تناقضهای مسئولان سینمایی کشور در برخورد با سینمای ایران در دولت جدید با معاونت سینمایی «جواد شمقدری» همچنان سینماگران را در بلاتکلیفی نگاه داشته است.
به اندازه کافی زمان گذشته است تا تکليف سينماگران با مسئولان جديد سينمایی مشخص شود، مسئولانی که در اين چهار سال پشت پرده سينما بودند و در ميان درگيریهايشان با معاونت سينمایی گاهی اتفاق خوبی برای خارج از گودها افتاده است.
نمونهاش ماجرای «درباره الی...» است و اين همه گشادهدستی برای بازگشت «گلشيفته فراهانی».
در اين چند ماه مدام نام فيلمهایی شنيده میشود که قرار است از توقيف دربيايند، اما بر تعداد وعدهها افزوده میشود؛ وعدههایی که مدام تکرار و تکذيب میشود.
اگر عدهای با وعدههای احمدینژاد و مشایی باور کرده بودند که قرار است به فرهنگ توجه ويژهای شود، اگر عدهای با شنيدن اولين نطق بعد از انتخابات احمدینژاد و شنيدن انتقاداتش به وزير ارشاد انتظارهایی در دلشان جوانه زده بود و اگر عدهای با اين همه جلسات متعدد در ارشاد و ديدار با شمقدری اندکی احساس میکردند قرار است اتفاقی بيفتد کم کم دارند نااميد میشوند.
انگار باز هم مانند چهار سال پيش بايد به همان جرقههای تکوتوک خلاقيت کارگردانان قناعت کرد و تمام.
يک نکته که قرار نيست فراموشمان شود اين هنرمندان هستند که میمانند و پشت ميزنشينان رفتنی هستند.
شايد همين مسئولان پشت ميزنشين کارهایی انجام دهند که درست کردنشان سالها طول بکشد اما سياستهای آنها جلوی خلق را نمیگيرد اما محدوديت خلاقيت میآورد.
سفر به استان سينما يادتان هست. نزديکیهای انتخابات بود که سرانجام احمدینژاد در مقام رياست دولت نهم جلسهای را با حضور سينماگران برپا کرد؛ همان ديداری که معاون سينمایی وقت، جعفریجلوه راهی به آن نداشت و علتش هم اختلاف با مشاور ریيس جمهور اعلام شد.
نکته جالب اين ديدار فقط همين اختلافها نبود بلکه تاخير آن هم به چشم میآمد.
هنگامی که مقام معظم رهبری با 15 سينماگر شاخص ديدار کرد قرار بود خيلی سريع خواستههای سينماگران مدون شود اما از آن زمان چند سال گذشت تا اين ديدار احمدینژاد به عنوان مسئول اجرایی وقت انجام شود.
رهبر معظم انقلاب گفته بودند: از اول که خواستيم اين جلسه تشکيل بشود من دو هدف را دنبال میکردم؛ يکی اينکه خواستم به سينماگران کشور احترام کنم، در واقع به سينمای کشور. من اين نشست و انعکاس بيرونی اين را به معنای تکريم هنر سينما و هنرمندان سينما تلقی کردهام و دوست دارم اين احساس در کشور گسترش پيدا کند و اهميت سينما برای همه آشکار شود... اين هنر بسيار پيچيده و برجسته سينما برای کشور يک ضرورت و يک نياز است.
« هدف دوم هم شنيدن بود که بحمدالله تا حدود زيادی حاصل شد و از شماها شنيديم.»
در دعوت احمدینژاد از سينماگران که شائبه تبليغات انتخاباتی در آن زمان را به همراه داشت و بانیاش «جواد شمقدری» بود تعداد معدودی شرکت کردند و کسانی همچون داريوش مهرجویی، رسول صدرعاملی، مجيد مجيدی، ابراهيم حاتمیکيا که نامشان در ميان فيلمسازان دعوت شده بود غايب بودند و احمدینژاد را از سخنان تخصصی خود محروم کردند.
