مصدق در حالی استعفا داد که ملت با مبارزات خود ملی شدن صنعت نفت را در مجلس شانزدهم تثبیت کرده بودند. او در استعفای خود با سران نهضت هیچ گونه مشورتی نکرد. شاه قوام را برای تداوم تاج و تخت خود به عنوان نخست وزیر معرفی کرد . حتی با آیت الله کاشانی صحبت شده بود به شرط سکوت ، شش وزیر کابینه در اختیار وی خواهد بود. اما پاسخ آیت الله کاشانی به شاه این بود که اگر در بازگشت مصدق تا فردا اقدام نکند دهانه تیز انقلاب را به جلوداری شخص خودم متوجه دربار خواهم کرد.
قیام تاریخی 03 تیر سال 1331 کمر استبداد داخلی و استعمار خارجی را شکست و یکی از فرازهای مهم تاریخ معاصر را پس از انقلاب مشروطیت رقم زد. ملت بزرگ ایران با مبارزات طولانی توانسته بود قدرت و حاکمیت خود را با رهبری و هدایت آیت الله کاشانی به دکتر مصدق بسپارد. اما به دلایلی که از ذکر آن خودداری می کنم برخلاف اراده ملت، مصدق در آستانه شکل گیری مجلس هفدهم استعفا داد و آن را در اختیار شاه قرار داد. مصدق علی رغم رای تمایل نمایندگان به نخست وزیری وی در مجلس هفدهم روز 52/4/13 پس از سه ساعت مذاکره با شاه استعفا داد.
او در حالی استعفا داد که ملت با مبارزات خود ملی شدن صنعت نفت را در مجلس شانزدهم تثبیت کرده بودند. او در استعفای خود با سران نهضت هیچ گونه مشورتی نکرد. شاه قوام را برای تداوم تاج و تخت خود به عنوان نخست وزیر معرفی کرد . حتی با آیت الله کاشانی صحبت شده بود به شرط سکوت ، شش وزیر کابینه در اختیار وی خواهد بود. اما پاسخ آیت الله کاشانی به شاه این بود که اگر در بازگشت مصدق تا فردا اقدام نکند دهانه تیز انقلاب را به جلوداری شخص خودم متوجه دربار خواهم کرد.
شاه 92 تیر دستور انحلال مجلس و دستگیری آیت الله کاشانی را صادر کرد. روز 03 تیر آیت الله کاشانی با جمع زیادی کفن پوشیده به خیابان آمده قوام را سرنگون کردند. ارتش به پادگانها برگشت و مردم عملا کنترل پایتخت را به عهده گرفتند.
دولت پس از قیام 03 تیر یک دولت مقتدر بود که توانسته بود کمر استبداد داخلی و نیرنگ استعمار خارجی را در هم بشکند جالب اینجاست که همان شب اول پیروزی، رای دادگاه لاهه هم به نفع ایران صادر شد و خوشحالی مردم را مضاعف کرد.
مجلس روز 03 تیر را روز قیام مقدم ملی اعلام کرد و احمد قوام را مفسد فی الارض و کلیه اموال و دارایی او را مشمول مصادره دانست . مجلس سنا و شورا به اتفاق آرا به نخست وزیری مصدق رای دادند. متاسفانه اولین جرقه های اختلاف پس از استقرار دولت جدید به نخست وزیری دکتر مصدق در انتخابات پدید آمد.
مصدق به مدت 6 ماه اعتبار قانونگذاری از مجلس گرفت. مصدق سمت های کلیدی را به دست کسانی سپرد که به نهضت ملی علاقه ای نداشتند . نفت را به کسانی سپرد که پس از کودتا هم در آن سمت ها باقی ماندند!
وزارت دفاع را به سرلشکر وثوق از عاملان کشتار 03 تیر واگذار کرد! آیت الله کاشانی در ارتباط با انتصابات نامه ای به مصدق نوشت و او را به عواقب این نوع بی احتیاطی ها هشدار داد.
