شادی ضابط نویسنده وبلاگ «وبلاگوار» که خود یک زن محجب است و در فرانسه زندگی میکند از تحقیر دوگانه زن میگوید. به گفته او زنان محجب از سویی حجاب اجباری و از سویی دیگر محرومیت از تحصیل را در جامعه مذهبی و جامعه سکولار تجربه میکنند.
تیتر تحریک آمیز است. میدانم. اما این احساس واقعی من است در طی دو سه سال اخیر. هشت مارس، هر چند که روز جهانی زن نامیده شده باشد، روز من نیست چون در کشوری که من در آن زندگی میکنم روزی است که در آن بیشتر از هر روز دیگری به من به عنوان زن محجبه توهین میشود.
تلویزیون فرانسه را که در این روز و روزهای نزدیک به آن روشن میکنی یا مطبوعات را که ورق میزنی هر از چندگاهی کسانی را پیدا میکنی که از حقوق و احترام به زن حرف میزنند و در این گذار هم یکی بر سر زن محجبه میکوبند. در این روز بیشتر از هر روز دیگری به ما یادآوری میشود که خودباختهایم و مطیع، که نمیتوانیم بفهمیم که حجاب اسارت است و مدرنیته چیز دیگری میخواهد و بنابراین باید نجاتمان داد و آگاهمان کرد.
جالب اینجاست که اکثر اینهایی که مشغول گفتن این حرفهایند چند دقیقه قبلش معمولا ابراز خوشحالی و رضایت کردهاند که زن امروزی خودش سرنوشتش را بدست میگیرد و هر چه میکند انتخاب خودش است: دوست دارد زود باردار شود، دیر باردار شود، اصلا باردار نشود، جنینش را سقط کند، بچه اش را ده ساعت در روز به پرستار بسپارد و خودش کار کند و خیلی چیزهای دیگر که همه دستاوردهای ارزشمند و قابل احترامی هستند، چون تصمیماتی هستند که در کمال هوشیاری و توسط زنی بالغ و عاقل گرفته شده اند.
اما همین که نوبت ما میشود که تصمیم گرفتهایم خودمان را بپوشانیم، ما هم در کمال هوشیاری و با استقلال فکری، میشویم خودباخته و مطیع و سزاوار انواع و اقسام توهین. آنقدر سزاوار توهین که خانم سگولن روایال به خودش اجازه دهد برای تبلیغات ریاست جمهوریش زن محجبه را هم ردیف زنان کتک خورده و تجاوز شده و ختنه شده بداند و لازم بداند که برای ما مبارزه کند تا ما را نجات دهد. آنقدر که زنان و مردان «مدرن» فرانسوی در روز هشت مارس راهپیمایی راه بیاندازند و برسر مردان حجاب کنند و آنان را با سری افکنده پشت سر زنانی زیبا و دلربا و «آزاد»، روان کنند و هدف و پیامشان را اینطور اعلام کنند حجاب مایه شرمساری و ابزار تحقیر زن است و باید با آن جنگید.
خیلی جالب است که در کشوری مثل فرانسه همه این حق را دارند که بر سرنوشت خود مسلط باشند و برای آینده خود تصمیم بگیرند و آزادی انتخاب از ارزشهای اجتماعی محسوب میشود، اما همین که کسانی پیدا شوند که نخواهند مطابق هنجارهای جامعه رفتار کنند میشوند خودباخته و شایسته تحقیر و توهین.
ما خودباخته و مطیع نیستیم. ما انتخاب کرده ایم که اسیر و مطیع استبداد مد و زیبایی و دلربایی و سکسی بودن و دیگر نقشهای از پیش تعیین شده و ارزشمند شناخته شده دنیای مدرن برای زن نباشیم.
