این یادداشت روز شنبه پیش از آن که خبر ناگهانی درگذشت آیتالله منتظری اعلام شود، نوشته شد که به بررسی اهمیت نامه نگاری میرحسین موسوی و مهدی کروبی با آیتالله منتظری میپردازد و به برخی ادعاها پاسخ میدهد.
این یادداشت روز شنبه پیش از آن که خبر ناگهانی درگذشت آیتالله منتظری اعلام شود، نوشته شد که به بررسی اهمیت نامه نگاری میرحسین موسوی و مهدی کروبی با آیتالله منتظری میپردازد و به برخی ادعاها پاسخ میدهد.
رسانه های دولتی چندی است دور تازه ای از حملات را علیه آیت الله منتظری آغاز كرده و با تخریب شخصیت این مرجع تقلید دست به واكنش به سخنان انتقاد آمیز وی در ماه های گذشته زده اند. در این راستا انبوهی از نوشته ها و سخنرانی های منتشر شده در روزنامه ها و سایت های دولتی به بازنویسی غیرحقیقی از تاریخ زندگی و مبارزات آیت الله منتظری پرداخته و در صدد کم رنگ نشان دادن جایگاه مذهبی و سیاسی گدشته و حال وی برآمده اند.
البته موضوع حمله به جانشین پیشین آیت الله خمینی موضوع تازه ای نیست؛ به ویژه آن كه در ادبیات سیاسی دو دهه اخیر كشور، این موضوع وسیله ای برای تقرب جستن به رهبری و اعلام وفاداری به حاكمیت بوده است.
با این حال، این حمله ها از هنگام نامهنگاری دو چهره برجسته مخالفان، مهدی کروبی و میرحسین موسوی، به آیت الله منتظری ابعاد تازه ای یافته و به كشمكشهای پس از انتخابات ریاست جمهوری نیز مرتبط شده است.
رسانه های دولت این نامه نگاری ها را سند خیانت رهبران مخالف بر شمرده و ادعا كرده اند که نامهنگاری به كسی كه آنها وی را «مطرود امام» و «ساده لوح» می خوانند، کاری خلاف مواضع آیت الله خمینی و خروج از خط امام است.
اما نگاهی به سیر مواضع بنیانگذار جمهوری اسلامی درباره کسی که وی را «حاصل عمر خود» خوانده بود، نشان می دهد که رسانه های حكومتی آنچنان غرق دروغ پردازی و اتهام زنی بی اساس شده اند که فراموش کرده اند در حال وارونه نشان دادن بدیهیات هستند.
در این زمینه حتی نیازی به یادآوری پیشینه بی همتای آیت الله منتظری در حمایت از آیت الله خمینی در سختترین دوران خفقان پیش از انقلاب نیست. تنها آخرین نامه آیت الله خمینی به جانشین پیشینش كه به «نامه هشت فروردین» شهرت دارد، كافی است كه ابعاد ماجرا را روشن كرده و قصد این نوشته را برآورده سازد.
آیتالله خمینی در آخرین نامه خود خطاب به آیت الله منتظری می نویسد: «من صلاح شما و انقلاب را در این مى بینم که شما فقیهى باشید که نظام و مردم از نظرات شما استفاده کنند» و سپس نامه خود را با این جمله به پایان می برد که «جنابعالى انشاءالله با درس و بحث خود حوزه و نظام را گرمى مى بخشید.»
نکته مهم در نامه 8/1 این است که بر اهمیت بعد فقهی و فکری آیت الله منتظری تاکید شده و بر آن به عنوان سرمنشا نظری نه تنها برای مردم و حوزه های علمیه، بلکه برای نظام جمهوری اسلامی انگشت گذارده می شود. به این ترتیب این نامه که در پاسخ به کناره گیری آیت الله منتظری از مقام جانشین رهبری نگاشته شده بود، جایگاه و آینده سیاسی و فقهی این مرجع تقلید را از دیدگاه آیت الله خمینی ترسیم کرده است.
اکنون پرسش این است: کسانی که مدعی خروج کروبی و موسوی از خط امام هستند، چگونه تناقض میان ادعای خود و کلام آیت الله خمینی را توجیه می کنند؟ آیت الله منتظری اگر رانده شده «امام» و ساده لوح است، چرا بنیانگذار جمهوری اسلامی در آخرین نامه اش كه در کتاب «صحیفه نور» ثبت شد، وی و نظراتش را مصدری برای مردم و نظام قلمداد كرده است؟ آیا نظرخواهي کروبی و موسوی از اين مرجع تقليد برخلاف دیدگاه آیتالله خمینی است يا محدوديت هاي ايجاد شده براي وي در درون حوزه هاي علميه و خارج از آن؟