مقاله واشنگتن پست درباره سیاست اوباما در قبال ایران
در جشنی که روز پنجشنبه ایران برای بزرگداشت سی و یکمین سالگرد انقلاب اسلامی برگزار کرد، جهان چه دید؟ يک رژيم ميان تهی که در سرکوب کارآمدتر از حکومت کردن است و اینکه بعد از سه دهه، اين حکومت به ميانسالی بدبینانهی خود رسیده است.
موفقیت رژيم ایران در ارعاب تظاهراتکنندگان يک نمايش قدرت بود، ولی تنها نمايش قدرتی مصنوعی. يک دوست لبنانی هفتهی پيش گزارش داد مقامات ایرانی این شایعه را در هوا میچرخاندند که در تهران حمام خون به راه خواهند انداخت، به امید آنکه تظاهراتکنندگان روز پنجشنبه را بترسانند. این به سختی میتواند نشانهی ثبات و اعتماد به نفس باشد.
کریم سجادپور، عضو موسسه بین المللی صلح کارنگی گفت: «حکومت ایران روز پنجشنبه، شبيه شرکت انرون (Enron) بود. اگر ایران سهامدار بورس بود، هیچ کس سهام آن را نمیخرید».
ولی گفتن اینکه چیزی تداومپذیر نیست فرق میکند با اینکه بدانیم آن چيز سقوط میکند؛ مانند وضعيتی که ما پس از شکستن حباب مالی کشف کردیم. ایران مشکل غامضی است. با اطمینان میتوان گفت این رژيم در نهایت فرومیپاشد، ولی فرایند فروپاشی ممکن است سالها به طول انجامد؛ حتا اگر طی این سالها ایران به سمت توانايی تسليحاتی هستهای پيش برود. اتحاد جماهیر شوروی نمونهی خوبی است برای نشان دادن اینکه یک رژيم ميانتهی سرکوبگر چقدر زمان میبرد تا فروپاشد.
دولت اوباما مدتهاست با معمای ایران دست و پنجه نرم میکند و گزینههای مختلف دربارهی ایران را میسنجد و در حقیقت آن خانهای را علامت میزند که میگويد: «همهی گزينهها». من فکر میکنم این رویکرد درستی است؛ آمیزهای از آنچه باراک اوباما هفتهی پيش «نظام مهمی از تحریمها» خواند با تداوم دعوت به مذاکره.
مقامات کاخ سفید میگویند استراتژی مذاکره خود شکلی از اعمال فشار است. قرائن اين ادعا را تقويت میکند. در مقایسه با یک سال پیش، تنش داخلی در حکومت ایران بیشتر است، ایران مشروعیت خود را در جهان اسلام از دست داده است، برای نخستین بار طی سالها، موازنهی قدرت در منطقه به شکلی دیگر برمیگردد، ایران در انزوای بین المللی بیشتری است و دیگر نمیتواند به روسیه به منزلهی یک شریک قابل اعتماد تکیه کند.
اینکه اوباما دست خود را برای مذاکره به سمت ایران دراز کند، کاملاً معقول است، زیرا این امر بهترین سلاح برای خنثا کردن تبلیغات دولت ایران است. بدون وجود شيطان بزرگی که بشود مسئولیت مشکلات را به دوش آن انداخت، مقامات ایرانی مثل آدم بدشناسی میشوند که مرتب تصادف میکند. هشدار دیپلماتها را به یادبیاور: «وقتی دشمنات دارد مرتکب اشتباهی میشود، هرگز مزاحماش نشو». این استدلال خوبی است برای باز نگه داشتن درِ مذاکرات به سوی ایران.
شهرت رهبران ایران در خاورمیانه به این است که همزمان چند شرطبندی میکنند. این روش فرصتطلبانه الگویی سودمند برای اوباماست. در برخورد با ایران، ایالات متحده باید در چند جبهه شرطبندی کند: از یک طرف در درازمدت طرحی برای حمایت از دموکراسی در ایران داشته باشد و در عین حال، حتا با وجود رییس جمهوری مثل احمدی نژاد، به مذاکره بر سر مسألهی هستهای تمایل نشان دهد.
وقتی به ایران فکر میکنیم خوب است به یادبیاوریم واشنگتن چطور با آن ظرف تهی که اتحاد جماهیر شوروی بود برخورد کرد. برای تسریع فروپاشی آن، ايالات متحده سیاست ترکیب دیپلماسی و تحریم را در پیش گرفت، از نقض حقوق بشر در شوروی انتقاد کرد ولی هرگز از مذاکره با آن بر سر توافقهای کنترل تسلیحاتی بازنایستاد. حتا در زمانی که با روسها مذاکره میکرد، پيوسته پیکان انتقاد را به سمت حکومت کمونیستی نشانه میرفت.
سیاست آمریکا در قبال شوروی مخصوصاً در زمان ریاست جمهوری ریگان، يک ويژگی قابل ذکر دیگر هم داشت: مبارزه با شبکهی عملیاتی مخفی شوروی. در دهه هشتاد قرن بیستم میلادی، هر جا شوروی قصد مداخله داشت، آمریکا هم آن جا بود. نيکاراگوئه، کمبوجیه، آنگولا – اینها مبارزات کوچکی بودند، اما به شوروی پیام میفرستادند. شايد ما الان این شکل عقب راندن ایران را تا اندازهای میبينيم؛ در لبنان، یمن، عراق و افغانستان.
رهبران ایران احمق نیستند. آنها روزنامههای آمریکا را میخوانند و گزارشهايی از قبیل آنچه هفتهی گذشته در واشنگتن پست منتشر شد را دیدهاند که ممکن است غرب طی برنامهای مخفی مشکلاتی فنی برای برنامهی هستهای جمهوری اسلامی ایجاد کند. آنها میدانند که حجم اين اخلالگریها تا کنون اندک بوده، ولی غرب میتواند کار ایران را در ساختن سانترفيوژهای بیشتر و سرهم کردن اورانیوم با درجهی بالا غنی شده برای بمب را بيش از اينها دشوار کند.
رهبران ایران حتماً در مطبوعات آمریکا خواندهاند که آمریکا تلاشهايش را برای تکمیل سلاح تازهای که «سلاح سنگين نفوذکننده» خوانده میشود تسريع کرده است. اين بمب چهارده هزار کیلویی میتواند به عمق پناهگاههای زیرزمینی نفوذ نماید و حتا میتواند لایههای بتونی را تا شصت پا سوراخ کند. از ماه اکتبر گذشته، برنامه ساخت این بمب تسريع شده و قرار است تا پایان سال جاری میلادی ساخت آن تمام شود.
در عین حال، آقای اوبامای مهربان به تهران اطمینان میدهد که «اگر شما بخواهید آن دسته توافقات با جامعهی جهانی را بپذیرید که شما را به شکل یک عضو موثر و مثبت اين جامعه درمیآورد، ما از شما استقبال میکنیم». در حرف زدن با ایرانی که راه خود را گم کرده و بزرگداشت انقلابی توانفرسا رابرگزار میکند اين سیاست ترکیبی خوبی است.