من معتقدم که زن محجبه باید از خودش راجع به لزوم حجاب سوال بپرسد، به دلیلهای مفید بودن آن یا نظرهای مخالف فکر کند، در دفاع از حجابش یک سری حرف نخ نما را تحویل بقیه ندهد و بداند که همه چیز در مورد لزوم حجاب گفته نشده و اگر در عصر و جامعه کنونی حجاب لازم است بیاندیشد و خلاقیتش را به کار گیرد و برایش دلیل امروزی بیاورد، اما اصلا گیریم که ما هیچ استدلالی برای حجابمان نداشته باشیم و فقط بگوییم اینطور راحت ترم و دلم می خواهد اینطور لباس بپوشم. چرا آن که با چهل سانتی متر لباس بیرون می آید و دلیلش این است که اینطوری راحتتر است و دلش میخواهد اینطور لباس بپوشد دلیل محترمی دارد و آزاد است و باید به او و انتخابش احترام گذاشت، اما ما نه؟ چرا باید آماج بی احترامی های کلامی و غیرکلامی شما قرار بگیریم؟ چرا نمیخواهید بپذیرید که کسانی وجود دارند که درس خواندهاند، کار میکنند، میاندیشند، اما اندیشههایشان در تضاد با اندیشههای شماست و چیزی را که شما ارزش میدانید ارزشمند نمیدانند؟ چرا نظر مخالف همیشه محترم است و طبیعی است که وجود داشته باشد اما به ما که میرسد نه؟
هیچ انسانی به خاطر تصمیمی که برای زندگیش میگیرد و با آن به کسی آزاری نمیرساند مستحق تحقیر شدن و آزار دیدن نیست. همه به اندازه هم حق تصمیم گیری برای زندگیشان را دارند و هیچ کس حق ندارد به انتخاب فردی زن، چه با حجاب چه بی حجاب کوچکترین توهینی بکند.
من همانقدر که این دست رفتارهای زنان و مردان «««مدرن و آزادی خواه»»»فرانسوی را نادرست و توهین آمیز می دانم، رفتار کسانی را هم که به زور میخواهند سر زنان ودختران حجاب کنند نادرست و توهین آمیز میدانم.
یکی از دلایلی کسانی که حجاب را نشانه مطیع بودن میدانند هم همین اجباری است که در فرانسه تعداد معدودی پدران و برادران و همسران زنان عرب اعمال میکنند یا در ایران اجرا میشود.
این اجبارها توهین به زن، چه محجبه و چه بی حجاب است. من به عنوان کسی که حجاب را برای زندگیش مفید میداند احساس شرم میکنم وقتی میبینم چیزی که برایم تا این اندازه محترم است دستمایه آزار و اذیت و توهین به عدهای دیگر میشود. هر دو دسته این رفتارها، چه وادار کردن زن به برداشتن حجاب چه به گذاشتن آن از راه توهین های کلامی یا غیرکلامی، قدرت انتخاب و تصمیم گیری زن را نادیده میگیرد.
هر قدر تو فهم و شعور و درک برای انتخاب راه زندگیت را داری من هم دارم و به هیچ عنوان نمیتوانی ادعا کنی راهی که تو برای سعادتمند شدن من اجبار میکنی بهترین راه است. اجبار هیچ وقت سعادت آور نیست. خنده دار است که زن را مجبور به کاری میکنند که مایل نیست در حالی که یکی فریاد «آزادی انتخاب»اش گوش فلک را کر کرده و دیگری لااکره فی الدین را در هر آیت الکرسی میخواند و میداند حضرت رسول یا حضرت علی هیچگاه زنان را مجبور به رعایت حجاب نکردند و با زنان غیرمحجبه برخورد نادرست نداشتند و ایشان را از هیچ حقی محروم نکردند. به زور نه میشود زن را مدرن کرد نه میشود او را به بهشت فرستاد.
اجبار هیچ وقت نتیجه نداده و شکر خدا باز ثابت شد که نتیجه نمیدهد و همه دارند می بینند چطور علیرغم همه سخت گیریها و گفتمانهای مخالف و تحقیرآمیز، تعداد زنان محجبه در فرانسه دارد سال به سال افزایش مییابد (به گفته خود سگولن روایال هر دو ساعت یک زن در فرانسه محجبه می شود) و داد خیلی ها را در می آورد و از آن طرف در ایران چطور سال به سال کمتر می شود و آرایشها و رنگ زدنهای حیرت آور به صورت زیادتر. به جای اینکه به زن به انواع مختلف بدلیل حجاب یا بی حجابیش حمله کنید بروید فکر کنید ببینید چرا این طور شده است.