بيشتر سينماگران به وضعيت سينما در آن زمان اعتراض و حتی توهين کردند.
اين جلسه ميزبان برخی همچون «انسيه شاهحسينی» شد که با گفتن انواع صفتهای سينمای مرده و متعفن باعث اعتراض ديگر همکارانش شد.
اين ماجرا يکی از اختلافات بين دو نگاه زورمدار در سينما بود. اما زمان که گذشت اختلاف بين دو ديدگاه بيشتر شد. در اين ميان سينماگران و هنرمندان فقط تماشاگر بودند.
و دو نام در صدر
از آدمها شروع کنيم يا از اتفاقها؟ از هرجا که برويم به دو نام برمیگرديم؛ «جواد شمقدری» و «عليرضا سجادپور». يکی در مقام معاونت سينمایی و ديگری در مقام مديرکل نظارت و ارزشيابی. اما انگار احمدینژاد او را به طور تخصصی برای سياستگذاری در سينما میخواست. او را در مقام معاونت سينمایی قرار داد و او در اولين گفتوگوهايش از ديدار با 300 سينماگر خبر داد.
او با پشتوانه احمدینژاد وارد شد و در مراسم معرفی خود و بدرقه جعفریجلوه خبر برگزاری شورای عالی سينما با رياست احمدینژاد هر شش ماه يک بار را اعلام کرد و اولين مشکل سينما را چنين عنوان کرد: سينما بزرگترين پديده برای نظام است که به آن احتياج داريم، مشکلات آن را مرتفع کنيم.
«خود آقای احمدینژاد هم رويکرد باز دارند و من هم به عنوان دوست ايشان نگاهم باز است که اين به پشتيبانی نياز دارد و همه بهويژه بزرگانی هم که در قم هستند بايد کمک کنند تا امنيت اخلاقی و هويتی را برای مردم به همراه بياوريم.»
«از جمعيت 70 ميليونی ايران در سال تنها 20 ميليون نفر به سينما میروند که با ظرفيت سينماها میتوانيم در سال 100 ميليون مخاطب داشته باشيم که اين سود سرشاری را عايد سينما و تهيهکنندگان آن میکند و میتواند باعث توليدات زيادی در آن شود و بايد فکری کرد که چرا با اين مخاطب اندک روبهرو هستيم.»
حالا بايد منتظر باشيم که اين اتفاق بيفتد. چه کسی اين را دوست ندارد؟ گامهایی هم در اينباره برداشته شده است.
پروانههایی که مرتب داده میشود
شايد باورکردنی نباشد اما سينماگران صاحب نام از داريوش مهرجویی تا بهرام بيضایی در اين مدت پروانه ساخت فيلم دريافت کردند.
مهرجویی اکنون فيلم خود را در مشهد اردهال میسازد و چند پروژه دارد.
بيضایی مقصد را به زودی میسازد. کيميایی از اکران موفق فيلم خود راضی و خشنود است، اما چند نام هستند که خود را کنار کشيدهاند مانند «رخشان بنیاعتماد» و «بهمن فرمانآرا».
نامههایی که اين دو نفر نوشتهاند اکنون در گوشه و کنار قابل دسترسی است.
جشنواره شکل اول، شکل دوم
نشست خبری جشنواره فجر بيست و هشتم برگزار شد. نام بزرگی همچون مسعود شاهی پس از سالها سکوت پا در اين عرصه گذاشته است.
آبرويش را آورده تا خرج از بين نرفتن سينما شود. اما موفق میشود؟ آيا سياستهای سينمایی اين امکان را به او میدهد؟ آيا وعدهها پس گرفته شده کار او را سخت نمیکند؟ امسال در نهايت تصميمی عملی شد و جشنواره صاحب دبيرخانهای جداگانه شد.
احمدینژاد در جشنواره فجر
اين نکتهها را میتوان از ميان سخنان دبير امسال جشنواره انتخاب کرد؛ «جشنواره فجر امسال در جايگاه هدايت سينما است.»
