» بیدار بمانند و چشم بر هم ننهند، یا خیر، موضوعی است که حداقل در این نوشتار، علی الحساب فاقد موضوعیت است. اما چگونگی تکوین و تحقق انتخابات و روند برگزاری این رقابت مهم (از پیش از 22 خرداد تا پس از آن، و از امکان تبلیغات و شرایط رقابت سالم و عادلانه تا نحوه برگزاری انتخابات و چگونگی مواجهه نهادهای موثر با مقوله انتخابات، و پس از آن، نحوه شمارش آرای انتخاب کنندگان) موضوعی است که سال 88 را «متفاوت»تر از بسیاری سال های دیگر تاریخ ایران خواهد ساخت.
3- سال 88 نقطه عطفی دیگر در تاریخ معاصر کشورمان خواهد بود؛ اگر احمدی نژاد - صرف نظر از چگونگی توفیقش - بار دیگر بر کرسی ریاست قوه مجریه تکیه زند. سیاست ها و برنامه های اقتصادی - اجتماعی او، به قدر لازم در این چهار سال، خودنمایی کرده است. قابل پیش بینی است که ادامه تصدی وی بر نهاد ریاست جمهوری و صدر هیات دولت، واجد چه پیامدهایی برای ایرانیان خواهد بود. البته هواداران و حامیان احمدی نژاد محق اند با این ادعا موافق نباشند یا از آن برآشوبند، ولی کافی است به آخرین گزارش های بانک مرکزی در مورد وضع صندوق ذخیره ارزی و نرخ تورم توجه کنیم، نیازی به تحلیل پیچیده نیست. در حوزه سیاست نیز وضع شاخص های دموکراسی (مواردی چون آزادی احزاب و جمعیت های سیاسی و نیروهای اجتماعی؛ آزادی بیان، مطبوعات و رسانه ها؛ تامین آزادی های فردی شهروندان و تحقق حقوق مدنی افراد جامعه، احترام حکومت کنندگان به قانون اساسی؛ وجود ساز و کارهایی برای حل نهادمند منازعات و ممانعت از خشونت سیاسی و فرصت های برابر سیاسی و اجتماعی و فرهنگی برای همه شهروندان) روشن تر از آن است که در پیش بینی نتیجه و غایت این روند، تشکیکی جدی صورت گیرد چنان که در مناسبات بین المللی نیز، تاملی مختصر در مقصد سفرهای متعدد رئیس جمهور (از امریکای لاتین تا آفریقا) خود به قدر لازم، معنادار است. تداوم حکومت یکدست و حضور تمام و کمال محافظه کاران در ساخت قدرت، یا سکته و توقف در این روند و وضع، با نتیجه انتخابات 88 گره خورده است و همین سال آتی را چونان نقطه عطفی دیگر، در تاریخ تحولات اجتماعی ایران، بسیار مهم می سازد.
4- سال 88 نقطه عطفی دیگر در تاریخ معاصر ایران خواهد بود چنانچه نامزدی اصلاح طلب با پیروزی در انتخابات 22خرداد ادامه اقدامات دولت احمدی نژاد را منتفی سازد. تاکنون - و محتمل - این فرد از میان سیدمحمد خاتمی و مهدی کروبی و نیز شاید میرحسین موسوی برگزیده شود. اسامی دیگری چون غلامحسین کرباسچی نیز خودنمایی می کنند... هر یک از این نامزدهای مطرح یا محتمل، در صورت حضور در رقابت نهایی و کسب اکثریت آرای شهروندان، روزگاری دیگر، و متفاوت با این چهار سال را کلید خواهد زد. مستقل از مزیت نسبی هر یک از افراد یادشده، و صرف نظر از پتانسیل ها و کارویژه ها و توانمندی های هرکدام از آنها، همین که ساخت قدرت از یکدستی خارج می شود و سلطه تام و تمام محافظه کاران در بلوک قدرت، مهر خاتمت - هرچند موقت - می خورد، اتفاقی کوچک نیست به ویژه آنکه اصلاح طلب پیروز، نامزد مورد اجماع لایه های گوناگون اصلاح طلبان باشد.