می دانم که زنان و مردان زیادی هستند که برای از بین بردن قوانین و سنتهای تبعیض آمیز علیه زنان مبارزه می کنند و هشت مارس را گرامی می دارند. هر چند که زحمت و مبارزهشان را ارج می نهم و گاهی هم با آنها هم عقیده ام اما به نظر من همانقدر که قوانین تبعیض آمیزی مانند لازم بودن اجازه شوهر برای خروج از کشور و نظیر آن، زن را صغیر و ناتوان از تصمیم گیری میپندارد، گفتمانی که زن محجبه را خودباخته و مطیع میداند و لزوم نجات دادنشان را یادآوری میکند هم زن را صغیر و ناتوان از تصمیم گیری فرض میکند. و من نمیتوانم روزی را که در آن مدام به من یادآوری میشود قابلیت درست فکر کردن و تصمیم گیری برای زندگی و نحوه لباس پوشیدنم را ندارم را روز خودم بدانم، هر چند اسمش روز جهانی زن باشد.
درست است که در فرانسه کسی به زور روسری را از سر ما نمیکشد و ما را به خاطر آن به بازداشتگاه نمیفرستد اما مطمئن باشید در جامعهای که احترام به دیگری در آن موج میزند این نوع بی احترامیها آدم را به شدت رنج میدهد، میخواهد نگاهی تحقیرآمیز باشد، میخواهد محرومیت از تحصیل.
هشت مارس روز من نیست اما کما فی السابق به همه کسانی که روز آنها هست و حجاب و تفکر من و ما را مستحق توهین نمیدانند مبارک!
امین جان ، پیشنهاد میکنم برای راحتی بیشتر در خواندن متن هایت از فینگلیش استفاده نکنی. مترجم گوگل به سادگی فینگلیش را به فارسی تبدیل میکند و از این آدرس قابل دسترسی است :
http://translate.google.com
حجاب نماینده ی تفکر مرد سالارانه و نگاه نا برابر به زن است
میگویند حجاب ؛ آرامش روانی ، استواری اجتماع ، استحکام پیوند خانوادگی و ارزش برای زن می آورد. خلاصه ی این ۴ مورد میشود این : مردان موجودات بی اختیاری هستند که حتا با دیدن موی زنان تحریک شده و خواستار سکس هستند. پس از زنان خواسته شده که خود را بپوشانند که خاطر مردان را آشفته نکرده “آرامش روانی” برایشان بیاورند. چنین تفکری زن را ابزاری برای مرد میپندارد که خواسته های شهوانی وی را بر آورده سازد
البته از اسلامی که وعده ی بهشتش سکس با زنان سوپر سکسی است چنین نگاهی بعید نیست ، همگونی قابل مشاهده ای بین این نگاه و رفتار مروجین آن از شخص محمد گرفته تا آخوند های امروزی ، که چند همسری و سکس با کودکان را جایز شمرده وجود دارد
آزادی حجاب صرفآ آزادی پوشش زن نیست که محدود کردنش محدود کردن حق آزادی پوشش باشد . حجاب نماینده ی یک تفکر است. تفکری که علاوه بر نگاه ابزاری به زن ، در مسائل دیگر هم چندان خوش نام نیست . خشونت از مولفه های بارز اسلام است که به روشنی در آیه های قرآن قابل مشاهده است ، همچنین نمود خشونت را در تمامی جوامع اسلامی به سادگی میشود دید. حق بدهید که جامعه ی اروپا دوست نداشته باشد این ایدئولوژی در میان مردمانش ترویج داده شود
فرا تر از این ، بد نیست یاد آوری شود که قانونی که به آن اشاره میشود ، محدود به اسلام نیست . استفاده از هر گونه نماد مذهبی که ترویج آن ایدئولوژی را بکند ، ممنوع شده
جامعه ی اروپا به این بلوغ فکری رسیده است که اگر به مذهب و ایدئولوژی اجازه ی ترویج و حضور در لایه های اجتماع داده شود دیری نخواهد پایید که خواستار حکومت میشوند و تجربه ی قرون وسطی این درس را به اروپا داد که نخواهد این اتفاق تکرار شود
