نوشته از علی معظمی به مناسبت درگذشت آيتالله منتظری
رجال جمهوری اسلامی همه مثل هم مینمودند. اشباحی از پیكرهای همه جاگیركه پدرت را و پدران و خواهران و برادران دیگران رادربند كرده بودند. آدمهایی كه لبخند و غضبشان به یك اندازه دلت را میفشرد. این گروه خرد و كلانشان چندان تفاوت نمیكرد. نه از این باب كه بینشان تساوی برقرار بود؛ نه، بلكه از این رو كه هیچ وقت نمیفهمیدی بیشترین گزند را از كدام خواهی یافت؛ رییسی كه از بالا دستور میداد، یا پاسداری كه در پایین راه میبست. كهتر و مهتر از این حیث «برابر» بودند.
تنها خاطره متفاوت، از آن «منتظری» بود. در یكی از ملاقاتهای ماهانه قزل حصار، وقتی كمتر فحش خوردیم و كسی نگفت در این سرما، یا گرما، كه «سگ از خانه بیرون نمیآید شما به چه كار آمدهاید»؛ وقتی «پاسدارها» سعی میكردند با خانوادهها ملایمتر برخورد كنند، زمزمهای میان مردم پیچید كه: آدمهای منتظری برای نظارت به زندان آمدهاند و باعث این تغییر رفتار شدهاند.
در میان خاطرات سراسر سیاه آن روزها، این یكی خیلی روشن باقیمانده است. ملاقات زندانیان سیاسی ماهی یكبار بود؛ اگر بخت یاری میكرد و به هر دلیل لغو نمیشد. از تلفن هم خبری نبود. بچهها اگر قد و سنشان از حدی بیشتر نبود، كه این هربار موضوع مناقشهای میشد كه اشك به چشم كودكان زندانیان میآورد، میتوانستند به آن سوی كابین بروند و آن چند دقیقه در آغوش زندانیشان باشند. ما فرزندان این «خلافكاران» از فرصت ملاقات به خوبی استفاده میكردیم برای قاچاق سیگار كه همیشه مشتریای در آنسو داشت. سیگار البته تنها چیزی بود كه خانواده خطر میكرد به بچه بدهد ومن یكبار در این عملیات قاچاق دستگیر و «تنبیه» شدم و تا ماهها از ملاقات آن سوی كابین محروم. تهدیدهای هرباره پاسداری كه جرم سنگینت به یادش مانده بود هم جای خود داشت.
خاطره دخالت آدمهای منتظری برای من به روشنی باقی ماند، چون ملازم لغو این محرومیت بود.
بعدها یكه بودن منتظری در موضعگیری در برابر كشتار زندانیان سیاسی در سال شصت و هفت نشان داد كه این مرد تا چه حد آماده است در راه آن چه درست میداند هزینه كند. او انقلابیای بود كه به آنچه آرمان انسانی انقلاب میدانست وفادار ماند. به قول دوست عزیزی، او تجسمی شد از آنچه اخلاق انقلابی باید باشد.
چشم پوشی از بالاترین مراتب قدرتی كه میتوانست در تصور بگنجد، و پافشاری بر «حق» به قیمت هر هزینهای كه ممكن بود بر خود و خانوادهاش تحمیل شود، از این انسان شخصیتی یگانه در تاریخ ساخت.
اگر به خاستگاه، پایگاه اجتماعی، طبقه، آموزهها و هر آنچه كه قرار بود منتظری را «متعین» كند بنگریم، میبینیم كه او با اكثر كسانی كه خیلی از ما چشم دیدنشان را نداریم در اینها یكسان بود.
اما منتظری ممتاز شد، چون نشان داد كه یك انسان چقدر میتواند در بند «گذشتهها» نماند وبا فرارفتن از چنین تعینهایی «انسان» باشد و انسان «بشود».
یادش گرامی