مدیر کل فرهنگی و اجتماعی سازمان ملی جوانان هشدار داده است که در 10 سال گذشته پدیده طلاق 134 درصد رشد داشته و از آن سو این آمار برای میزان ازدواج، تنها 56 درصد بوده است.
مدیر کل فرهنگی و اجتماعی سازمان ملی جوانان هشدار داده است که در 10 سال گذشته پدیده طلاق 134 درصد رشد داشته و از آن سو این آمار برای میزان ازدواج، تنها 56 درصد بوده است.
مجید امیدی این آمار را در حالی ارائه داد که بر اساس نتیجه بررسیهای معاونت مطالعات و تحقیقات سازمان ملی جوانان، موضوع ازدواج در رده چهارم مهمترین دغدغهها و نگرانیهای جوانان کشور قرار دارد. در سالهای پس از انقلاب اسلامی مقامات نیز همواره در پی راهکارهایی برای کاهش آمار طلاق و دیگر مشکلات خانوادگی بودهاند.
همانطور که مدیر کل فرهنگی و اجتماعی سازمان ملی جوانان تاکید کرده، «تحکیم بنیان خانواده» از دغدغههای مهم جمهوری اسلامی بوده و هست. این مقام البته در پی اعلام این آمارها، پیشنهاد داده است که در حوزه خانواده نیز دولت باید حضور بیشتری داشته باشد.
به زمینهها توجه کنید
این پیشنهاد در حالی مطرح میشود که کارشناسان اجتماعی نسبت به مفیدبودن و موثربودن چنین مداخلهای بدبین هستند. توجه به زمینههای کاهش ازدواج و افزایش طلاق در جامعه ایرانی، میتواند نشاندهنده علت بدبینی این کارشناسان به مداخله مستقیم دولت برای «تحکیم بنیان خانواده» در ایران باشد.
از جمله بررسیهای گروه پژوهشی آسیبهای اجتماعی دانشگاه شهید بهشتی نشان داده که یک ازدواج متوسط و معمولی در تهران دستکم 30 میلیون تومان هزینه دارد و به باور این گروه پژوهشی، همین امر تأثیر مستقیمی بر افزایش سن ازدواج در پایتخت داشته است.
همچنین در تحقیقاتی که این گروه دانشگاهی صورت داده، مشخص شده که افزایش بیرویه هزینههای زندگی یکی از اصلیترین عوامل کاهش تمایل جوانان در آستانه ازدواج محسوب میشود.
بخش عمدهای از بودجه و برنامهریزیهای کلان فرهنگی و اجتماعی ایران متوجه تحکیم بنیان خانواده و کاهش طلاقها و افزایش و تسهیل ازدواجهاست، اما همچنان خبرهای بدی درباره افزایش میزان طلاق در کشور شنیده میشود.
طلاق؛ از مهمترین آسیبهای اجتماعی ایران
در اردیبهشتماه سال جاری معاون پژوهشی مرکز مطالعات جمعیتی آسیا و اقیانوسیه درباره نزدیکشدن آمار طلاق به مرز هشدار خبر داده و گفته بود: 20 درصد طلاقهای کشور، مربوط به شهروندان تهرانی است و بیشترین آمار طلاق هم مربوط به استان تهران است. دکتر شهلا کاظمیپور همچنین خبر داده بود که کمترین میزان طلاق هم مربوط به استان ایلام بوده است. این آمار، از سرشماری سال 85 به دست آمده است.
این عضو هیأت علمی مرکز مطالعات و پژوهشهای جمعیتی آسیا و اقیانوسیه، گفت: در سال 85 در مقابل هر 100 ازدواج، 13.3 مورد طلاق ثبت شده است. او گفت: در استان تهران این نسبت 22.3 درصد است؛ یعنی در ازای هر 100 ازدواجی که در استان تهران صورت گرفته، 22.3 مورد طلاق رخ داده است.
پیش از آن، مدیرکل آسیبهای اجتماعی سازمان بهزیستی، طلاق را از جمله مهمترین آسیبهای اجتماعی بر شمرده بود. به گفته این مسئول سازمان بهزیستی، مسئله کودکان فراری، طلاق و کودکآزاری از مهمترین و بیشترین آسیبهای جامعه هستند.
او گفته بود ماهیت این آسیبهای اجتماعی، فرابخشی است و در زمینه کاهش و مقابله با این آسیبهای اجتماعی، هیچ سازمانی بهتنهایی نمیتواند اقدامات موفقیتآمیزی انجام دهد.
رونق طلاق توافقی در دادگاهها
در عین حال روند رو به افزایش طلاقهای توافقی، به نگرانیها دامن زده است. دیماه گذشته معاون مطالعات و تحقیقات سازمان ملی جوانان در این باره هشدار داده بود. دکتر محمد اسحاقی خبر داد که بیش از دو سوم طلاقهای ثبتشده، طلاق توافقی هستند. معاون قضایی رئیس کل دادگستری استان تهران، مهیندخت داوودی، نیز در مصاحبههای متعدد خود، آمار طلاقهای توافقی در دادگاهها را هشداردهنده و نگرانکننده دانسته و خواستار برنامهریزی اساسی برای کاهش معضل طلاق در جامعه شده بود.
در همین حال روانشناسان و کارشناسان آموزشی یادآوری میکنند لطمهای که فرزندان از طلاق پدر و مادرشان میبینند، عمیقتر و مؤثرتر از فشاری است که زوج در حال طلاق متحمل میشوند و باید عواقب افزایش آمار طلاق را در نسل بعدی سراغ گرفت.
خانوادههای مشکلدار فراموش نشوند
البته روانشناسان و کارشناسان اجتماعی یادآوری میکنند زشتی و تلخی طلاق کم از زشتی و آزاردهندهبودن خانوادههای متشنج ندارد؛ خانوادههایی که والدین در آنها مشکلات حاد و متعددی با یکدیگر دارند.
هفته گذشته دکتر مجید ابهری، آسیبشناس اجتماعی و متخصص علوم رفتاری در گفتوگو با رسانهها خبر داده بود که بر اساس تحقیقات، از هر 20 زن در ایران، 1 نفر دچار همسرآزاری است و به طور فیزیکی آزار میبیند. این استاد دانشگاه، همسرآزاری را یکی از مصادیق آزارهای رفتاری دانسته و هشدار داده است: آزارهای جسمی و برخوردهای فیزیکی در خانودهها و بین والدین، علاوه بر سستکردن بنیان خانوده، تأثیرات بسیار مخربی بر تربیت کودکان و رشد شخصیت آنها خواهد داشت و الگوی بسیار بدی را در اختیار آنها قرار می دهد.
فرزندانی که در خانوادههای به اصطلاح گسسته و دارای تنش تربیت میشوند، مشکلات و نابسامانیهایی را تحمل میکنند که کم از مشکلات فرزندان طلاق ندارد. به همین خاطر است که کارشناسان تأکید میکنند قبح طلاق نباید باعث شود خانوادهها به هر وضعی که هستند، پذیرفته شوند و تلاشی برای بهبود رابطه پدر و مادر در آنها نشود- اشتباهی که با توجه به ساختارهای حقوقی و نظام فرهنگی مسلط در ایران، معمولا رخ میدهد و حفظ خانوادهای سست و مشکلدار به طلاق ترجیح داده میشود.