ضمنا از آنجا به راحتی از این متن این گونه برداشت میشود که زنان محجبه در فرانسه حق حضور در دانشگاه را ندارند (همانند بهایی ها در ایران) ، دادن این توضیح بد نیست که چنین نیست و هزاران زن با حجاب در دانشگاه های فرانسه در حال تحصیل هستند
لزومی نمیبینم به توهین خانم سحر که من رونشانگر اوج فقر فرهنگی و تحقیر شده مردم دانسته اند جواب بدهم . پارادوکس موجود در حرف های خودشان که مدعای پذیرش تفکر مخالف است ، و به تفکر مخالف توهین میکند و خود را برتر میداند کافی است . فاطمه نماد زن ایده ال در اسلام است . اشاره ی من به او و اینکه روز تولدش میتواند برای کسی که به احکام اسلام معتقد است ، گزینه ی مناسب تری برای روز زن باشد ؛ اگر برای کسی توهین آمیز تلقی میشود ، جای سوال دارد
سرکار خانم ضابط: نوشته ی شما به مانند گفته ها و عقاید خامنه ای و احمدی نژادها ست که زن را در غرب اسیر سکس و کالا می دانند. و من آن را با جمله معروف “حجاب مصونیت است نه محدودیت” مقایسه میکنم که توسط حکومت ایران برای سالیان است که تبلیغ میشود. چرا انتقاد از حجاب را توهین به خود به عنوان یک زن محجبه تلقی می کنید. شاید هم طبیعی است، چون حجاب خود وابسته به مذهب و مانند آن آلوده به تعصب است. انتظار احترام به انتخاب شما به جا، اما به دیگران حق بدهید که بخواهند به نفس حجاب انتقاد کنند. اما نوشته شما مرا متقاعد نکرد که چرا هشت مارس روز شما نیست، حتی اگر در آن روز تلویزون فرانسه پدیده حجاب در جامعه را به نقد کشیده باشد. شاید هم شما تاریخچه هشت مارس و جهانی شدن آن را میدانید که با جنبش کارگری و مارکسیستی پا گرفت و پس با مذهب سازگاری خوبی ندارد. نه، من مارکسیست نیستم!
khanoom sahar entezar dashtam jenabe alie ba oun abou tabie ke az farhang harf mizanid hade’aghale az man mazerat mikhastid ke hamon osole democratic ra reaiat nakardid va be bande tohin kardid.be har hal in az khasiate mazhabioun ast ke abzar jadidi be name democracy be dast greftan, ouna harja ke ghodrateshan kam ast mazlom mishavand mese hamin khanoomi ke maghale neveshtan va agar zoreshon beresad hamle mikonan va ensano be hezaran alghab montasab mikonan,.
be har hal
moghaletat shoma
1-shoma ba tohinie ke kardid kamelan bahso donafar kardid khahesh mikonam moghalete nakonid.
2- agar esmie az dostan bordid barie in bod ke ba nazar shoma mokhalef bodan va ba tahghire saie kardid khodetono bar hagh jelve bedid
3-osolan ghavanin ijad shodan ke bashar ra dar tarze fekr va raftar kontrol kone, masalan shoma nemitonid be bache khode amoozesh dozdie bedid ya in tafakouro daresh ijad konid ke dozdi khobe ,mosalaman tafakorie ke mokharebe bayad shenasaie va hazfe beshavad.
4-hamontore ke agahid islam osolan be dou ensan eteghad darad, ensan ba iman va ensan kafar, ke kafar be dou nou ast , kafar harbie va kafar ketabi.va hokme hardou kafar marg ast.