اين نگاه چند سال است بر سينما حاکم است؛ «جشنواره فجر شب قدر سينمای ايران است.» به هر حال از نظر دبير «کليت سينما به همراهی و همدلی نياز دارد. جشنواره فيلم فجر با مديريت مستقل میتواند موفق باشد.» و «جشنواره فيلم فجر را با خط کشیهای سياسی محدود نکنيم.»
اما مشکل اينجا است که به نظر میرسد سياستها بر سينما احاطه زيادی دارد زيرا يکی از خواستههای مسئولان و بهخصوص شمقدری و سجادپور اين است که بتوانند احمدینژاد را در جشنواره امسال فجر به عنوان حامی معرفی کنند و او با هنرمندان بتواند ديدار کند.
تا به حال اين اتفاق نيفتاده است يعنی در طول اين چهار سال گذشته به نظر میرسد برای اولين بار قرار است اين هماهنگی انجام شود و تدارک برای اين حضور از هماکنون آغاز شده است.
در اين ميان خبرگزاری فارس خبر داده است 40 فيلم قرار است در جشنواره فيلم فجر شرکت کنند، اما هنگامی که در اين ليست دقيق میشويم با تناقضهایی روبهرو میشويم.
از فيلمهایی که تهيهکننده آنها فارابی است میگذريم، اما از فيلمسازان مستقل نامهایی در اين ليست وجود دارد که به نظر نمیرسد حتی اگر فيلم کامل شود بخواهند در جشنواره فيلم فجر شرکت کنند. در حال حاضر جشنواره فيلم فجر يکی از مسایل مهم اين روزها است.
شمقدری مديری ضعيف يا زيردست
معاون سينمایی احمدینژاد مشاور او در طول چهار سال گذشته و سازنده فيلمهای تبليغاتیاش است. آنها کاملا نسبت به هم شناخت دارند و اطمينان دوطرفه بينشان وجود دارد.
اما مساله ديگري در بين است. او با سخنان گرمابخشی پا به عرصه سينما گذاشته است، اما انگار برای عملی کردن نظراتش چندان شوقی ندارد.
او دستور پيگيری میدهد و رفع توقيف، اما همه چيز فراموش میشود. چرا؟
خبر رفع توقيف «به رنگ ارغوان» میرسد و «سنتوری». خبر رفع توقيف «صدسال به اين سالها» و... اما خبری نمیشود. در واقع خبری میشود، خبرهای بد.
به رنگ ارغوان که با آن همه بوق و کرنا خبر داده شد در جشنواره فيلم فجر نشان داده میشود و شايد از حاتمیکيا هم تجليل شود اما ناگهان به محاق رفته است.
شمقدری سعی دارد از خود چهرهای موثر بسازد و میگويد «فيلم سياسی حلقه مفقوده سينمای ايران است» اما ناگهان مديرکل او حتی به فيلم «کتاب قانون» اجازه نمايش در جشنوارههای خارجی را نمیدهد.
او دستور پيگيری مسایل سينماگران مستقل را میدهد و مديرکلش میگويد اينها جنبه تبليغی دارد.
قرار است مشکل ممنوعالخروجی هنرمندان بررسی شود اما بعد معلوم میشود مسئولش ديگری است و نامه 9 نهاد صنفی خانه سينما بدون استفاده در گوشهای میماند.
او گفته است مشکل توقيفها در سينما تا قبل از جشنواره حل میشود.
دست از سر سينما برداريد
60 روز از حضور سجادپور در سمت مسئول سينمایی گذشته است و اين سوال همچنان مطرح است که آيا سجادپور فرد تاثيرگذاری در حوزه سينما است؟
پستی که او دارد اين امکان را فراهم کرده است. بسياری بايد از مجموعه زير نظر او مجوز بگيرند.
او در آغاز محورهای فعاليتهای خود را چنين اعلام کرد: القای روحيه تحول در کليه امور سينمایی کشور اعم از سياستگذاریها، برنامهريزیها و شيوههای اجرایی، باز کردن راه برای حضور استعدادهای تازه به عنوان خون تازهای در رگهای سينمای کشور، ايجاد فضایی تازه در بعد بينالمللی سينمای ايران بهخصوص تغيير و تحول در نگرشهای بازاريابی و ارتباط با سينمای جهان و گستره سينمای ايران در جهان، گسترش عدالت و عدالتورزی در سينمای ايران اعم از توزيع مناسب امکانات سينمایی و گسترش امکانات بين همه طيفها.
