آيا طرح تحريم ايران از سوی کنگره آمريکا می تواند رفتار رژيم ايران را تغيير دهد
نوشته ترودی روبين
از فيلادلفيا اينکوايرر
جدال های ايدئولوژيک بين کيت اولبرمن و بيل او رايلی مجريان برنامه های تاک شو در باره دعوای دو حريف يعنی هيلاری کلينتون و علی خامنه ای رهبر ايران بسيار تند و زهرآگين بود.
« می بينيم که حکومت ايران، ولی فقيه، رييس جمهور و مجلس در حال جابه جا شدن اند و کشور به سمت يک ديکتاتوری نظامی حرکت می کند.»
اين حرف وزير امورخارجه آمريکاست که روز دوشنبه در ديدارش از قطر بيان کرده است.
از سوی ديگر پاسخ آيت الله خامنه ای نيز در تهران اين گونه بود:
« اکنون بار دیگر آمریکاییها، مأمور خود را همچون دورهگردی به خلیج فارس فرستادهاند تا همان دروغها را تکرار کند.»
اين حرف ها با سياست ايالات متحده در قبال ايران که پرزيدنت اوباما در شروع کارش اميدوارانه دنبال می کرد، تفاوت زيادی دارد(گرچه مقامات رسمی اجرايی مصرانه بر اين باورند که درها هنوز به روی ايران باز است).
در لحظه ای که آژانس بين المللی انرژی اتمی، برای نخستين بار، اعلام کرد که ايران قصد دستيابی به سلاح های هسته ای را دارد، آيا اوباما دارای استراتژی منسجمی در مورد تهران هست؟
به نظر من تلاش های مسالمت جويانه اوباما در اين زمينه قابل فهم بود، هرچند احتمالات اندکی برای موفقيت وجود داشت.
اوباما با ارسال پيام های گرم به مردم ايران و دو نامه به خامنه ای، تجديد روابط را پيشنهاد کرد. آيت الله اما به اين نامه ها پاسخ نداد. شايد هنوز آمريکا ستيزی، رويکرد اصلی رژيم ايران در منظر جهانی است.
ما هرگز نخواهيم دانست که احتمالا چه چيزی در انتظار حاکمان ايران بود اگر در انتخابات ماه ژوئن دست کاری نمی شد، اتفاقی که بزرگ ترين ناآرامی سياسی در کشور را از زمان انقلاب برانگيخت.
اکنون شکاف عميقی در رهبری ايران در اين مورد به وجود آمده که يا سياست هسته ای را دوباره پيش ببرند يا با شيطان بزرگ رابطه ايجاد کنند.
به نظر می رسد اکنون سپاه پاسداران- نيروی نظامی ستيزه جو که کنترل اصلی اقتصاد کشور را در دست دارد، به همراه سياست هسته ای و خارجی- در اين مورد تعيين کننده اند.
در چنين شرايطی کاخ سفيد چاره ديگری ندارد جز اينکه به راه حل دیگری اولویت دهد: اعمال تحريم های شديدتر بين المللی برای کنترل برنامه هسته ای ايران.
اما پیشنهاد مذاکره از طرف اوباما نوعی اتمام حجت با ایران بوده و شانس بيشتری برای جلب حمايت اعضای شورای امنيت سازمان ملل دارد.
نيکلاس برنز که در زمان جرج بوش به عنوان معاون وزير امور خارجه مسئول پرونده ايران بود می گويد:
« آنها نمی توانند بگويند که اين سياست اجرايی، درها را باز نکرده است. اکنون اوباما در موضع قوی تری است که می تواند بگويد: اون آقايون پای ميز مذاکره ما نمی آن . او اکنون اختيار بيشتری دارد.»
با این وجود، حتی اگر روسيه با اعمال تحريم های جديد موافقت کند(يک احتمال) و چين با اکراه به آن تن در دهد(به احتمال زياد)، بسياری از کارشناسان می پرسند آيا اعمال اين تحريم ها تغييری در رفتار رژيم ايران ايجاد می کند؟
اينکه اقتصاد ايران درتنگنای شديدی است، يک حقيقت است. اما مارک فولر، افسر سابق سازمان سيا که سرويس تحقيقاتی خانه ايران در بوز الن هميلتون را اداره می کند می گويد که مقامات رسمی ايران به خوبی می توانند از پس تحريم برآيند، آنها خيلی خوب می توانند از راه قاچاق آن را حل کنند. مسئله در اين جا تحمل فشار است که آنها فشار زيادی را می توانند تحمل کنند.»