4-osolan islam be tafakore azad va democrat eteghadi nadare , harkase ke moghabele konad padashash margou , tajavozo,mosadre amval ast.
5-bande fekr nemikonam mardom amrica be kasie ke ghaste tajavoze be khakeshon va koshtan ensanhaie oun sarzamin dare ehteram bezar,khodarou shoke ma anvae amaliat trroristio dar europa va dar amrica va dar sathe jahan az tarze tafakore islami mibinim va hamin amrica aknon bar alihe in tarze tafakore istade, va hamle be talebano ghire ke shahedesh bodid dalil bar in moda’ast
6-bayad bedanid ke islam eine khoshonat ast hamontori ke nazism bod.islam maie nekbat va badbakhti javame basharist,mesalesh keshvarahaie babakht islamie ke moshahede mikonid.
7-etefaghan ma ham darim barie azadi zan sokhan migoim,va haman haghie ke islam az zanan salbe karde, na tanha ine hagh balke hoghoghe digarie ke majale sokhan dar in morde inja nist.
8-man az i aghide mitarsam chon motaghedam in tarze fekr va osolesh bayad az javame modern doure bashe va varde in javame nash,osolan jamie movafaghe ke in osole mazhabie rou az har noesh doure rikhte
9-bande kahnoom natanha jazbe in mazhab nashodam, balke harooz pish az pish az ane motanafer mishavam,va kamelan motaghedam va iman daram ke bashare rozie in aghidarou kenar mizare va ba aghlou draiate khodesh fekr mikone na ba fekr herse dar rah beheshto jahanam.
9-bande jomle be jomle moghaletate shoma rou javab dadam,bande aknon movafegham ke matlabou koli baian konid va khosh’halam ke osole democratic reaiat shod va bedon shamshire va tohin ba ham sohbat kardim.
من ترجیح میدم اینجا رو تبدیل به مکانی برای جدل ۲ نفره نکنم و برای همین مطلب رو کلی بیان کردم. اگر هم اسمی از دوستان بردم برای روشنتر کردن بحث بوده. هر کشور قوانینی داره که الزاماً بهترین نیست و قانون گذاران اون سعی میکنند قوانین رو روز به روز بهتر کنند تا محیط بهتری رو برای کل ساکنینش بسازند. قوانینی که بخواد آدم هارو بر اساس رنگ، نژاد، اعتقاد، جنسیت، پوشش و طرز فکر درجه بندی کنه و یا از یک سری امکانات محروم کنه نمیتونه اون محیط آزاد و دمکرات رو ایجاد کنه. این چیزیست که تونسته آمریکا رو متفاوت کنه با خیلی از کشورهای دیگه. مکانی که به آدمها احترام گذاشته میشه حتی اگر متفاوت فکر کنند یا متفاوت لباس بپوشند. شما از نازیسم صحبت میکنید و ترس اروپا از اون. نازیسم از همون منطقه برخاست. از اونجایی که ریشه در همون منطقه و تاریخشون داره امکان بازگشت داره و حق دارند که ازش بترسند. نازییسم فقط یک طرز فکر یا لباس نبود. خشونت بود. جنگ بود و دیکتاتوری. چطور اون رو مقایسه میکنید با آزادی که یک زن میخواد برای درس خواندنش.
آیا شما اینقدر خودتون رو ضعیف میبیند در مقابل یک فکر دیگه یا اعتقاد متفاوت که حتی حاضرید که اون را نابود کنید که نکند به چشم شما بیاد و آزارتون بده (نکنه میترسید شما رو جذب کنه. چقدر ایمان به افکارتون دارید. بهتره به این موضوع بیشتر فکر کنید). آدمها وقتی از یک فکر و نگاه میترسند و شروع به مبارزه باهاش میکنند که خودشون رو در مقابلش ضعیف میدونند.