هفت مهر امسال او اين سخنان را گفته است و در سخنرانی ديگری چنين اميدواری داد: نگاهی که قرار است از اين پس بر سينمای ايران حاکم شود نگاه تحولگرا است.
«آقای شمقدری برنامههای ابتکاری فراوان برای سينمای ايران دارد. او به تغيير و تحول اعتقاد دارد و اميدوارم بتواند برنامههايش را در سينمای ايران پياده کند.»
او در اين چند ماه همچنين اعلام کرد کسی از سينماگران حذف نمیشود؛ «برخلاف شايعهها و تصورهای موجود و تبليغات منفی ليبرالها و هواداران فرهنگ غربی عليه دولت دهم و آقای شمقدری قرار نيست فعاليت سينماگران در دولت دهم محدود شود يا طيفی از فيلمسازان و هنرمندان از گردونه سينما حذف شوند.»
«زمانی که طرفداران ليبراليسم بر مسند قدرت بودند سينماگران را با داس محدوديت درو کردند، اما دولت دهم نمیخواهد فعاليت هيچ فيلمسازی را محدود کند.»
اما خيلی زود در اوايل آذر سخنانش متفاوت شد و حتی تعريف خاصی از سينماگران مستقل ارائه داد: نکته ديگر نحوه حمايت از سينما برای ارتقای اين هنر و رسيدن به اهداف کلان نظام است.
«تعامل با اقشار مختلف مخاطبان سينما و بازاريابی منطقهای و بينالمللی از ديگر مواردی است که در اين برنامه مد نظر بوده است.»
«من اين گروه فيلمساز را مستقل نمیدانم و اتفاقا معتقدم آنها وابستهترين افراد هستند. اصولا در اين مقطع عنوان مستقل برای کسانی به کار میرود که شکل و شمايل مستقل دارند، اما در عمل وابستهترين هستند و از همينرو معتقدم بايد از به کار بردن چنين عناوينی برای آنان پرهيز کرد.»
دبير هيات اسلامی هنرمندان چنين اعلام اخطار کرده است: يک بار برای هميشه از «گروهکهای حقير» که با اهداف بيگانهگرا در سينمای ايران حضور دارند میخواهم دست از سر سينما بردارند و دنبال تبليغات خود نباشند.
«به نظر من فيلمسازی مستقل است که متعهدترين فرد به نظام باشد. چنين افرادی مستقل از هر وابستگی حزبی هستند و اتفاقا اين گروه در تنظيم برنامه استراتژيک سينمای ايران حضور داشتند.»
هنرمندان در ميانه
در اين مدت هنرمندان مشکلات گوناگونی داشتند که در ميانه نظرات اين معاون و مديرکل سرگردان مانده است؛ اينکه شمقدری میگويد بايد 500 جشنواره داشته باشيم و در نهايت گفته میشود سينمای ما ظرفيت 35 جشنواره بيشتر را ندارد.
شمقدری میگويد «نبايد اعتبار پروانه نمايش را پايين آورد.» و سجادپور میگويد «فيلمها ساخته شوند، اما 50 تا 70 فيلم تضمين نمايش داشته باشند.» و در نهايت اعضای خانه سينما اعتراض شديدی به اين مسایل میکنند.
به نظر میرسد اختلافات فکری و مبنایی مسئولان و سينما با همين نگاه گذرا خود را بيش از پيش نشان میدهد.
آغاز راه
دعوتهای مختلفی از سينماگران در روزهای حضور اين دو مقام سينمایی صورت گرفت اما ناگهان تصميمها بیخبر ابلاغ شد؛ «انتظار میرفت مديريت سينمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در آغاز به کار با دعوت از صنوف سينمای مستند و با تعاملی حرفهای، چشمانداز آينده را برای ما تصوير کند، اما در مهمترين تحولات آغازين، هيچ مشورتی با اين صنوف صورت نگرفت.»