سوزان ملونی متخصص ايران در موسسه بروکينگز اعتقاد دارد که تحريم ها وضعيت اقتصادی ايران را بدتر می کند اما « مشکل در ارتباط تاثير اين تحريم با مواضع معکوس مقامات ايرانی است.»
به عقيده سوزان ملونی، تا حدی که تحريم ها سپاه پاسداران را مورد هدف قرار می دهد، تاثير بيشتری دارد اما نمی تواند ضربه نهايی را وارد کند.
و تقريبا با هر کس در اين مورد حرف زدم، شک داشت که تحريم های کنگره آمريکا عليه محصولات نفتی پالايش شده، فرقی با بقيه انواع تحريم داشته باشد.
اين ايده به نظر ايده خوبی می آيد چرا که ايران برای توليد بيشتر بنزين با کمبود پالايشگاه مواجه است. اما اين نوع تحريم بيشتر مردم عادی را تحت فشار قرار می دهد در حالی که سپاه پاسداران به کمک قاچاق از زير اين تحريم در رفته و سود بيشتری نصيبش می شود. به علاوه، رژيم که سعی دارد سوبسيدهای دولتی را در مورد بنزين کاهش دهد، می تواند به جای ضعف مديريتی اش ، تحريم خارجی را مقصر مشکلات مردم معرفی کند.
با اين حال، با همه اين پيش بينی ها، تحريم در حال حاضر هنوز بهترين گزينه است. حمله نظامی می تواند مردم ايران را دور رژيم متحد کند بدون اينکه به برنامه هسته ای پايان دهد.
(برخلاف راکتور اوسيراک عراق که اسرائيل در سال 1981 بمباران کرد، برنامه هسته ای ايران پراکنده است و بخش مهمی از آن زير زمين جاسازی شده است.)
حمله نظامی همچنين می تواند عواقب پيش بينی نشده جنگ خاورميانه را به دنبال داشته باشد که شامل افزايش صعودی قيمت نفت خواهد بود.
اما تحريم باعث خريد وقت برای منزوی کردن بين المللی رژيم به خاطر نقض حقوق بشر و نقض عهدنامه های سازمان ملل در مورد برنامه هسته ای آن می شود.
با اعمال تحريم، می توان وقت کافی برای تقويت دفاعی همسايگان ايران در خليج خريد.
آنها با تحريم، وقت کافی برای بررسی امکان تغييرات سياسی در داخل ايران خواهند داشت و می توانند منتظر شوند و ببينند که آيا رهبران ايران مصالحه می کنند يا نه.
تحريم در صورت شکست همه راه های ديگر، می تواند وقت کافی برای آماده سازی يک استراتژی تحديد نفوذ در اختيار آمريکا قرار دهد.
و ما وقت داريم: ايران عليرغم تمام رجزخوانی هايش، در مورد برنامه هسته ای اش با مشکلات فنی بسياری مواجه است و کارشناسان در اين مورد ترديد دارند که رهبران ايران آيا تصميم گرفته اند که به توليد بمب بپردازند يا به مرز آن نزديک شده اند.(خامنه ای دوباره هفته قبل مصرانه اعلام کرده است که اسلام سلاح های هسته ای را منع کرده است.)
سپاه پاسداران، که به جای روياهای آخرالزمانی دنبال قدرت زمينی است، بعيد به نظر می رسد که بخواهد با آزمايش سلاح های هسته ای يا شليک آن به اسرائيل يا غرب، تهران را به نابودی بکشد. منافع جهانی آنها ممکن است در نهايت منجر به ايجاد شکاف در بين تندروها و پراگماتيست هايی شود که خواهان پيوند با جامعه جهانی اند.
اگر تحريم ها نتايج آنی نداشته باشد، اوباما بايد فشار سياسی را از جانب کسانی که خواهان حمله نظامی اند، تحمل کند.
به گفته برنز:
« اين يک مسابقه شطرنج طولانی است و ما تازه آغاز حرکت مهره ها را ديده ايم.»
اين يک بازی باثبات و دائمی خواهد بود.