مجازات مسببین 03 تیر توسط دولت به فراموشی سپرده شد . کم کم مصدق حساب خود را از رهبری روحانی نهضت جدا کرد، حتی در مذاکرات نفت حاضر نبود کوچکترین اطلاعاتی در اختیار آیت الله کاشانی قرار گیرد. هنگامی که اختیارات 6 ماهه مصدق در قانونگذاری در 81 دی ماه 13 به پایان رسید نامه دیگری فرستاد تقاضای اختیارات یکساله کرد!
مصدق در حالی تقاضای اختیارات یک ساله از مجلس می کرد که مشغول مذاکره با آمریکایی ها و انگلیسی ها در مورد نفت بود! او می توانست از قدرت ملت و مجلس در مذاکرات سود جوید، اما این کار را نکرد . حتی کمر به قتل دموکراسی در ایران بست و مجلس را 61 روز قبل از کودتا منحل کرد!
نتیجه اقدامات مصدق در دوره دوم نخست وزیری، بسترسازی برای شکست نهضت و بازگشت استبداد و استعمار خارجی بود . او را چه خائن و مقصر و چه قاصر بدانیم در نتیجه تفاوتی نمی کند. خونهای پاکی که در قیام 03 تیر برای استقلال و آزادی وشرف ایرانیان به زمین ریخته شد در اثر یک حماقت تاریخی و غفلت و یا خیانت برخی رهبران نهضت ظرف یک سال به باد فنا رفت.
عبرتهای برگرفته از این رویداد تاثرآور و تاسف انگیز را می توان به شرح زیر فهرست کرد.
1- دشمن نسبت به شکاف بین رهبران نهضت آگاهی داشت و سرمایه گذاری برای تعمیق آن را در دستور کار قرار داده بود.
دشمن قبل از 03 تیر تخم گذاری در شکاف را در دستور داشت و توسط نفوذیهای خود هر روز یک خبر و یک تحلیل به خورد طرفین مناقشات خانوادگی نهضت می داد و آن را در رفتار نامهربانانه سران نهضت رصد می کرد.
2-انتصابات پس از پیروزی قیام 03 تیر مهمترین وجه اختلاف بود، متاسفانه گوش مصدق به هیچ کس جز نفوذیهای دشمن در اطراف خودش بدهکار نبود.
3- بی مهری به مجلس و گرفتن اختیارات 6 ماهه یک ساله که عملا پارلمان را از حساسترین تصمیمات بی خبر گذاشته بود.
قاعدتا کسی که ملی است و خود را رهبر نهضت ملی می داند باید نگاهش به پارلمان هم ملی باشد و پارلمان در نگاه او باید رکنی با ارزش و محترم باشد . یک وقتی هم گفته بود 08 درصد مجلس هفدهم از عناصر ملی و با سابقه هستند . اما خود محوری، غرور، لجبازی، وابستگی، عشق به قهرمان ماندن، خستگی ، حسد ، کینه و ... او را به جایی رساند که ننگ خیانت به ملت و خدمت به بیگانگان را به راحتی پذیرفت.
4- روحانیت در نهضت های 001 ساله اخیر پایه و مایه اصلی قوام و شکل گیری و تداوم نهضت بوده است . هر کسی که با روحانیت اصیل، ساده زیست ، مردم دوست و باسواد درافتاده حتما باید در اصالت حرکت خود شک کند، یا بازی خورده دشمن است یا از عمال و مزدوران اجانب و در آن هیچ تردیدی نباید کرد. هیچ آدم عاقلی چنین دژ محکمی را که در برابر نفوذ استعمار خارجی و استبداد داخلی سینه سپر کرده تضعیف نمی کند.
5- بی اعتنایی به مطالبات مردم بویژه در حوزه سیاست و اقتصاد از اشتباهات بزرگ رهبران نهضت ملی بود همین بی اعتنایی باعث شد از قیام شکوهمند 03 تیر 1331 در 82 مرداد 2331 چیزی باقی نماند و کار را با مشتی اراذل و اوباش و فواحش یکسره کنند!
