نگاه مسعود رفیعی طالقانی به موقعیت سیاسی امروز اکبر هاشمی رفسنجانی
کمی پیشتر و البته در ماه های اخیر در پی حوادث بیسابقهای که در کشور رخ داد، برای دولت و حامیانش تنها همین کافی بود که کسی منتسب به اکبر هاشمی رفسنجانی باشد تا بتوان او را به تیر بلاوار افترا گرفتار کرد. چه آنکه جریان تخریب و حمله به هاشمی و نزدیکانش پیش از انتخابات به راه افتاده بود و به رغم تمام توصیهها مبنی بر وحدت، داعیه داران وحدت و برادری بیش از دیگران دست به تخریب رقیب سیاسی خود میزدند.
سخنان محمود احمدی نژاد در مناظره تاریخی با میرحسین موسوی نقطه عطف این جریان بود؛ جریانی که جریان تخریب هاشمی بود اما از کانال نزدیکانش و نه آنچنان خود وی. امروز اما داشتن نسبت با هاشمی یک روی سکه است و خود هاشمی بودن روی دیگر آن، آنچنان که گویا دومی به مراتب بلای بزرگتری از اولی است. از دست دادن تریبون سنتی نماز جمعه تهران، حملات پرشمار و گاه و بیگاه و نیز افتراافکنی حالا تنها بخشی از مضرات هاشمی بودن به شمار میآید. هاشمی بودن این روزها گویا درد بزرگی است گرچه این نکته بدون در نظر داشتن شخصیت سیاسی رئیس توامان مجمع تشخیص و مجلس خبرگان رهبری قابل تاملتر است. هاشمی بودن این روزها وضعیت بدی هم هست.
بی گمان برای هر کسی سخت است در ایامی که دسته دسته رسانههای مقابل، بی پروا دست به حمله و شبیخون به قصد تخریب نام و جایگاهش میزنند وادار باشد سکوت کند و چیزی بر زبان نیاورد چه آنکه خود میداند آن هنگام که قصد دارد چیزی بگوید، روزه سکوت را با ادای کلماتی افطار میکند که به زعم او حاصل سالها تجربه در عرصه سیاست است. تردید نیست برای اکبر هاشمی رفسنجانی سخت بوده تحمل وضعی چنین دشوار. او اگر عمود خیمه نظام نبوده باشد بیشک یکی از ارکان اصلی و پایههای مستحکم آن بوده است؛ پایهای که فراز و فرود و خوشیها و سختیهای بسیار را توامان چشیده است اما به وقت سختی به ناگاه به محاق هم رفته است.
امروز هاشمی بودن با سختیهای بیشماری گره خورده است. اگر یک روز جمعی از اصلاح طلبان در نخستین سالهای اصلاحات او را به شدت تخریب کرده و اتهامات گوناگونی را به نامش سنجاق کردند، امروز جمعی از اصولگرایانند که دارند چنین می کنند، آن هم اصولگرایانی از آن نوع که بحق دوآتشهاند و کسی را یارای آن نیست که در برابرشان مدعی اصولگرایی شود؛ نسلی از اصولگرایان که از دل سالهای دورتر محافظهکاران سنتی برخاستهاند. اصولگرایانی که نمی گویند همه با هم بلکه فریاد میزنند؛ «همه با من».
قریب به 10 سال پیش و در بهار اصلاحات بود که هاشمیرفسنجانی وضع خزانی داشت و به شدت طعم محاق میچشید. او آن زمان هم روزه سکوت گرفته بود و البته میدانست مدافعانی دارد که برای دفاع از او قد علم میکنند. اما آن روز که برخی اصلاحطلبان سوار بر قطار تخریب هاشمی بودند بی شک نمیدانستند روزی دیگر فرا خواهد رسید که ناچار میشوند در انتخاباتی میان دو رقیب بر جای مانده در دور دوم، به سمت هاشمی بروند تا مبادا آنچه در سالهای اصلاحات رشته بودهاند ناگهان پنبه شود. عدهای از اصلاح طلبان آن روزها و از همان ابتدا تخریب هاشمی را یک تندروی ناشیانه میدانستند و عدهای دیگر هم نمیدانستند چه باید بگویند ، هر چه بود اما تخریب هاشمی در سطحی چنان منتشر شد که دیگر نمیشد جلوی گسترش ابعاد آن را گرفت. پس از آن، سالها گذشت تا اکبر هاشمی رفسنجانی دوباره بخشی از چهره تخریب شده خود نزد افکار عمومی را بازسازی کند.
امروز اما شرایط بار دیگر برای هاشمی تکرار شده است، این بار اما نه از جانب اصلاح طلبان بلکه از سوی اصولگرایان حاضر در دولت محمود احمدی نژاد و شخص وی. منتقدان هاشمی در سالهای نخست اصلاحات او را ضربه زننده و تهدیدکننده نظام نمیدانستند و روی سخنشان با او از منظری دیگر بود. منتقدان نوپای هاشمی اما حالا دیگر یکی از ارکان اصلی نظام را در صف مخاصمان قلمداد میکنند که این البته برخلاف نظر صریح رهبر معظم انقلاب نیز هست. افطار روزه سکوت هاشمی در مشهد با سخنانی بی پرده و شفاف همراه شد و این هاشمی بود که بار دیگر بر مواضع پیشیناش - سخنان آخرین نماز جمعه تیرماه - تاکید و البته برای نخستین بار از فرزندان خود دفاع کرد. همین سخنان بود که واکنش برخی مقامات دولتی نظیر وزیر اطلاعات را برانگیخت تا بی سابقهترین حمله به هاشمی پس از حمله محمود احمدی نژاد به وی در مناظرهها، شش ماه پس از انتخابات شکل بگیرد.
اکبر هاشمی سیاستمدار کهنهکار و بادرایتی است و آنچنان که نشان داده،میتواند برای خود تهدیدها را تبدیل به فرصت کند. او بی شک در نظام جمهوری اسلامی یک مخزنالاسرار است و بیدی نیست که به بادی آرام لرزیده باشد.
هاشمی اما هاشمی است؛ مردی که وزنش غیرقابل انکار است و حتی طبقات عام جامعه نیز میدانند او در سیاست یکه تازی میکند. پس اگر یک روز اصلاحطلبان نسبت به از دست دادن و از بین بردن ظرفیت هاشمی در سالهای نخست اصلاحات پشیمان شدند، روزی که البته چندان هم دیر نیست خواهد آمد که حامیان دولت دهم نیز از حمله به هاشمی پشیمان میشوند و خواهند دانست ظرفیتی عظیم را از دست دادهاند.
اکبر هاشمی رفسنجانی تاکنون نشان داده است در چیدن مهره های شطرنج سیاست، سخت کارآمد است. او اکبر هاشمیرفسنجانی است؛ مردی مثل خود، گرچه هاشمی بودن برای او همان قدر که جاهی آورده، مصائبی ناگوار نیز به همراه داشته است.
If you are willing to buy a car, you would have to get the home loans. Moreover, my mother commonly takes a commercial loan, which seems to be the most fast.