تحلیلگران واشنگتن پست و نیوزویک به رییسجمهور آمریکا پیشنهاد دادهاند که با کمک به مردم ایران برای رسیدن به یک دولت جدید، میتواند در ماههای آینده جهان را به مکانی امن تبدیل کند.
برخی تحلیلگران به باراک اوباما، رییسجمهور آمریکا پیشنهاد دادهاند که با کمک به مردم ایران برای رسیدن به یک دولت جدید، میتواند در ماههای آینده جهان را به مکانی امن تبدیل کند.
رابرت کاگان، تحلیلگر بنیاد «کارنگی» در روزنامه واشنگتن پست نوشته است: با توجه به این که حکومت دینی اسلامی در تهران در رهبری و حمایت از تعصب ضدغربی و ضددموکراسی در سه دهه اخیر نقش مهمی ایفا کرده است، سرنگونی یا حتی ایجاد اصلاحات اساسی در رژیم ایران، پس از سقوط اتحاد شوروری، دومین مورد از سرنگونی یک رژیم در جهان معاصر خواهد بود.
به گمان کاگان، تغییر رژیم در ایران مهمتر از هر توافق دیگری است که احتمال دارد دولت اوباما با حکومت کنونی ایران درمورد برنامه هستهای تعامل کند. حتی اگر تهران با پیشنهاد مبادله اورانیوم (خارج کردن اورانیوم با درصد غنای ضعیف و تبدیل آن به اورانیوم با درجه غنای بالا) موافقت میکرد، مشخص نبود این مسیر به کجا میرسد و ارزش آن را ندارد که تغییر واقعی را کنار گذاشت.
وی گفته است: اگر اسرائیل با حمله به تاسیسات هستهای ایران در سال آینده، احتمال تغییر سیاسی در این کشور را نابود کند، این حالت هم «فاجعه» خواهد بود زیرا در این حالت رژیم ایران را درست در زمانی که در معرض خطر و آسیبپذیری قرار گرفته، تقویت کرده است.
به گفته این تحلیلگر، تغییر رژیم در تهران بهترین «سیاست منع گسترش هستهای» است. حتی اگر دولت بعدی ایران برنامه تسلیحاتی خود را کنار نگذارد اما نیاز آن به همیاری اقتصادی غرب و تمایل آن برای ادغام دوباره در اقتصاد و نظم جهانی موجب خواهد شد که این دولت سرعت دیوانهدار برای تکمیل پروژه هستهای را آهسته کند و بحثهای دیپلماتیک را راحتتر قبول کند.
کاگان میگوید: همانطور که کشورهای دیگر اینگونه عمل کردهاند، یک دولت جدید در ایران هم برای مدتی یا برای همیشه برنامه هستهای را کنار میگذارد.
وی گفته است: اما سوال اینجاست که آیا رهبری کنونی ایران با کنارگذاشتن برنامه هستهای موافقت خواهد کرد یا این که سرنگون خواهد شد. یک سال پیش پاسخ به این پرسش آشکار بود زیرا در آن زمان نشانههای بارز قیام مردم و درخواست برای تغییر وجود نداشت. اگر چشمانداز تعامل با تهران برسر برنامه هستهای دور بهنظر میرسید، چشمانداز تغییر رژیم بهمراتب دورتر بود.
به گفته کاگان، این احتمالات از 12 ژوئن تغییر کرده است و اکنون احتمال تغییر رژیم در ایران بالاتر از احتمال توافق رژیم کنونی برای کنارگذاشتن برنامه هستهای است. با تحریمهای شدیدتر، حمایت علنی اوباما و رهبران غربی و برقراری ارتباط بهتر با اصلاحطلبان، امکان تغییر در ایران بهتر از این نمیتواند باشد.
وی نوشته است: آیا اوباما این احتمالات را تشخیص میدهد زیرا دولت او در واکنش به رویدادهای اخیر ایران، خیلی آهسته بوده و به گونهای عمل کرده که گویی تحولات سیاسی تنها اهمیت حاشیهای دارد و اهمیت اصلی در تعامل با تهران است. احتیاط اوباما تا این حد یک اشتباه است تا جایی که رهبران مخالف ایران از او خواستهاند از آنان حمایت کند و کریم سجادپور و «رای تاکی»، تحلیلگران ایرانی، هم خواستار تلاشهای بیشتر اصلاحطلبان ایران شدهاند.
کاگان گفته است: اوباما باید تشخیص دهد که لحظه «فرو ریختن دیوار» در ایران فرا رسیده است و اگر رژیم ایران در دوره ریاست جمهوری اوباما سقوط کند و وی نقش قابل توجهی در کمک به مردم ایران ایفا کند، آنگاه جایگاه او در تاریخ به عنوان یک رهبر جهانی تحولگر ثبت خواهد شد.
سی سال پیش انقلاب اسلامی با کمک مقامهای دولت کارتر به پیروزی رسید و اوباما این فرصت را دارد که سقوط استراتژیک و ایدئولوژیک آنان را برگرداند و همانطور که «ریچارد هاس» گفته، اوباما نباید فرصتسوزی کند.
