ریچار پارکر، استاد حقوق دانشگاه کنتیکات آمریکا در روزنامه «هافینگتون پست» نوشت که راه حل بحران هستهای ایران به ارائه راه حل از سوی رهبران مصلحتاندیش نیاز دارد.
یک استاد حقوق دانشگاه کنتیکات آمریکا در روزنامه هافینگتون پست نوشت: باراک اوباما، رییسجمهور آمریکا چند ماه پیش اعلام کرده بود که تا پایان امسال این موضوع را ارزیابی خواهد کرد که آیا گفت وگوهای هستهای ایران در مسیر درست حرکت خواهد کرد یا نه.
به نوشته ریچار پارکر، این در شرایطی است که ایران پیشنهاد آژانس بینالمللی انرژی برای انتقال اورانیوم غنی شده به خارج از کشور را نپذیرفته و شورای حکام آژانس هم در واکنش به آن قطعنامه صادر کرده است.
اکنون به نظر میرسد که این گفتوگوها در مسیر نادرستی قرار گرفته و با نزدیک شدن به پایان سال، گزینه مناسبی برای غرب باقی نمانده زیرا تحریمها علیه ایران بیاثر خواهد بود، جنگ با ایران اوضاع را وخیمتر خواهد کرد و انتخاب میان تحریم و جنگ یک گزینه باخت-باخت است.
محمد البرادعی، مدیرکل وقت آژانس از یافتن راهحلهایی برای خروج از بن بست هستهای میان ایران و غرب سخن گفته بود، اما به نوشته هافینگتون پست، امید به یافتن یک راهحل بلندمدت در آستانه نابودی است.
نویسنده این روزنامه این پرسش را مطرح کرده که چگونه میتوان گفتوگوها را به مسیر خود بازگرداند و برای پاسخ به آن، پیشنهاد آژانس را مرور کرده که قرار بود با اعتمادسازی به حل این موضوع کمک کند.
طرح اولیهای که ماه اکتبر در وین مطرح شد، ابتکاری بود که میتوانست بهطور ناگهانی به تحول مثبت در گفتوگوهای هستهای ایران بینجامد.
آژانس از ایران خواسته بود مقدار مشخص اورانیوم با غنای پایین را برای فرآوری بیشتر به روسیه تحویل دهد و سپس اورانیوم غنیشده برای تبدیل به سوخت موردنیاز راکتور تحقیقاتی تهران به فرانسه منتقل شود.
این پیشنهاد که به ظاهر برای ایران و آژانس یک توافق برد-برد بود، نیازهای راکتور تحقیقاتی ایران را تامین میکرد و هم مقدار زیادی اورانیوم با غنای پایین را که مورد نگرانی غرب بوده، از ایران خارج میکرد.
بیاعتمادی به فرانسه
ایران و آژانس از این طرح استقبال کردند، اما انتقادها از آن نه تنها از سوی محمود احمدینژاد بلکه از سوی رقیبان محافظهکار او و رهبران مخالف دولت هم بالا گرفت.
اعتراض به این پیشنهاد آژانس دو جانبه بود، زیرا منتقدان اعلام کردند که به موجب این طرح ایران باید مقدار زیادی از ذخیره اورانیوم خود را تحویل دهد بدون این که در برابر آن، ارزش استراتژیک بگیرد.
از سوی دیگر، رقیبان احمدینژاد مخالفت شدید خود را با سپردن مقدار زیادی اورانیوم به فرانسه اعلام کردند، با این استدلال که اگر چه فرانسه تکنولوژی فرآوری اورانیوم برای راکتور تهران که ساخت فرانسه است را دارد، اما نیکولا سارکوزی رییسجمهوری این کشور از تحریم شدیدتر ایران سخن گفته است.
هافینگتون پست مینویسد که افزون بر این، فرانسه در افکار ایرانیان یادآور کشوری است که دو دهه پیش مالکیت یک میلیارد دلار سرمایهگذاری ایران را در یک کنسرسیوم غنیسازی از ایران گرفت.