5- اینکه این هر سه یا حتی دو تن از نامزدهای اصلاح طلب، در روز 22 خرداد و در رقابت با هم حاضر و فعال شوند نیز، سال 88 را سالی بس متفاوت خواهد ساخت. هرچند در این حالت محتمل، انتخابات 88 از منظری مشابه انتخابات 84 خواهد بود (رقابت همزمان هاشمی، کروبی و معین)، اما از زاویه یی دیگر، این قیاس ناصحیح به نظر می رسد، چرا که در انتخابات پیش رو، هر سه نامزد اصلی یا مطرح یا بالقوه (خاتمی، کروبی و میرحسین) از یک فضای گفتمانی و با سوابق همکاری و مشترکات فکری - سیاسی فراوان، وارد رقابت با هم شده اند؛ اتفاقی که نشان از آغاز فصل جدیدی از کنش سیاسی فعالان و طیف های اصلاح طلب درون نظام دارد. روزگاری جدید که در آن منافع طیفی و جناحی بر منافع ملی اولویتی محسوس و بی تعارف یافته است. افزون بر این، در انتخابات پیشین، کمتر تحلیلگری تا روز انتخابات برای نامزد در سایه (احمدی نژاد) شانسی قائل بود و فرجام ریاست محتمل او بر ریاست جمهوری را ارزیابی کرده بود.اما در وضعی یکسره متفاوت، اجماع و توافق طیف های مختلف اصلاح طلب پیرامون یک نامزد، موج جدیدی از شور و نشاط و حرکت اجتماعی را در میان لایه های قابل توجه و گوناگون حامی اصلاحات در ایران موجب خواهد شد. اجماع محتمل یادشده، فرضی محال نیست. خاتمی تصریح کرده است فرجام حضور همزمان او و کروبی در انتخابات 88 برای همه علاقه مندان به اصلاحات خشنود کننده خواهد بود و کروبی نیز در آخرین اظهارنظر خود کنار رفتن به نفع نامزد مقبول تر را مورد تایید و تاکید قرار داده است. این گونه، و حداقل تا نیمه خرداد 88 نگرانی از شکاف در جبهه اصلاحات، موضوعیت چندانی ندارد. امکان های موجود برای طرح مطالبات مردم توسط نامزدهای متعلق به جبهه اصلاحات را باید چونان «فرصت»، و نه «تهدید»، مورد داوری قرار داد. بدیهی است که در صورت اجماع اصلاح طلبان و پیروزی آنان در انتخابات آتی، سیاستگذاران و استراتژیست های اصلاحات، می باید با تکیه بر تجارب دوران اصلاحات، بدنه اجتماعی حامی خویش را به گونه یی موثر، در صحنه تعاملات و کوشش های اصلاحی در ساخت قدرت، و در جهت پیشبرد دموکراتیزاسیون، فعال حفظ کنند و همراه در «صحنه» داشته باشند.
6- سال 88 نقطه عطفی دیگر در تاریخ معاصر ایران خواهد بود چنانچه - صرف نظر از چگونگی - نامزدی دیگر از محافظه کاران یکباره مطرح و در انتخابات به عنوان فرد برگزیده معرفی شود. این احتمال هرچند در حال حاضر بعید به نظر می رسد، اما منتفی و محال نیست. اسامی گوناگونی (چون ولایتی، لاریجانی، قالیباف، رضایی، و حتی باهنر و حداد عادل) همچنان مطرح اند و این احتمال که اسامی غیرمشهور یا چهره هایی گمنام ناگهان سربرآورند و مدعی ریاست قوه مجریه شوند و حتی فرد پیروز در انتخابات نام گیرند، چنان که تجربه 84 نشان داده، غیرممکن نیست. وضعی که به قدر لازم، روند تحولات سیاسی - اجتماعی را در ایران و ذیل جمهوری اسلامی، متفاوت خواهد ساخت.موارد پیش گفته برخی از مهم ترین ادله برای ادعای توصیف سال 88 به عنوان نقطه عطفی دیگر بود. این دلایل جملگی در پیوند با موضوع انتخابات ریاست جمهوری دهم مطرح شدند. البته بر دلایل این مدعا، می توان از زوایایی دیگر، نکاتی را برشمرد و افزود؛ تغییر مضمون ارتباط و نحوه تعامل واشنگتن - تهران و دگرگونی در چالشی که سه دهه از عمر آن سپری می شود، به قدر لازم پتانسیل آن را دارد که سال 88 را به «نقطه عطفی دیگر» در تاریخ سیاسی معاصر ایران مبدل کند. افزون بر این، اوضاع اقتصادی کشور و وضع معیشتی نگران کننده بخش عمده یی از جامعه نیز می تواند خود به عنوان یک عامل بس موثر ایفای نقش کند و تاثیرگذار ظاهر شود.سال 88،«نقطه عطفی دیگر» در تاریخ تحولات اجتماعی ایران خواهد بود؛ این مدعا را شواهد متعددی تایید می کند. اما نکته مهم تر از این ادعا، نقش «عاملان انسانی» و کنشگران اجتماعی در روند در حال تکوین و تحقق است. ساختارها و نهادها، هرچند توانمند و موثر باشند، نقش عامل انسانی و کنشگر مومن و امیدوار و باهدف را منتفی نمی سازند. نیم نگاهی به سال های یادشده در ابتدای این نوشتار به وضوح موید این نکته است که هرچند در تمامی آن نقاط عطف، برخی نهادها و ساختارها، نقشی بس ممتاز ایفا کرده اند، اما در هیچ یک از آنها، نقش کنش عامل انسانی و فعالان اجتماعی را (به صورت سلبی یا ایجابی) نمی توان نادیده گرفت. اینچنین دلبستگان به آزادی و آبادی ایران و ایرانیان می توانند سال 88 را با وجود تمامی عوامل مزاحم و مانع، چنان که «خود» می خواهند و می پسندند، رقم زنند و «نقطه عطفی دیگر» در جنبش های اصلاح طلب، آزادیخواه، دموکراتیک و پیگیر حقوق بشر در ایران به یادگار گذارند.