در شرایط انقلابی همه چیز مدام در حال تغییر است. هیچ کس در امنیت نیست. هم آیت الله منتظری که خود بنیان گذار ایده ولایت فقیه در ساختار سیاسی ایران بود با عنوان ضد انقلاب رانده می شود و هم جوانان کم سن و سالی که همه زندگی شان را دوران همین انقلاب سپری کرده اند.
در روزگاری که مهدی بازرگان در دادگاه نظامی خطاب به ئیس دادگاه گفت: "ما آخرین کسانی هستیم که از راه قانون اساسی به مبارزه سیاسی برخاسته ایم. ما از رییس دادگاه انتظار داریم این نکته را به بالاتریها بگویند"، کسی تصور انقلابی با گستردگی انقلاب سال 1357 را نداشت.
گروه های سیاسی کوچک و بزرگ مخالف وجود داشتند که هر کدام این سو و آن سو برای تغییر سیاست های مستبدانه حکومت پهلوی انجام می دادند. اما انقلاب سنگ بزرگی بود که برای زدنش به مرور زمان و بسیج عمومی نیاز بود.
در سال 57 اما شور عمومی چنان بود که یک انقلاب بزرگ را ناگزیر می نمود. در همین شرایط اولین "ضد انقلاب" ها هم ظهور کردند.
شاپور بختیار به عنوان یکی از سران جبهه ملی، یکی از کسانی بود که پس از آزادی از زندان و در تقابل با بخش بزرگی از جبهه ملی از در مسالمت با نظام سلطنتی درآمد و در مخالفت با تغییری به بزرگی انقلاب نخست وزیری را پذیرفت تا انقلاب پیش از همه او را کنار بزند.
با رخ دادن انقلاب اسلامی در بهمن 1357 گرچه فضای سیاسی تاریک تر و مبهم تر شد اما خیلی زود مردم و گروه های سیاسی در دو دسته انقلابی و ضد انقلاب جا گرفتند. انقلابی ها آنهایی بودند که با شور و هیجان عمومی همراه می شدند و ضد انقلاب ها آنهایی که می خواستند آتش این شور را کم فروغ کنند.
خیلی زود عنوان "ضد انقلاب" برچسبی شد برای کنار زدن مخالفان و گروه هایی که به رفتارها و تصمیم های سران انقلاب اعتراض می کردند. از سوی دیگر در شرایطی که ایران زیر نورافکن توجه رسانه های جهان بود انقلابیون تلاش می کردند چهره ای مدنی از خود به نمایش بگذارند و تحرکات خشن و تندروانه را به "ضد انقلاب" منتسب می کردند.
مفهوم "ضد انقلاب" اما زائیده ذهن انقلابیون ایرانی نبود. انقلاب فرانسه، انقلاب روسیه و انقلاب چین هم مخالفان و معترضانی داشتند که با این انگ از مناصب سیاسی برکنار شدند، مورد بی مهری قرار گرفتند و با خشونت کنار گذاشته شدند.
در ایران اولین ضد انقلاب ها کسانی بودند که آرمان سرنگونی حکومت شاهنشاهی را داشتند و سودای رسیدن به حکومت را داشتند اما شور بنیادگرایی مذهبی نداشتند.
وقتی آیت الله خمینی به عنوان رهبر بزرگترین بخش مخالفان به قدرت رسید گروه های سیاسی دیگر امید داشتند بنا به وعده ای که از او شنیده بودند امور سیاسی را به گروه های سیاسی واگذار کند و به قم برود. اوضاع اما چنین نشد.
روحانیون و مذهبیون بنیادگرا وارد نهادهای قدرت شدند و بخش های قابل توجه حکومت را در دست گرفتند. ایده های گروه های سیاسی دیگر برای اداره حکومت نادیده گرفته شد و آنها به حاشیه رانده شدند.
ملی گراها به عنوان بزرگترین گروه نزدیک به مذهبیون با این که در آغاز دولت موقت را از آیت الله خمینی گرفتند اولین کسانی بودند که با خوردن برچسب ضد انقلاب از قدرت کنار گذاشته شدند.
خیلی زود و تا پیش از آن که عراق به ایران حمله کند گروه های سیاسی دیگر هم از بازی سیاسی کنار گذاشته شدند. آنها که هنوز قدرتی داشتند مثل مجاهدین انقلاب اسلحه به دست گرفتند اما با عزم جدی حکومت اسلامی برای حذف مخالفان آنها هم تار و مار شدند.
ضد انقلاب برچسبی شد برای کسانی که با رفتارهای حکومت روحانیون مذهبی سر مخالفت برداشتند. همه آنها اما پایتخت نشین نبودند. در خوزستان، کردستان، سیستان و بلوچستان، هم گروه هایی سر به شورش برداشتند اما اراده راسخ حاکمان برای حذف هر نوع مخالفت آنها را به شیوه ای خونین حذف کرد.
سی و یک سال است شور انقلابی در حاکمان باقی است و هنوز در همه این سالها حتی مخالفان عقیدتی را هم با برچسب "ضد انقلاب" از خود جدا می کنند. در جدالهای سیاسی پس از انتخابات سال 88 باز هم این مفهوم زیاد به گوش می رسد.
ضد انقلاب های جدید کسانی هستند که خود تا دیروز در قبیله حاکمان جا داشتند. حسین بشیریه اندیشمند سیاسی و نویسنده آثار سیاسی متعدد به نشریه لوگوس گفته است:
با دستگير و زندان شدن صدها نفر از رهبران و اعضاء گروههای اطلاحطلب، به نظر میرسد که ديگر قرار نيست اين گروهها تحمل بشوند. همين حالا هم گروههای اصلاحطلب به عنوان احزاب ضد ـ انقلاب و غيرقانونی، [از فعاليت سياسی] محروم شدهاند؛ در واقع به نظر میرسد که در ساختار قدرتی که در حال شکلگيری است فعاليت سياسی حزبی [به امری] بیمعنی بدل خواهد شد، از اين رو احزاب اصلاحطلب قطعاً خود را در موقعیّتی کاملاً متفاوت خواهند ديد و در نتيجه، اگر ادامهی حيات آنان اساساً امکانپذير باشد، مجبور خواهند بود مواضع جديدی اتخاذ کنند.
در شرایط انقلابی همه چیز مدام در حال تغییر است. هیچ کس در امنیت نیست. هم آیت الله منتظری که خود بنیان گذار ایده ولایت فقیه در ساختار سیاسی ایران بود با عنوان ضد انقلاب رانده می شود و هم جوانان کم سن و سالی که همه زندگی شان را دوران همین انقلاب سپری کرده اند.