گمانهزنی هاس
ریچارد هاس، رییس شورای روابط خارجی آمریکا، در مقالهای در نیوزویک از تغییر رژیم در ایران نوشته است که به گفته او میتواند «غیرقابل انکارترین موضوع سال 2010 در سطح بینالمللی» باشد.
به گفته هاس، دولت جرج بوش پس از واقعه 11 سپتامبر با اعلام این که ایران در آستانه انقلاب است، درمورد این کشور قضاوت نادرستی داشت و از نابودی سریع دولت شیطانی ایران سخن گفت اما اوباما بر خلاف موضع بوش، از تمایل خود برای گفت وگوی بدون پیششرط با ایران سخن گفته است.
این تحلیلگر نوشته است: رییسجمهور کنونی آمریکا هم مانند جرج بوش عینک واقعبینی ندارد زیرا دیپلماسی و مذاکره در زمان کنونی جواب نمیدهند بلکه تنها ابزارهایی هستد که باید مورداستفاده قرار بگیرند اگرچه او استدلال کرده که اگر دیپلماسی شکست بخورد آنگاه میتوان حمایت داخلی ایران و حمایت بینالمللی را برای تحریمهای سنگینتر ایران بهدستآورد.
به گفته هاس، نکته در اینجا است که گفت وگوهای هستهای به جایی نرسیده و بهنظر میرسد که ایران میخواهد بمب هستهای بسازد اما درعین حال بهنظر میرسد که ایران در تکنولوژی هستهای به مشکل برخورد کرده و وجود همین مشکل ضرورت حمله بازدارنده به این کشور را ازبین میبرد.
وی گفته است: باید روی حقیقت دیگری تمرکز کرد: ایران در این مقطع بیش از هر زمان دیگری به تغییر سیاسی عمیق نزدیکتر میشود زیرا دولتمردان ایران با دستکاری آشکار انتخابات ریاست جمهوری ماه ژوئن، پا را از حدفراتر گذاشته و با سرکوب بیرحمانه معترضان، اوضاع را وخیمتر کردند. آیتالله علی خامنهای مشروعیت خود را تاحد زیادی ازدست داده و جنبش سبز بیش از آنچه بسیاری پیشبینی میکردند، قویتر و بزرگتر شده است.
این تحلیلگر نوشته است: آمریکا، حکومتهای اروپایی و رهبران سایر کشورها باید سیاست خود را درمورد ایران به سمت «چشماندازهای تغییر سیاسی» در این کشور معطوف کنند. سپاه پاسداران ایران باید تحریم شود و دولتهای اروپایی میتوانند تکنولوژی کنترل اینترنت را در اختیار سپاه که مخابرات ایران را دست دارد، قرار ندهند.
هاس گفته است: حمایت از مردم ایران یک ضرورت است. افراد خارج از این کشور میتوانند دسترسی به اینترنت را فراهم کنند تا اطلاعرسانی و برقراری ارتباط میان مخالفان حکومت صورت گیرد. مخالفان به حمایت مالی ایرانیان خارج از کشور نیاز دارند تا اگر شغلشان را از دست دادند بازهم بتوانند در عرصه سیاست فعال بمانند.
به گمان هاس، همانطور که انجام برخی اقدامات ضرورت دارد ، پرهیز از برخی کارها هم ضروری است. نمایندگان کنگره و شخصیتهای ارشد دولت آمریکا باید از دیدار با مقامهای رژیم ایران پرهیز کنند.
براساس پیشنهاد هاس، دولتهای غربی باید مخالفان حکومت ایران را حمایت کنند نه اینکه آنان را رهبری کنند و هرگونه حمایت از مخالفان این کشور باید دور از خشونت باشد. افراد خارج از ایران نباید اهداف سیاسی خاصی را تبلیغ کنند بلکه خواستار پایان دادن به خشونت و بازداشتهای غیرقانونی در این کشور شوند.
هاس گفته است: تحریم واردات بنزین به ایران هم باید در سطح سازمان ملل مطرح شود. مذاکرات برنامه هستهای تداوم یابد و اگر این مذاکرات به پیشرفت غیرمنتظرهای رسید، پاداش ایران باید محدود باشد. عادیسازی کامل روابط با ایران باید با ایجاد اصلاحات معنادار در سیاست ایران مرتبط باشد و تهران هم به حمایت از تروریسم پایان دهد.
به گفته هاس، منتقدان میگویند که حمایت از تغییر رژیم ایران موجب خواهد شد که دولتمردان این کشور مخالفان را وابسته به غرب بدانند اما رژیم ایران در هرحال این اتهام را به مخالفان وارد کرده است.
هاس در پایان گفته است: افراد خارج از ایران باید مخالفان را تقویت کنند و درمیان حاکمان شکاف ایجاد کنند. این روند در جریان است و اگرچه به گذشت زمان نیاز دارد اما پس از چند دهه، نویدبخش ایجاد نخستین فرصت مناسب برای ایران است که میتواند در داخل و خارج از کشور عملکرد بهمراتب قابلتوجهتری داشته باشد و یک فرد واقعبین باید تشخیص دهد که نباید فرصت را ازدست داد.