باتوجه به این حقایق مشکلساز، تعجبی ندارد که طرح وین ازسوی تهران زیر ذرهبین قرار گرفته و سوال این است که چه باید کرد.
بررسی پیشنهاد ایران
به نظر نویسنده هافینگتون پست، موضوع مهم، انتقال یا عدم انتقال یکهزار و 200 کیلوگرم اورانیوم به خارج از ایران نیست بلکه مهمترین موضوع، آینده بلندمدت غنیسازی در ایران است زیرا حتی اگر ایران این مقدار اورانیوم را خارج کند بعید است که نیروگاه نطنز را که سوخت کافی برای ساخت بمب را ندارد، در زمان گفتوگو با غرب تعطیل کند.
در این حالت، خطر این سناریو بهمراتب کمتر از خطر گفتوگو نکردن، تحریم و جنگ علیه ایران است.
علاوه براین، پیشنهاد آژانس هنوز محل اعتبار دارد زیرا ایران گفته است که این پیشنهاد را در برابر تضمینهای بیشتر غرب میپذیرد و دراین راستا بهطور غیرمستقیم موضوع تبادل همزمان اورانیوم با غنای پایین برای تبدیل به میلههای سوخت را در خاک خود مطرح کرده است.
جیم والش و هرولد فیوسون، کارشناسان تکثیر هستهای میگویند که این نوع تبادل سوخت میتواند خواستههای ایران را برای اطمینان از تامین سوخت خود تامین کند و جای نگرانی زیادی برای آمریکا نمیماند.
برای نمونه، روسیه میتواند اورانیوم با غنای پایین را به فرانسه بدهد و فرانسه این اورانیوم را به میله سوخت مورد نیاز ایران تبدیل کند. در عوض، ایران به محض این که میلههای سوخت را دریافت کند، مقدار اورانیوم با غنای پایین را که وعده داده، به روسیه بدهد.
در این شرایط هرگونه تلاش ایران برای ضبط همزمان اورانیوم با غنای پایین و گرفتن میلههای سوخت به سرعت آشکار میشود و موجب تحریک آمریکا و فرانسه و روسیه متحد ایران، میشود که چنین اتفاقی بعید خواهد بود.
نیاز به رهبران باتدبیر
از سوی دیگر، مهمترین نکته در زمان حال این است که جنگطلبان و نومحافظهکاران غربی ناخشنودی ایران از پیشنهاد آژانس را به نشانه زمان خریدن احمدینژاد یا چالش ایران با موضوعات داخلی تعبیر کردهاند در حالی که این تعبیر نادرست است.
ایران دلایل موجهی برای تغییر پیشنهاد اولیه آژانس دارد و درست است که جناحهای داخلی ایران سیاست خارجی این کشور را پیچیده میکنند اما این به معنای تایید برداشت غرب از برنامه هستهای ایران نیست.
این روزنامه آمریکایی برای توضیح امور داخلی ایران مینویسد که آمریکا هم چالشهای داخلی دارد زیرا در شرایطی که دنیا را در برخی توافقها رهبری میکند، نتوانسته برخی موافقتنامهها را تصویب کند و تازهترین نمونه آن، پیمان کیوتو است. پس ایران هم میتواند ادعا کند که آمریکا آن چنان در امور داخلی ناتوان شده که نمیتواند یک مساله ساده را هم حل کند.
براین اساس میتوان گفت که گفتوگوهای بلندمدت بر سر موضوع هستهای ایران باید در مسیر سازنده ادامه یابد.
هافینگتون پست همچنین بحثهایی مانند «زمان ازدست میرود» و «کاسه صبر تمام شده» را بیمورد میداند که باید آنها را کنار گذاشت و در این مرحله به رهبرانی مصلحتاندیش و باتدبیر نیاز است که یک توافق سازنده را برای حل بحران هستهای ایران ارائه دهند.