سارا نون، نویسنده وبلاگ «برای خاطر کتابها» با توجه به تخصصش در حوزه میراث فرهنگی جهانی، در یادداشتش برای مردمک از تفاوت بزرگداشت نوروز در کشورهای مختلف گفته و از این که قرار گرفتن یک اثر در فهرست آثار جهانی چه معنایی دارد.
چهار سال است که برای نوروز ایران نبودهام، پشیمان هم نیستم، این بطالتي را که از توی روزهای فروردین در میآید هیچوقت دوست نداشتهام. هیچ وقت بلد نبودهام با تعطیلات دراز مدت چه کنم، چه تهران باشم و چه شیراز. شیراز که باشم چند میلیون مسافر نوروزی و ترافیک و شلوغی شهر زندگی را سخت میکنند، تهران هم که بودهام، بیکاری.
اما از این همه سال فراری بودن از سال نو و تعطیلات، چهار سال پیش تجربه نوروز تاجیکستان یادم داد که بهار چه چیز خوبی میتواند باشد، نوروز چه میتواند پر از رنگ و جشن و ساز و رقص باشد. سال نو چقدر میتواند با بطالت چهارده روز از این خانه به آن خانه شدن، از این دنده به آن دنده شدن توی رختخواب یا در ترافیک جادهها سرگردان بودنِ ما فرق داشته باشد. هفته اول فروردین را میشود توی خیابانها با لباسهای رنگی و بی چراغهای رنگی جشن گرفت و چقدر هم همهچیز فرق کند با اول ژانویه و فروشگاههای شلوغ و دکورهای کیچای که تمام شهرهای دنیا را وقت سال نو بر میدارند.
آن سال تازه یاد گرفته بودم از تغییر سال لذت ببرم و تازه فهمیده بودم چرا در فهرست یونسکو نوروز را به عنوان نامزد بخش میراث جهانی معنوی انسانیت پذیرفتهاند .
از اینطرف یک عده آدم همیشه در صحنه در ساخت انواع بمبهای گوگلی، جنگهای سایبری و اصلاهر مبارزهای که با کلیک کردن شکل میگیرد پنجسال است که دارند به همدیگر ایمیل میزنند که نامه امضا کنیم برای رئیس سازمان ملل- منطقیترهاشان میگویند به مدیر یونسکو- که نکند نوروز به اسم تاجیکها ثبت شود. میگویم بمب مجازی دلیل دارم، کدامتان هست که چنین ایمیلی تا به حال دریافت نکرده باشد؟
آن اوایل که هنوز از ایمیلها را با لیست آدرسها میشد دید و آدرس بقیه گیرندهها را در رونوشتهای کور نامهها پنهان نمیکردیم، چند باری به کل فهرست و با توضیحات نوشتم که حرفهایی که زده شده پایه منطقی ندارد. نمیشود برای فلان مدیر در سازمان ملل به خاطر چنین چیزی طومار نوشت و امضا کرد چون سازمان ملل نه ما که فقط دولتهای ما را به رسمیت میشناسد.
حتی برداشتم یک کپی از ساختار یونسکو و سازمان ملل و جریان نامزد شدن یک اثر فرهنگی برای میراث جهانی شدن را همراه ایمیل فرستادم؛ بعد هم توضیح دادم که ویژگی یک میراث جهانی دقیقا این است که جهانی است و متعلق به هیچ گروهی که توی مرزهای رسمی جا شود نیست، اگر هم باشد چرا در مرزهای ایران؟ اما بعد از چند تا بازخورد فحشدار بیخیال شدم.
بالاخره سال دوهزار ونه به سلامتی، نوروز در لیست میراث جهانی معنوی یونسکو، به اسم هفت کشور ثبت شد؛ به ترتیب: آذربایجان، هند، ایران، قرقیزستان، ازبکستان، پاکستان و ترکیه - میبینید که ترتیب هیچ جوره الفبایی نیست-.
اولین عکسالعمل من بعد از شنیدن نتیجه جلسه سپتامبر کمیته از استادم، نفس راحتی بود از اینکه دیگر از ایندست ایمیلها نمیگیریم و دومیناش عصبانیت: تاجیکستان و افغانستان در فهرست کشورهای حامی این میراث نبودند.
امیدوارم کسی فکر نکند کلیکهای زیر نامههای بیسر و ته به رییس سازمان ملل نتیجه داده. تاجیکستان و افغانستان در فهرست کشورهای صاحب ِ نوروز نیستند چون سازمان ملل متحد و بالطبع یونسکو نه یک سازمان غیر دولتی نگران عدالت که یک سازمان میان دولتی است. اگر کشورت و نماینده کشورت نخواهد یا بخواهد و خوب باج نداده باشد یا قدرت کافی نداشته باشد و لابی نکرده باشد، تو میراثدار هیچ فرهنگی نمیشوی. برای نوروز تاجیکستان و قزاقستان هم پیشنهاد داده بودند ولی پروندههاشان رد شده.
