بهروز غریبپور کارگردان شناخته شده تئاتر ایران «اپرای عروسکی مولوی» را با بهرهگیری از 30 هزار بیت از اشعار مولوی و با استفاده از 100 عروسک نخی در تالار فردوسی به روی صحنه برده است.
بهروز غریبپور کارگردان شناخته شده تئاتر ایران «اپرای عروسکی مولوی» را با بهرهگیری از 30 هزار بیت از اشعار مولوی و با استفاده از 100 عروسک نخی در تالار فردوسی به روی صحنه برده است.
«اپرای مولوی» چهارمین تجربه همکاری گروه «آران» با مدیریت بهروز غریبپور در زمینه اپرای عروسکی است که پس از «رستم و سهراب»، «مکبث» و «عاشورا» به یک اپرای ایرانی نزدیکتر شده است.
غریبپور، خود معتقد است که «اپرای مولوی» نقطه عطفی در اپرای ایرانی است و با آن میتوان تولد اپرای ملی را جشن گرفت.
موسیقی این اپرا که با نظر به دستگاههای موسیقی ایرانی توسط بهزاد عبدی آهنگساز ساکن اکراین ساخته شده است را ارکستر ملی کشور اوکراین به رهبری ولادیمیر سیرنیکو اجرا کرده است.
همایون شجریان در نقش شمس تبریزی، محمد معتمدی در نقش مولانا همراه با خوانندگان دیگری چون محمدرضا صادقی، مصطفی محمودی، کیوان فرزین و جمع دیگری از خوانندگان موسیقی ایرانی اشعار این اپرا را خواندهاند.
منتقدان متن اپرای مولوی را در نوع خود بیمانند میدانند چرا که غریبپور با بهرهگیری از اشعار مولوی و با نگاهی به چند شعر از ناصر خسروقبادیانی و حافظ شیرازی دیالوگهای آهنگین و شاعرانه آفریده و جریانی مستقل و خلاق خلق کرده است.
گروهی که به سمت مستقل شدن میرود
گروه «آران» که در ساخت عروسکهای اپرای «رستم و سهراب» و همچنین عروسکگردانی از تجربههای یک گروه اتریشی بهره برده بود، در آخرین تجربه خود در طراحی و ساخت عروسکها و عروسکگردانی مستقل به نظر میرسد.
عروسکهای «اپرای مولوی» که به لحاظ تاریخی به قرنی که مغولها به ایران هجوم آوردند وابستهاند با لباسهایی مرکب از عبا، قبا و دستار ساخته شدهاند.
عروسکهایی که در اجراهای گروه «آران» به کار گرفته میشوند با عنوان «ماریونت» در جهان غرب شهرت دارند و در حالی که غربیها این عروسکها را برای نمایشهای رمانتیک مناسب میدانستند غریبپور با همراهی گروه خود از آنها در اجرای قصههایی استفاده کرده است که رمانتیک نبودهاند و این موضوع نظر مخاطبان خارجی نمایشهای وی را در خارج از ایران نیز به خود جلب کرده است.
منتقدان نه تنها طراحی عروسکهای ساخته شده توسط گروه «آران» را تحسین میکنند بلکه معتقدند که نور و طراحی صحنه و لباس هم از جمله عناصر دیداری تحسینبرانگیز اپراهای غریبپور بهشمار میروند.
مبارزه با جهل بیرون و درون
غریبپور در اجرای «اپرای مولوی» به آن بخشی از زندگی مولانا توجه کرده است که باید با جهل بیرون و درون مبارزه کند.
وی معتقد است که عصاره زندگی مولوی در این است که او انسانی دیندار و نیازمند عشق و تحول است و از بیگانگان و نگاه تحقیرآمیز مغولان و جهالت اطرافیان و پیروان به عنوان عواملی که وی را محدود میکنند یاد میکند.
غریبپور میگوید: «هنگامی که عاشق فرزانگی و نگاه نو شمس میشود از سوی مریدانش بیشتر در خطر است. مریدانی که این عشق را بر نمیتابند و مولوی باید با جهل بیرون و درون مبارزه کند.»
استفاده از تعزیه و پردهخوانی
یکی از تکنیکهایی که غریبپور در اجرای «اپرای مولوی» به کار گرفته است و پیش از این نیز به عنوان یکی از دغدغههای او در اجرای آثاری از این دست شناخته شده است استفاده از تکنیکهای نمایش ایرانی مانند تعزیه و پردهخوانی است.
مغولها در این نمایش مانند «اشقیا» در تعزیه رجز میخوانند و فصلی از پردهخوانی نیز به این نمایش افزوده شده است که منتقدان آن را از فصلهای زیبای نمایش ارزیابی کردهاند.
غریبپور درباره استفاده از تعزیه در این نمایش میگوید: «من ملهم از تعزیه این کار را کردهام و مولوی نیز بسیاری از اشعارش برگرفته از اوزان تعزیه است و این هم ریشه در فرهنگ ما و هم در تعزیه دارد.»
وی در بخش پردهخوانی نیز سعی کرده است تا نشان دهد که این هنر در هر دورهای موضوع خاص خود را داشته و مناسب با وقایع روز حرکت کرده است.
این کارگردان تئاتر ایران، که به کارگردانی پروژههای بزرگ شهرت دارد، به گفته خودش در تمامی آثار عروسکی و صحنهای خود، نشان دادن جنگ میان حق و باطل را به منظور جذب مخاطب و نشان دادن ظرفیتهای بالای تئاتر و تئاتر عروسکی هدف قرار داده است.
غریبپور به از بین رفتن اپرا در ایران و بیتفاوتی مسئولین نسبت به آن معترض است و معتقد است که مردم ایران با داشتن نمایش موسیقیایی چون تعزیه به این جنس نمایش علاقه دارند و باید به این علاقه توجه شود.
بهروز غریبپور که سابقه مدیریتی نیز در عرصههای هنری داشته است پیش از این نمایشهایی چون «بینوایان» و «کلبه عمو تام» را به روی صحنه برده است.