به نظر من شما یک قسمت ماجرا را فراموش یا پنهان می کنید. درست است که در فرانسه واکنشی به حجاب وجود دارد ولی اتفاقا عامل اصلی این واکنش برخلاف چیزی که خیلی ها دوست دارند نشان بدهند محکوم کردن حق انتخاب است، تمام فلسفه اش همین حق انتخاب است. اصل ماجرا هم بر می گردد به عرب های مسلمانی که در فرانسه زندگی می کنند و مثال عینی هستند از زورگویی مردها به زنها و اجبار به حجاب برای زن از طرف مردی که خودش زنباز و بارنشین است. این توسری که شما حرفش را می زنید یک جور تلاش است برای وضع واقعی اسف باری که زن ها هنوز در خیلی از خانواده های مسلمان مهاجر فرانسه دارند
متنتونو خواندم هر چند کلیت حرفتان را می فهمم اما متاسفانه متن شما پر از مغالطه و سفسطه است. در ابتدا باید بگم هیچ پدیده ای رو بدون شناخت شرح ماوقع و زمینه تاریخی اون نمیشه فهمید. خانم ضابط در ایران زمانی آزادی پوشش وجود داشت. کسانی که حجاب نداشتند کسی را مجبور به بی حجابی نمیکردند و خود هم از این آزادی برای سلیقه خود بهره میبردند. اما این چادر به سرها بودند که تاب تحمل این آزادی فردی را نداشتند و همه را مانند خود میخواستند. این تجربه فقط مختص ایران نیست در همه کشورهایی که بینابین سنت و مدرنیته مانده اید این تجربه بارها اتفاق افتاده و هنوز هم اتفاق میافته. دنیا شاهد این تجربه است به میزبانان فرانسوی خود حق دهید که یا تکیه بر مشاهدات خود نگران آزادی اجتماعی خود باشند.
فرمودید ” ما انتخاب کرده ایم که اسیر و مطیع استبداد مد و زیبایی و دلربایی و سکسی بودن و دیگر نقشهای از پیش تعیین شده و ارزشمند شناخته شده دنیای مدرن برای زن نباشیم” این جمله شما من را یاد پیامهای ایمن الظواهری میندازد. شما به آزادی فردی معتقدید؟ من بر اساس همین سخنان و تعابیر شما شک دارم که به آزادی فردی معتقد باشین و خودتان را مقید به پاسداری از آن بدانید. همین تعابیر شما خود گویای همه چیز است شما تفکری نفرت محور و ضد بشری را نمایندگی میکنید و لباش شما لباس سازمانی و لباس فرم این این تفکر است.
تفکری که امتحان خود را هزار سال است پس داده و در چند دهه اخیر دنیا هم بیشتر از آن خبر پیدا کرده. به نظر شما اگر کسی در جامعه ای که شما در آن زندگی میکنید لباش نازیها یا فاشیستهای ایتالیا یا لباس کوکلاسکلاینها را بپوشد و حتی هیچ کلامی هم در تبلیغ این تفکرات بیان نکند آیا جامعه ای که تاوان این تفکرات را دهه ها داده باید به آن احترام گذارد؟ این آزادی اجتماعی در غرب بدون هزینه به دست نیامده. لباس شما نه تنها به عنوان یک پوشش بلکه به عنوان مبلغ یک تفکر خطرناک که امتحان خود را پس داده تهدید و دشمن این آزادیست. من در شگفتم از تحمل جوامع غربی.
khanoom sahar aziz,mamnonam ke bande rou be alaghab paste mansob farmodid.khanoom lotf konid maghlate nafarmaid, bande age vaght dashte basham az ebtadaie in maghale ta be paianash baraton maghlatehasho minevisam ba dalil va madrak,bande mese shoma maghlat nakardam,lotf konid , dalil biavarid,shoma ke moshala az democracy sar dar miarid, be jaie inke bande va dostan digarou motaham konid,javab ghane konande be bande midadid.khanoom sahar etefaghan in tahsilat cheshman mano baz kard, vaghti ba elme bishtar ashna shodam , banabarin shoma ham lotf konid yekam motale befarmaid.
dar paianam bedanid democracy ehteram be har aghideie nist, hich vaght nemishe be aghide ye rascim ya ye nazism ehteram gozasht balke bayad nabodesh kard, hamonjore ke dar hamin democracy inja dar europa in gone hast.