اما از 03 خرداد 13 تا 82 مرداد 2331 یعنی یک سال و 92 روز بعد کودتایی رخ داد و محاسبات دشمن در سرنگونی دولت ملی مصدق و پایان نهضت ملی شدن صنعت نفت درست از آب درآمد.
مصدق و مصدقیسم یک خط و جریان در تاریخ معاصر ماست. مصدقیسم یک جنبش قلابی در کنار جنبش اصیل ملت ایران در نهضت ملی بود که با حمایت ، وابستگی و پشت کردن به روحانیت و ملت دستاوردهای نهضت را به باد داد. اجانب به حیات و تداوم این جنبش قلابی سخت علاقه مندند به همین دلیل در نهضت امام خمینی (ره) چند بار آن را به جان ملت ایران انداختند تا نتیجه بگیرند.
امام (ره) تلویحا با مرتد اعلام کردن «مصدق» در غائله لایحه قصاص در اوایل انقلاب به گروندگان این جنبش قلابی هشدار داد این مسیر را نروند که به ارتداد و محاربه با اسلام و نظام منجر می شود . اما برخی گوششان به این نصیحت مشفقانه بدهکار نبود .نگارنده وقتی در ایام انتخابات عکس مصدق را در میتینگ های تبلیغاتی آقای میرحسین موسوی می دیدم چنین روزهایی را برای او و دوستانش پیش بینی می کردم . شد آنچه نباید بشود.
دیروز که نامه حجت الاسلام والمسلمین سید حمید روحانی به کروبی را می خواندم سنگینی تمام آموزه های سیاسی امام و هشدارهای آن پیر فرزانه و فریادهای آیت الله کاشانی را در آن یک سال پس از قیام 03 تیر در گوش و قلب و جانم حس می کردم. با خود می گفتم اگر رجال سیاسی و مذهبی ما واقعا نتوانند پدیده ای چون مصدق را بشناسند و نقش او در انحراف نهضت را ندانند حتما روزی به نهضت اسلامی امام (ره) پشت خواهند کرد و به طور طبیعی در خدمت اجانب قرار می گیرند . اینها همان کسانی هستند که مقدمات کودتایی نظیر کودتای 82 مرداد را فراهم می کنند.
آقای میلانی ! آقای فرخ خان !\nنقش شوروی و حزب توده را بر رسی کنید ! چکار دارید که عزل مصدق قانونی بود یا نه ؟ هر کدام موفق میشدند شما ها نمی گذاشتید ایران به سمت مدرنیته برود و دموکراسی !\nمگر باهری و جعفریان و انصاری و نیک خواه و ... در دستگاه شاه نفوز نکردند ؟ مگر انقلاب سفید و تک حزبی رستاخیزی یک اقدام کمونیستی نبود ؟\nاگر مصدق موفق میشود شما با ان چند ده هزار نفر و پشتیبانی مالی و نظامی شوروی مگر میگذاشتید ایران مستقل بماند ؟\nبا کوبا و ویتنام چپ ها چه کردند ؟ با داوود در افغانستان چه کردید ؟ شما تا روسی کردن هر حرکتی و جنبشی محال است از پا بنشینید .\nمشکل اصلی ما این است که چپ روسی داریم و تعداشان کم اما سر و صدایشان زیاد است و فراماسونری عمل میکنند با نقاب بختیاری ، اسلامی خط امامی ، سکولار ، مشروطه خواه ، و حالا آمریکایی !!!\nلیبرال ها و مشروطه خواهان و ملیون و حتا مجاهدین با تغییر رهبری سیاسی باید متحد شوند و رژیم شبیه ترکیه یا مالزی ایجاد کنند تا نه ضد مذهب باشد نه مذهبی ، نه ضد سلطنت باشد نه شاهنشاهی . تنها در ان صورت حمایت غرب و امریکا را خواهند داشت . ان بخش مذهبی جامعه هم میتواند در گوشه ای به عبادت مشغول شود دور از سیاست یا مثل ترکیه اگر افرادی در دولت مذهبی هم هستند ان را در سیاست دخالت ندهند . همان که کروبی گفت . همان که یزدی میگوید . همان که رضا پهلوی گفت ،همان راه درست بازرگان .