«با اينهمه وظيفه صنفی خود میدانيم که برای اعتلای سينمای مستند کشورمان، خواستهها و پيشنهادهای خود را به نمايندگی از اعضای دو صنف مطرح کنيم.»
«اين نامه تلاش و دعوتی در هموار کردن راه سينمای مستند ايران ناميده شده است و اميد است با تعامل بيشتر معاونت سينمایی و صنوف سينمای مستند، جزييات عملی اين پيشنهادها به بحث و تبادل نظر گذاشته شود.»
استعفا و ابقا
خبرهایی از استعفا در معاونت سينمایی میرسد. از روابط عمومی گرفته تا تغيير مديرعاملهای شاخههای گوناگون سينما. البته افرادی که قبلتر در پشت پرده فعاليتهایی داشتهاند يا اينکه همسوتر هستند به کار گذاشته میشوند.
«جواد شمقدری» معاون سينمایی وزير ارشاد در تازهترين احکام خود «حجتالاسلام انصاری» را به عنوان مشاور فرهنگ و معارف اسلامی و «هاشم ميرزاخانی» را به عنوان مشاور ويژه منصوب کرده است.
کارهای فردی
در اين مدت مشکلات زيادی برای هنرمندان پيش آمد اما انگار ديدارهای فردی بيشتر توانست به آنان کمک کند.
مجموعهای از ممنوعالتصويرها فرقی ندارد گلزار باشد يا آدمهایی نه چندان مشهور پس از ديدار با احمدینژاد و مشایی توانستند حکم حضور در سينما را دوباره بگيرند.
طيفهای نزديک به شمقدری هم نظرات خود را در اين ميان بيان کردهاند.
نمونهاش «جمال شورجه» که ضمن گلايه از نابسامانی وضعيت سينما در ايران گفت: بايد با ايجاد يک رصدخانه فرهنگی و هنری در کشور برای همگرایی جهتگيریهای فرهنگی اقدام کرد.
«مسئولان فرهنگی و سياسی ارشد کشور ما هنوز سينما را به شوخی انگاشتهاند و به عنوان يک رسانه با کارکرد متفاوت به آن نمینگرند.»
«بودجه ناقص و ناچيز و ناقابل در تخصيص ساليانه به سينما شوخی انگاشتن اين رسانه مهم و تاثيرگذار در دنياست ولی دشمن اين را میداند و با هزينههای هنگفت از سينما برای تخريب اسلام و انقلاب بهره میبرد.»
او البته نگرانی خاصی هم دارد؛ «امروز سينما استراتژيک ديده نمیشود. لايههای دورش ديده نمیشود.»
جمال شورجه از وضعيت نابسامان فيلمهای سينمایی و سريالهایی حرف زد که فقط به دنبال بيان زشتيها هستند و گفت: هنرمند فقط چرکیها و بدیها و پلشتیها را نشان نمیدهد.
«هنرمند بايد همانند پروانه حول شمع فروزان ارزشها پرواز کند و نشان دادن زشتیها بدون ارائه راهکار صحيح وظيفه رسانه نيست. بايد راهکارها را از دين فرا گرفت.»
در آخر
ديدار ریيس سازمان بسيج مستضعفان به عنوان زيرمجموعه سپاه پاسداران با جمعی از هنرمندان را بايد آغازگر اتفاق و نگاههای جديد دانست.
نقدی به هنرنيوز خبر داد «اين سازمان از تمامی طرحهای سينمایی و سريالهایی که يادآور دستاوردهای بسيج باشد استقبال خواهد کرد و سازمان بسيج در توليد فيلمها و مجموعههای تلويزيونی که نگاه فاخر و ارزشمندی به ارزشهای انقلاب داشته باشند مشارکت خواهد کرد چرا که اين سازمان امکانات خوبی در اين زمينه دارد و میتواند به توليد اين آثار کمک کند.»