دوستان عزیزی چون آریا و امین نشانگر اوج فقر فرهنگی و تحقیر شده مردم جوامع در حال توسعه چون ایران هستند. کسانی که هیچ درکی از دموکراسی و حق آزادیهای شخصی را ندارند. متاسفانه ایران راهی بس دشوار و طولانی برای دموکراسی در پیش داره.ای کاش یک روز ایرانیها هم یاد بگیرند که بتونند با ادمهایی با نگاههای متفاوت، فرهنگهای متفاوت، و اعتقادات و سلایق متفاوت زندگی دوستانه کنند بدون اینکه اونا رو مورد پیشداوری قرار بدهند.
پینوشت: امین جان امیدوارم درس خواندنتون برای گرفتن مدرک نباشه و بتونه نگاهتون را باز تر کنه.
درست میفرمایید خانم. ۸ مارس روز شما نیست . روز شما همان تولد فاطمه باشد برایتان کافی است
1- rooz zan namad mobareze zan bar alihe nabarabarie va rabti be hejabo gheire hejab nadare.
2- bishtare zananie ke dar jameh europa ya hata dar iran paibande be in sonat hastan , mamolan kam savadan va morde azar va aziat ,hamontore ke oun khanomie ke dar maghale eshare kardid farmode bodan
3- shoma ba hejabeton namaiande ye tarze tafkorit va in tarze tafakore motasefane baraie bashare baese badbakhti va nekbat bode , hamontore ke nazism dar europa mamnoe bayad in hejabam mamnon beshe .
4-shoma ba hejabeton tabligh mazhab mikonid , va esrarie vojod nadare ke dar europa zendegie konid, mitonid be yeki az in mamaleke badbakht islami tashif bebarid va dar anja zendegie konid, asase shekle girie jameh modern va sanatie az roozie shrou shod ke mazhab dar zendegie bashar hazfe shod va ensanha bishtar be kherad geraie roie avardan va in javameh europa baraie residan be in dastavard besiar talash kardan va besiar daneshmandan va motafakeran jone khodeshono az dast dadan pas lotfan ba varde kardan mazhab be in jamehe saie dar nabodi an nakonid.
5- fekr konam dg base,dg bayad beram darsam bekhone .garche midonam ta vaghti nakahid tafakoretono avaz konid va fekr nakonid nemishe shoma rou avaz kard.
ROOZ ZANE BAR HAMIE zanan aziz irani MOBARAK bashe.
این مطلب برای یک سایت فرانسوی زبان خوب بود اما برای من زن ایرانی که مخاطب سایت فارسی زبان مردمک هستم به شدت نامناسب و برعکس بود.
خانم صدر, نوشته دوست داشتنی و بسیار تامل برانگیزی است. ولی با عذرخواهی من می خواهم یک یادآوری کنم. تا آنجا که من فهمیدم مشکل در فرانسه بیشتر برقع - پوشیه - است و نه اصل حجاب. من همانطور که حداقل وضع شده در مورد 40 سانتی متر مذکور را در فرانسه می فهمم این قانون ممنوعیت برقع را درک می کنم.
البته که انتخاب حجاب - بدون پوشش صورت- و یا بی پوششی - البته با رعایت حداقل 40 سانتی متر!- حق زن است و هیچ کس حق دخالت ندارد ولی تبلیغات و قانون دو امر جداست. در هر جامعه ای طبیعی است که مدل زندگی اکثریت نمود زیادتری در رسانه ها داشته باشد و به نظر من این طبیعی است که شما چنین بحثی در مورد حجاب در تلویزیون فرانسه ببینید ولی شما می توانید در طرفداری از حجاب هم در این رسانه ها بجث هایی قابل تاملی بیابید.
به هر صورت روز زن بر همگی زنان مبارک چه با حجاب چه بی حجاب