محمدحسن حائری شیرازی، فرزند حائری شیرازی امامجمعه سابق شیراز، در یادداشتی که وبسایت الف آن را متشر کرده، خواستار اصلاح نظارت شورای نگهبان شد
محمدحسن حائری شیرازی، فرزند حائری شیرازی امامجمعه سابق شیراز، در یادداشتی که وبسایت الف آن را منتشر کرده، خواستار اصلاح نظارت شورای نگهبان شد.
او در این یادداشت نوشته است:
1) نبی اکرم که الگوی ماندگار و اسوه حسنه حکمرانی است، از خمس به ابوسفیان ده برابر دیگر مسلمانان عنایت فرمودند. اگر چه در روایات متعدد وارد شده است که ابوسفیان یک لحظه هم ایمان نیاورد، ولی تبدیل مشرک و کافر به منافق، یک قدم به جلو است چرا که یک نفربا عقبه ونفوذ ابوسفیان از صف کسانی که علناً علیه اسلام و حاکمیت اسلامی مقابله می کنند کم می شود و اقلا در ظاهر به صفوف مسلمان اضافه میگردد. به علاوه، حضور بین مسلمانان این امید را زنده مینماید که شخص در اثر زندگی در جامعه اسلامی، رنگ پذیرد و سعادتمند شود.
اسلام که به تکامل رسیدن یک نفر را مساوی زنده کردن تمامی انسانها میداند( من احیاها کانما احیا الناس جمیعاً) طبعا از پدید آمدن زمینه حیات طیبه یک نفر در حد تبدیل کافر به مسلم ولو منافق به شدت حمایت مینماید.
2 ) شیوه پیامبر اسلام پردهپوشی و دادن فرصت برای اصلاح بود، نه ایجاد تضییقاتی که در اثر آن منافق به کافر یا مسلمان به منافق تبدیل شود. در قضیه معروف عقبه پس از غزوه تبوک در راه بازگشت به مدینه تعدادی از قریش و ساکنین مدینه قصد ترور نبی مکرم اسلام را داشتند معروف است که پیامبر وقتی به کمینگاه منافقین میرسند از اصحاب فاصله گرفته و تنهایی پیش آمدند وتنها عمار و حذیفه را به همراه بردند و بعد یکی یکی نام آنها را صدا زدند و آنها را از محل اختفایشان در حالی که قصد کشتن پیامبر را داشتد بیرون کشیدند. و اینگونه بود که حذیفه به صاحب سر پیامبر شهرت یافت . ایشان از این ترور نافرجام برای تسویه حساب و یا اعلان کفر منافقین استفاده نکردند و فرمودند نمیخواهم بگویند محمد در میان اصحاب خود شمشیر کشید بلکه با پردهپوشی زمینه را برای اصلاح و هدایت آنها فراهم آوردند.
3) متاسفانه خطای استراتزیک خطرناکی که میشود از آن به عنوان حرکت به سوی حاکمیت ناب اسلامی تعبیر نمود در حال شکلگیری در ذهنیت و برنامه برخی از افراد درون حاکمیت است. بدین معنا که اشخاص مهمی از حاکمیت، کمال حاکمیت اسلامی را در هر چه ناب شدن و حذف کسانی که به زعم این قشر از خلوص عقیدتی کمی برخوردارند، از طبقه حاکم میدانند رفتار شورای نگهبان در حذف جناح چپ در انتخابات مجلس هشتم به عذر عدم احراز صلاحیت در همین چهار چوب قابل فهم است. حذف یا به حداقل رساندن بدنه رسانهای این جناح در طول زمان نیز در همین چهار چوب قابل تفسیر است.
4) تنگ نمودن دایره مشارکت در تعیین سرنوشت با زعم حرکت به سوی سرنوشت متعالیتر و خالص و ناب، به کشمکشهای داخلی، تحکیم شرایط پلیسی، کمرنگ شدن جمهوریت و در نهایت فساد و وابستگی به قدرتهای خارجی و از کف رفتن استقلال که نتیجه تکیه بر قدرت داخلی است میانجامد.
دست کم گرفتن کمیت عددی طرفداران نظام در قبال افزایش کیفی طرفداران نظام به از کف رفتن هیمنه نظام در چشم بیگانگان و قربانی شدن حقوق مردم در تنازعات داخلی میانجامد.
5) اصرار بر اشتباه زمینه غفران و رحمت الهی را از بین میبرد. عقلای قوم باید در راستای اصلاح اندیشه و عملکرد نهاد شورای نگهبان- که وجود و اعتبارش ضروری است- تدبیر بیندیشند. بخشی از اعتراض و عداوتی که بین لایههای مختلف اجتماعی شکل گرفته است نتیجه عملکرد برخی از جریانها در پیگیری حذف یک تفکر از صحنه قدرت سیاسی است. تا این تفکر اعتراف به خطا ننماید، ممکن است جناح به اصطلاح چپ وظیفه خود را اصلاح در چهار چوب عدم همراهی با حاکمیت تصور کند. بنده از برادران شورای مرکزی جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی که برخی نخبگان جناح اصولگرا هستند، این سوال را میپرسم اگر رهبر عزیز فعلی بر مسند ولایت نبود و فرد دیگری با ابزار شورای نگهبان، به صرف عدم احراز صلاحیت، شما عزیزان را از حق انتخاب شدن و شرکت در تعیین سرنوشت مملکت بالمره محروم مینمود عکسالعمل شما برادران اصولگرا چه بود آیا کاسبکارانه به کناری میخزیدید یا میگفتید باید انقلاب را به ریل اصلیاش بازگرداند؟ مقصود نفی نظارت استصوابی نیست ولی این امر صحیح و عقلی در عمل چنان اجرا میشود که تبعات ذکرشده را دارد. بر اساس آموزههای اسلامی تمامی مردم مسئول صلاح و فساد جامعه هستند و به صرف تحقق حاکمیت اسلامی وظیفه مردم پایان نمییابد. امام علی علیه السلام با حدیث کلکم راع و کلکم مسئول عن رعیته مومنین را به نظارت دائمی بر حاکمان خویش فرا میخواند، در قبال حاکمیت اموی که با ترویج مکاتب انحرافی کلامی انزوای مردم را از صحنه قدرت پیگیری مینمود.
6) عدم تائید صلاحیت کاندیداهای مجلس بر اساس روش مرسوم، به اعمال سلیقه اعضای محترم شورای نگهبان و حتی ماموران سطح پایین این نهاد در تعیین صلاحیت فرد برای مشارکت در قدرت میانجامد. چنانکه در انتخابات مجلس هشتم منجر به حذف گسترده کاندیداهای جناح موسوم به چپ شد. این اتفاق یکی از موجبات واگرایی و عدم مشارکت این جناح در ایجاد آرامش در حوادث پس از انتخابات را فراهم آورد. به علاوه این رویه به تغییر ماهیت سیاسی جمهوری اسلامی و تبدیل آن به کشوری تکحزبی میانجامد که البته چالشهایی که نتیجه بسته شدن راه مشارکتجویی مسالمتآمیز در سرنوشت سیاسی است را نیز پیش روی نظام خواهد گذاشت.
بجاست نیروهای علاقمند به نظام با نقد این متد به اصلاح عملکرد این نهاد نظارتی پراهمیت کمک نمایند.
محمدحسن حایری شیرازی
27 دی 1388