حکومت در 13 آبان یکبار دیگر نشان داد که میخواهد با خشونت روبهروی مردم و خواستههای آنها بایستد
در13 آبان امسال، تهران و برخی از شهرستانها شاهد صحنههای خشونتبار بسیاری بودند، صحنههایی که گاهی غیر قابل باور مینماید. در بسیاری از مناطق مرکزی شهر تهران، نیروهای امنیتی مسلح، پلیسهای موتورسیکلتسوار، نیروهای شبهنظامی و لباس شخصی در جایجای خیابانها و میادین جای گرفتهبودند و با تظاهرکنندگان برخورد میکردند.
بسیاری از مردم شاهد صحنههای خشن برخورد این نیروها با مردم کوچه و بازار و شهروندان بودند. گزارشهای شخصی مردم و ویدئوهای کوتاه بسیاری که در اینترنت بود به روشنی نشان میداد که در 13 آبان حاکمیت تصمیم گرفتهبود با خشونت عریان به تظاهرات و تجمعهای مردم که خواهان ابراز نظراتشان بودند واکنش تند نشاندهد.
ولی پرسش این جاست که آیا خشونت میتواند حرکت و جوشش مردمی که به خاطر ابتداییترین خواستههای خود که همانا «درخواست شنیدهشدن» است را خاموش سازد؟
وقتی مردم شاهد صحنهای هستند که در آن نیروی ضد شورش به یک دختر جوان بیسلاح که در حال توضیحدادن چیزی است حمله میکند و با باتوم به بدن و پاهای او میزند و جوانی که به طرف آن دختر آمده و میخواهد به او کمک کند با کشیدهشدن موهایش توسط پلیس مسلح مورد آزار قرار میگیرد چگونه میتوانند اسلامیبودن حکومت را باور کنند؟
وقتی میشنویم که مردم بیسلاح را با طناب به هم بستهاند و سوار ماشین کردهاند و یا آنقدر در برخی مناطق گاز اشکآور شلیک شده که افراد داخل ساختمانهای مجاور تجمعها تا چندین ساعت نمیتوانستند از آنجا بیرون بیایند چرا که قادر به نفس کشیدن نبودند، چگونه باید درباره شیوه حکومتداری دولت بیندیشیم؟
بسیاری از مردم خود این صحنهها را تجربه کردهاند، بسیاری دیگر شاهد این برخوردها بودهاند، و مردم زیادی نیز از افراد مورداعتماد خود شنیدهاند و بسیار بسیار آدمهای دیگر هم خبر آن را میخوانند و ویدئوی آن را تماشا میکنند و همه و همه به این نکته میاندیشند که واقعا حکومت چه فکری در سر دارد.
واقعا این اتفاقات، این دیدهها و شنیدهها چه تاثیری روی مردم دارد و چقدر در اقتدار دولت موثراست؟
ما هر روز شاهد کسانی هستیم که باوجود اینکه پس از انتخابات به دلایل متفاوت در حرکتهای جمعی جنبش سبز مردم شرکت نکردهبودند تدریجا به جمع اللهاکبر گویان شبانه میپیوندند، در تجمعات شرکت میکنند و بیشتر کنجکاو و علاقهمند به دانستن خبرهای مربوط به ایستادگی مردم در برابر انحصارطلبی و بیعدالتی هستند.
بسیاری تازه شروع به این فکر کردهاند که آیا این حکومت که نام اسلام را نیز یدک میکشد از آنها نمایندگی میکند یا تنها اهداف قدرتطلبانه خود را تعقیب می کند، حافظ منافع آنهاست یا از منافع برخی گروهها یا جریانها دفاع میکند و برای تعالی و شکوفایی مملکت تلاش دارد یا تنها به این فکر است که تفکرات انحصار طلبانه و تشنگی قدرتمآبانه خود را ارضا کند و در هر عرصهای آن کند که خود میخواهد و نه آنچه به صلاح کشور، مردم، انقلاب و حتی اسلام است.
اگر حاکمان میاندیشند که با خشونت میتوانند مردم را بترسانند راه باطل رفتهاند. این حرکت بیش از آنچه فکر میکنند «مردمی» است که بشود با ضرب وشتم، تهدید و ارعاب، دستگیری و دادگاه جلوی آن را گرفت. به کارگیری خشونت به جز افزایش نفرت در بخشهای وسیع مردم و دلدادگی بیشتر آنها به جنبش سبز نتیجهای دربر نخواهد داشت.
جوامع امروز ناگزیر به پذیرش خواستههای مردماند و قرارگرفتن در عصر ارتباطات، بالا رفتن آگاهیهای مردم و دسترسی گسترده به منابع مختلف اطلاعرسانی راه را برای همه حکومتهای دنیا برای استفاده از شیوههای خشن با مردم خود بستهاست.
امروزه وقتی از اقتدار یک حکومت یا دولت سخن رانده میشود، منظور حکومت یا دولتی است که پایگاهی در میان مردم داشته باشد و قدرت خود را برپایه جوابگویی به خواستهای تودههای وسیع مردم قراردهد. پس وقتی شاهد چنین موج رفتار خشونتآمیزی از سوی حاکمیت کشورمان هستیم به روشنی میتوان دریافت که حکومت با بحران این پایگاه مردمی روبهرو شده و میخواهد با ایجاد فضای ترس در جامعه با این بحران مبارزه کند.
این شیوه خشن پیشگرفته شده از سوی حاکمیت زمانی میتوانست موفق باشد که حرکت اجتماعی از پایگاه بزرگ مردمی برخوردار نبود و نیز کاملا وابسته به حزب یا گروه مشخص سیاسی میشد. ولی در حال حاضر که مردم خود به مخالفت رویآوردهاند و گروهها و نخبگان سیاسی تنها به فراخور خود سهمی در این حرکت ایفا میکنند و نه اینکه جنبش را بهدست داشته باشند این شیوه خشونتبار محکوم به شکست است. پیر و جوان، زن و مرد، روحانی و غیر روحانی، تحصیلکرده و عامی، کارگر و استاد دانشگاه، همه و همه به پا خواستهاند و حقوق خود را طلب میکنند.
در 13 آبان همانند تظاهرات پیشین پس از انتخابات مردم بدون هیچ سلاحی مورد تهاجم قرار گرفتند. در یک طرف مردم با شعارهای خود حاضر بودند و در طرف دیگر نیروهای امنیتی و پلیس با گاز اشکآور و باتوم و اسلحه حضور داشت. یک رویارویی نابرابر. حکومت به مردم نشان میدهد که میخواهد با خشونت روبهروی آنها بایستد.
ولی جنبش سبز مفتخر است که بدون هیچ خشونتی وارد صحنه شده است و درست با همین سلاح بیسلاحی، افتخار داشتن اخلاق مدنی یعنی پرهیز از خشونت، مدارا و مسئولیتپذیری را تا پیروزی به همراه خواهد داشت و آن را جزء جدانشدنی از فرهنگ سیاسی و اجتماعی ایران خواهد کرد.