حمید دباشی استاد دانشگاه کلمبیا، در یادداشتی به مناسبت درگذشت بهمن جلالی، به بیان ویژگیهای عکاسی او پرداخته است.
استاد بهمن جلالی عکاس صاحب سبک ایران در روز جمعه 25 دیماه 1388در سن 65 سالگی در تهران درگذشت.
در پاییز سال 1386 من به دعوت موزه «آنتونیو تاپییس» برای یک سخنرانی درباره آثار عکاسی استاد بهمن جلالی به بارسلونا در اسپانیا رفتم.
از یک سال قبل به دعوت خانم «کاترین داوید» که مسئول برگزاری بزرگترین نمایشگاه مرور بر آثار بهمن جلالی بود، دعوت شدم تا متن کاتالوگ این نمایشگاه را بنویسم.
با آنکه قبل از این نمایشگاه آثار استاد جلالی در بسیاری کشورها به نمایش درآمده بود، این مرور بر آثار، گستره وسیع کارهای ایشان را در یکجا جمع و عرضه کرده بود.
در طول این یک سال و از طریق خانم «کاترین داوید»، آقای جلالی مجموعه کاملی از کارهای خود را در طی قریب نیم قرن گذشته بهصورت فایلهای فشرده الکترونیکی برای من به نیویورک فرستاد تا در نوشتن رسالهام از آنها بهره بگیرم.
ماههای متمادی دوربین دلیر بهمن جلالی چشمان متحیرمن بود خیره به نهفت خفته و بیدار دیاری که او و من وطن مینامیدیم.
امروز من از ته دل معتقدم که هیچ ایرانی کشور خود را ندیده و نشناخته تا آن را از دریچه دوربین بهمن جلالی دیده باشد.
دوربین بهمن جلالی طمانینه غریبی داشت. منشی در نگاه او بود در عین حال نقاد و خلاق، مستند ولی عارفانه.
در سپتامبر آن سال من و همسرم گلبرگ باشی به بارسلونا رفتیم تا در جشن شب افتتاح نمایشگاه بهمن جلالی شرکت کنیم، و من در این مراسم که با حضوراستاد جلالی و خانم رعنا جوادی صورت میگرفت خطوط کلی و نقش بهمن جلالی را در «مدرنیته تصویری» در ایران برای میهمانان و خبرنگاران توضیح دادم.
آشنایی با بهمن جلالی و خانم رعنا جوادی در بارسلونا از بهترین و ماندگارترین خاطرات من و گلبرگ است.
خود بهمن جلالی معتقد بود که این مرور بر آثارش مهمترین اتفاق در زندگی حرفهای او بود.
برای ماهها که ما در پاییز آن سال در بارسلونا ماندیم، پوستر نمایشگاه بهمن جلالی در تمام شهر در کوچهها و خیابانها و ویترین مغازهها مشاهده میشد. در شهر موزه عظیم «پیکاسو» و نما یشگاه دائمی آثار «خوان میرو»، و در موزه «آنتونیو تاپییس» یکی از برجسته ترین اساتید اکسپرسیونیسم آبستره اروپا.
بهمن جلالی متولد سال 1323 درتهران و فارغالتحصيل رشته علوم سياسی و اقتصاد بود. عكاسی را او از سر عشقش به این هنر و به شكل تجربی آموخت و برای قریب نیم قرن چشم جهانبین مردم خود بود.
در هنر عکاسی مستند، بهمن جلالی صاحب سبکی شجاع و متهور بود. دوربینش از حادثه هراسی نداشت. نسل معاصر عکاسان ایران مدیون سالها تدریس او در دانشگاه تهران و دیگر دانشگاههای ایران است. در چشم و جان شاگردانش، استاد بهمن جلالی ضمیر ناخودآگاه آنان شد.
استاد جلالی از بهترین نمایندگان هنرمندان جهانشمول دهههای 40 و 50 ایران بود. نگاهی نافذ داشت و قلبی وسیع و وسعت نظری فراگیر کادرهای دوربینش را تنظیم میکرد.
از بهیاد ماندنیترین عکسهای انقلاب بهمن 57 و نیز جنگ خانمان سوز ایران-عراق، محصول دل و دست و چشم و لنز اوست.
دو کتاب «روزهای خون، روزهای آتش» با همكاری كريم امامی، و «خرمشهر» با همكاری كريم و گلی امامی، نمونه این دوره از کارهای استاد جلالی است. عکسهای بهمن جلالی را از انقلاب 57 مردم ایران کسر کنید، عنصری ماهوی از آن انقلاب مفقود خواهد شد.
ولی آنچه را ایرانیان کمتر میدانند، عکسهای بهمن جلالی از مناطق کویری ایران، از کوچههای خلوت بوشهر، و یا از زندگی و کار ماهیگیران جنوب است. چشم و لنز استاد در این عکسها عارفانه است و همواره در آستانه کشف و شهودی که روح بیابان در دل بیروح دوربین او نفسی رحمانی میدمد.
استاد جلالی فیلم مستند هم میساخت، و بر آثارعکاسی دوره قاجار نگاهی داشت در عین حال آرشیوی و خلاق. بهمن جلالی مستندسازی عارف، و عارفی عکاس بود.
از آثار استاد جلالی نمایشگاههای بسیاری در ایران و دیگر نقاط جهان برپا شد. تاسيس عكسخانه ايران و سردبيری فصلنامه «عكسنامه»، ازجمله فعاليتهای حرفهای ایشان بود.
بهمن جلالی خود به تنهایی نهادی بود در تاریخ عکاسی معاصر ما. ایران امروز یکی از غنیترین گنجینههای ملیاش را از دست داد.
هنگام مرگ نیما یوشیج، جلال آلاحمد در رثای او گفت که «پیرمرد چشم ما بود». استاد بهمن جلالی خیلی زودتر از میان ما رفت که صفت «پیرمرد» را بشاید، اما او به چند معنی ماندگار چشم ما بود.
در هیچ کجای تهران، عکاسی دوربینش را هرگز به ضبط حادثهای تاریخ ساز به چشم نخواهد برد مگر آنکه بهمن جلالی قبل از او پشت سرش ایستاده باشد و عرفان پرحادثه فلاتهای ایران امشب سوگوار دل کویری و تشنه چشمان پر عطوفت اوست.
یاد بزرگش در چشم و دل مردمانش همیشه سبز باد.