در هفتههای اخیر افزایش صراحت لهجه رییس مجلس خبرگان رهبری علیه دولت و ابراز نگرانی وی درباره تضییع حقوق کاندیداهای انتخابات توسط شورای نگهبان، شباهت قابل توجهی را میان هاشمی رفسنجانی سال 1376 و هاشمی رفسنجانی سال 1387 تداعی کرده است.
این شباهت بهویژه با در نظر گفتن موقعیت خاص هاشمی رفسنجانی در مختصات جناحبندیهای سیاسی حاکم بر کشور معنا پیدا میکند.
در آخرین سالهای ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی، وی با نزدیک شدن به منتقدان سابق خود، یعنی مجمع روحانیون مبارز، مجاهدین انقلاب اسلامی و دفتر تحکیم وحدت در انتخاب سیدمحمد خاتمی به عنوان رییس جمهوری نقش مهمی ایفا کرد.
سخنرانی معروف وی در آخرین نمازجمعه پیش از انتخابات دوم خرداد و هشدار درباره این که وزارت کشور وی نخواهد گذاشت کمترین تخلف انتخاباتی رخ دهد، باعث شد تا طیفی که به دنبال جابجایی آرا به نفع رقیب سیدمحمد خاتمی بود، نتواند اهداف خود را محقق سازد.
به این ترتیب چتر سیاسی و رسانهای که حمایت رفسنجانی برای خاتمی فراهم آورد، توانست در رساندن پیام وی به تودههای مردم موثر بوده و به این ترتیب در پیروزی اصلاحطلبان نقش داشته باشد.
روابط هاشمی و اصلاح طلبان
در دوران ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی باوجود تمام انتقادهایی که در عرصه برنامههای اقتصادی و عدم گشایش فضای سیاسی متوجه وی بود، با این حال نقش غیرقابل انکاری در برگزاری انتخاباتی متوازن در دوم خرداد 1376 ایفا کرد و راست سیاسی- اقتصادی انحصار خود را بر فضای سیاسی کشور تا هشت سال بعد از دست داد.
اما، طولی نکشید که برخی جریانهای اصلاحطلب زبان به انتقاد از عملکرد رفسنجانی در سالهای ریاست جمهوری وی گشودند.
این انتقادها آنچنان گسترده شد که عملا به تعبیری موجب هل دادن هاشمی رفسنجانی به درون جناح راست و ایجاد شکاف میان کارگزارن سازندگی و جبهه مشارکت شد.
اصلاحطلبان با از دست دادن پشتیبانی هاشمی رفسنجانی برای پیشبرد برنامههای خود در مقابل جریان راست و سرانجام در انتخابت نهم ریاست جمهوری هزینه این سیاست خود را پرداختند.
نگاه کنونی اصلاحطلبان به نقش هاشمی رفسنجانی
اکنون بدون شک جریانهایی مانند حزب مشارکت که از هاشمی رفسنجانی بیشترین انتقادها را میکند، مواضع وی را برای حمایت از نامزد خود مهم تلقی کرده و از آن استقبال میکنند.
هرچند هاشمی رفسنجانی در سالهای گذشته بخشی از نفوذ و قدرت سابق را از دست داده است، اما به دلیل جایگاه سیاسی و «انقلابی» خود و ریاست دو نهاد مهم تشخیص مصلحت و خبرگان رهبری، میتواند به طور موثر از اصلاحطلبان و حتی سایر گروههای اپوزیسیون در عرصه فعالیت سیاسی- قانونی حمایت کند.
تازهترین سخنان هاشمی رفسنجانی در مشهد درباره عملکرد شورای نگهبان، ردصلاحیتها و احتمال تقلب در انتخابات، نشان میدهد که تجربه دولت نهم همگرایی تازهای میان وی و اصلاحطلبان به وجود آورده است.
با توجه به کیفیت برگزاری انتخابت مجلس هشتم، ارزش این همگرایی برای اصلاحطلبان به گونهای است که در آرایش جدید جناحهای سیاسی که اظلاع آن مثلث جبهه مشارکت، کارگزاران و اعتماد ملی خواهد بود، بخشهای تندرو اصلاحطلبان و منتقدان هاشمی رفسنجانی در حاشیه قرار گیرند.
پیدایش یک جریان تازه در عرصه سیاسی کشور
این امر چه بسا طیفی از نیروهای راست سیاسی مانند محسن رضایی و برخی روحانیان بلندپایه در جامعه روحانیت مبارز را که به هاشمی به عنوان یک محور وفاق مینگرند، به سمت خود جذب کند.
در این صورت باید منتظر پیدایش جریان جدیدی از نیروهای میانهرو و اصلاحطلب با محوریت هاشمی رفسنجانی بود که وزن انتخاباتی و اجتماعی آن غیر قابل انکار است و در صورت موفقیت در انتخابت آینده، فضایی از اعتدال را بر کشور حاکم میکند.
به وجود آمدن چنین جریانی با عناصر جدید، یادآور ظهور کارگزاران سازندگی از دل فضای قطبی راست و چپ حاکم در آستانه انتخابات مجلس پنجم و ظهور جریان اصلاحطلب در انتخابات دوم خرداد است که نقش هاشمی رفسنجانی در هر دوی آنها تعیین کننده بود.
از این رو اغراق آمیز نیست که گفته شود اهمیت مواضع و سخنان هاشمی رفسنجانی در نقطهای فراتر از انتخابت آینده ریاست جمهوری قرار گرفته است.
چنین روندی امیدها و نگرانیهایی در جریانهای سیاسی کشور به وجود آورده است که در روزها و هفتههای آینده با نزدیک شدن به ساعت صفر انتخابات، با افزایش حملات رسانهای به هاشمی رفسنجانی شاهد آن خواهیم بود.