اینهمه حرف را چطوری جمعاش کنم؟ یک. یک و نیم سال است نوروز در فهرست یونسکو ثبت شده، اسم تاجیکستان اصلا در فهرست هم نیست اما ایمیلها ادامه دارد، کسی راهکاری دارد چطوری میشود جلو اینآدمها را گرفت؟
دو. این تعطیلاتم که تمام شد، کار من دقیقا جایی خواهد بود که برای همین فهرستها تصمیم گیری میشود، مرکز میراث جهانی. حوزه تخصصیام هم نه خاورمیانه که مرکز منطقهای آسیای میانه است. شاید زود باشد اما فعلا مهمترین هدف کاریام این است که روزی افغانستان و تاجیکستان را به لیست کشورهای میراثدار نوروز اضافه کنند، میدانم چندان دستنیافتنی نیست، قدرت پروندههای ارائه شده هم مهم است.
هیچ فکر نمیکنم یک میراث جهانی احتیاج به قیم دارد، مساله این است که وقتی اسم کشوری در این فهرستها میآید، پولها هم به سمتاش سرازیر میشوند. حالا نه مستقیم از جیب کمیته تصمیم گیری، اما این تصمیمها غیر مستقیم به کمکهای مالی منجر میشود که کشورها خرجاش کنند برای حفظ آن میراث؛ نتیجه دیگرش هم افزایش توریست است.
از طرف دیگر در زمان جنگ و دعوا بین دو کشور سر یک ارث فرهنگی در حقوق بینالمللی میراث فرهنگی قانونی است که مثل حضانت بچه عمل میکند. شیئی یا میراث فرهنگی را میدهند به کشوری که بهتر ازش مواظبت میکند. این که دیگر جای بحث و دعوا ندارد که کدام کشور از نوروز بهتر مواظبت میکند.
این هم تصویرهایی که سایت رسمی یونسکو برای نوروز انتخاب کرده. خودتان ببینید سازمان میراث فرهنگی ایران چه عکسهایی بهشان داده و بقیه کدام. در ضمن چند عکس هم از نوروز در تاجیکستان آنجا هست.
* از ترانه سمنکپزان تاجیکها
ممنون از نویسنده محترم. راستش هرچی جلوتر رفتم و مطلب رو خوندم دیدم «ارتباط و چسبیدگی» بین بندها کم هستش. به قول استاد میرعمادی «coherence « لازمه .
من از این یادداشت چندان سر در نیاوردم. بله می دانستم که نام افغانستان و تاجکیستان در فهرست نیست، آن هم به دلیل کم کاری دولت هایشان. این هم به این معنی نیست که نوروز در کشور آنها جشن گرفته نمی شود، بلکه دقیقا به این دلیل که دولتهایشان نتوانسته اند (به هر دلیل) در تکمیل پرونده نوروز مشارکت کنند. ولی نمی فهمم چرا مردم یک منطقه (به زعم نویسنده ماقله) نباید بخواهند از دولتهایشان که در این زمنیه اقدامی انجام دهند و یا حمایت خودشان را از ثبت یک اثر، به هر وسیله نشان ندهند؟ درست است که یونسکو به پرونده ها نگاه می کند و نه به رای مردم، اما همین رای ها نشان دهنده تمایل و علاقه و در نتیجه اهمیت یک اثر فرهنگی-تاریخی برای مردم یک منطقه یا کشور است. من هرگز نشنیده ام که کشوری برای ثبت اثرش باج بدهد. دفتر میراث جهانی یونسکو هر سال موظف است پرونده های دریافتی را بررسی کند. آیا نویسنده معتقد است کشورها برای پذیرفته شدن پرونده هایشان باج می دهند؟ به چه کسی دقیقا؟ به اعضای کمیته؟ این البته ادعای بزرگی است. یادداشت با بیان دلخوری از مرسام نوروزی آغاز می شود ( این هم ظاهرا رسم جدیدی است که الزاما باید شوقمان یا آزردگی مان از نوروز را بیان کنیم) و بعد به این که مبادا فکر کنید درخواست جمع کردن برای ثبت نوروز موثر بوده است. من فکر نمی کنم کسی اگر کوچکترین آشنایی با ساختار سازمانی مانند یونسکو داشته باشد، فکر کند طومارهای اینترنتی عامل اصلی ثبت یک اثر هستند، بلکه این طومارها، در حقیقت نوعی ابراز حمایت یا تمایل تعداد زیادی از آدم هاست.