میرحسین موسوی در بیانیه شماره 16 خود به روزهای پس از کودتای 28 مرداد اشاره کرد و نوشت که آنچه در 16 آذر سال 1332 روی داد، در حالی که «همه آرزوها برباد رفته به نظر میرسید»، نشان داد که «روح مردم و خواستههای تاریخیشان هنوز زنده است.»
میرحسین موسوی، نامزد معترض انتخابات ریاست جمهوری در آستانه 16 آذر و روز دانشجو بیانیه شماره 16 خود را منتشر کرد.
موسوی در بخشی از بیانیه خود خطاب به مسؤولان حکومت نوشت: در خیابان با سایهها میجنگید حال آن که در میدان وجدانهای مردم خاکریزهایتان پی در پی در حال سقوط است.
او در ادامه نوشت: 16 آذر دانشگاه را تحمل نمیکنید. 17 آذر چه میکنید؟ 18 آذر چه میکنید؟ چشمانی را که در صحن دانشگاه به رزمایشهای بیفایده افتاده و آنها را نشانه ترس یافته چگونه تسخیر میکنید؟ اصلا همه دانشجویان را ساکت کردید؛ با واقعیت جامعه چه خواهید کرد.
موسوی در بخش دیگری از این بیانیه، انتخابات را یک «انتخابات درجه دو انتصابی» خواند که مردم آن را تحمل نمیکنند.
به نوشته موسوی، «وقتی که یک ملت بزرگ میشود، دیگر خدمتگزارانش اجازه ندارند به او بگویند چه باید بخورد و کجا باید برود و چه کسی را برگزیند و به چه چیز و چه کس اعتماد کند.»
میرحسین موسوی در این بیانیه که متن آن در سایت خبری کلمه منتشر شد، جنبش دانشجویی را «پرچم و گواه» حرکت مردم در تاریخ معاصر ایران خواند.
موسوی به روزهای پس از کودتای 28 مرداد اشاره کرد و نوشت که آنچه در 16 آذر سال 1332 روی داد، در حالی که «همه آرزوها برباد رفته به نظر میرسید»، نشان داد که «روح مردم و خواستههای تاریخیشان هنوز زنده است.»
آخرین نخست وزیر ایران از احمد قندچی، مصطفی بزرگ نیا و آذر شریعت رضوی با عنوان «سه قطره خون» و «سه آذر اهورایی» یاد کرد که روز دانشجو را پایه گذاشتند.
این سه دانشجوی دانشگاه تهران در 16 آذر 1332 در جریان تظاهرات دانشجویی در این دانشگاه به دست نظامیان دولت کودتا کشته شدند.
به باور میرحسین موسوی و بسیاری از فعالان مدنی، جنبش دانشجویی ایران از سال 32 تا امروز ادامه داشته است.
موسوی در تازهترین بیانیه خود نوشت: این تصور که کسی میتواند به رغم گرایشهای مردم بر آنان حکومت کند، بیشتر از یک توهم نیست. حتی زمانی که یک دولت موفق میشود با تکیه بر نیروی سرکوب موجودیتش را حفظ کند فیالواقع از انطباق خود با آمادگی جامعه برای تمکین در برابر زور ارتزاق کرده است، گرچه این تمکین هم تا ابد نمیپاید.
او با اشاره به جنبش اعتراضی مردم پس از انتخابات ریاست جمهوری، در بیانیه خود نوشت: دگرگونیهای بزرگ معمولا متهمند که یکباره روی میدهند و از بازیگران سیاسی فرصت هماهنگ شدن با خود را دریغ میکنند. در حقیقت هیچ تحولی دفعتا تحقق نیافته است.
موسوی افزود: جنبش دانشجویی در تاریخ معاصر ما همواره حاوی گزارشهایی از شکلگیری جریانهای عمیق سیاسی و اجتماعی در متن جامعه بوده است. این نقشی است که اگر حاکمان با درایت برخورد میکردند میتوانست و میتواند برای عبور کمهزینه به سمت توسعه و پیشرفت بیشترین بهرهها را برساند، اما آنان خشمگینانه این نشانگر ذیقیمت را میشکنند؛ آنان دوست دارند به خود تسلی دهند که حرکتهای دانشجویی جز غوغای چند جوان پرسروصدا نیستند که اگر خاموش شوند صورت مسئله از اساس پاک خواهد شد.
این سیاستمدار معترض میگوید که حکومت به طور دائم بر این موضوع پافشاری میکند که نشان دهد مردم ساکت شدهاند و تنها دانشجویان معترض باقی ماندهاند.
موسوی در این بیانه مینویسد: دانشجویان نه مستورهای کوچک از مردم، که یکی از وسیعترین و فعالترین قشرها را تشکیل میدهند. درحال حاضر از هر بیست ایرانی یک نفر دانشجو است. متصدیان امور اگر پیش از این به نقش آنان به عنوان گواه فردا توجه کرده بودند، اینک در چنین بحرانی قرار نداشتند.
در بیانیه میرحسین موسوی آمده است: جامعه ما اینک شگرفترین تحولات را تجربه میکند؛ بعد از حوادثی که چند ماه گذشته به خود دید کیست که بتواند این حقیقت را انکار کند؟ ماهیت دقیق این دگرگونی چیست؟ این بزرگترین سوال برای ما و برای مخالفان ماست. آنان نیز اگر بدانند که چه رویداد عظیم و مبارکی در راه است، کلاهخودها و چوبدستیهایشان را کنار میگذارند و به دنبال ابزارهایی برای پرستاری از این گیاه پاک که در خاک ما جوانه زده است میروند.
او همچنین در این بیانیه با استناد به اهداف سند چشم انداز کشور، از ناتمام ماندن پروژههای عمرانی کشور انتقاد کرد و نوشت: در سند چشمانداز بیست ساله آمده است که ایران باید در سال 1404 قدرت اول منطقه باشد. آیا قرار است در آن سال ما به منطقه و جهان راست بگوییم که قدرت بزرگی هستیم یا دروغ بگوییم؟ آیا قرار است در حالی که هنوز بزرگ نشدهایم لباسهای بزرگ بپوشیم تا عظیم به نظر برسیم.
موسوی در ادامه بیانیه خود همچنین بر این نکته تاکید کرد که اکنون مساله مردم، انتخابات نیست، بلکه «آن چیزی که مردم را عصبانی میکند و به واکنش وا میدارد آن است که به صریحترین لهجه بزرگی آنان انکار میشود.»
متاسفانه آقای موسوی که با همسر گرامیش مدتهاست در خلوت به سر می برند و هیچ اثری جز چند کلمه بیانیه و شعار از آثارشان نیست، آنقدر از مردم دور شده اند که ما دیگر نمی توانیم به ایشان تکیه کنیم و به واسطه ی تحریکاتشان به خیابانها بیاییم.
هرگاه خود این آقا به وسط میدان آمد می تواند انتظار حمایت از ما داشته باشد و تا زمانی که بیرون گود نشسته است و فریاد لنگش کن سر می دهد، هر روز به افول چراغ این جنبش نزدیک تر می شویم.
در جواب hossein
شما به خاطر بی بی تربیتی و سادگی زیاد باید از انسانیت کناره گیری کند
موسوی خیانتکار رهبر بشه خوبه نه ؛ انسانی که اینقدر چیز نداره خودشو پنهان کرده بابا این بابا اصلا بازیچه است خودشم خبر نداره
آیت ا..خامنه ای به خاطر بی لیاقتی و سن زیاد باید از مقام رهبری کناره گیری کند