نسخه آرشیو شده
صفحه ویژه ویکی لیکس

رسانه ها و گردباد اطلاعات ویکی لیکس
از میان متن

  • اختصاص چهارده صفحه از روزنامه گاردین و هفده صفحه از روزنامه اشپیگل در اختصاص به یک موضوع به مثابه سنت شکنی از اصول روزنامه نگاری محسوب میشود
حسین ستوده
دوشنبه ۰۸ آذر ۱۳۸۹ - ۱۳:۳۴ | کد خبر: 50995

حسین ستوده کارشناس رسانه می‌گوید که انتشار 250 هزار سند محرمانه ما را با این سوال روبرو کرده است که آیا این نوعی فعالیت «روزنامه‌نگاری تحقیقی» است؟

wikileaks

AFP,GETTY IMAGES/Fabric Coffrini

انتشار بیش از دویست و پنجاه هزار سند محرمانه مرتبط با فعالیت های دیپلماتیک دولت امریکا توسط گروه ویکی لیکس و بازنشر این اطلاعات در رسانه‌ها باعث شد تا علاوه بر ایجاد بحران‌های دیپلماتیک بار دیگر موضوع مسئولیت رسانه‌ها در قبال چنین افشاگری‌هائی مورد بحث قرار گیرد و این سوال از ذهن تحلیلگران ارتباطات عبور کند که آیا عملکرد ویکی لیکس و رسانه‌ها در انتشار این اسناد، نوعی فعالیت «روزنامه نگاری تحقیقی» است؟ آیا افشاگری معادل اطلاع رسانی و چرخش آزاد اطلاعات است؟ مسئولیت تامین امنیت اطلاعات در فضای چرخش آزاد اطلاعات بر عهده چه کسی است؟ آیا سیستم های نگهداری اطلاعات دیجیتال قابل اطمینان هستند؟ و بسیار سوال‌های دیگری که در زمان وقوع هر بحران به موضوعی داغ تبدیل می‌شوند.

دست یابی به اطلاعات دیپلماتیک، نظامی و یا اقتصادی یک کشور به منظور بهره وری علیه آن کشور از جمله وظایفی است که در تاریخچه روابط سیاسی بین دولت‌ها بر عهده جاسوسان حرفه‌ای قرار دارد. در چنین روندی اطلاعات حاصل از عملیات جاسوسی نه به منظور آگاهی عمومی بلکه به منظور بهره وری سیاسی و نظامی دولت گردآوری کننده اطلاعات مورد استفاده قرار می‌گیرد.

عموما افراد فعال در چنین روندی به دو گروه عمده جاسوس و خائن تقسیم می‌شوند که آینده جاسوسان به دریافت مدال افتخار و آینده خائن‌ها به چوبه دار ختم می‌شود. تاریخچه دیپلماتیک جنگ سرد سرشار از اسناد و اطلاعاتی است که به مدد فعالیتهای جاسوسی به دست آمده اند. باید در نظر داشت که مهمترین مشخصه فرآیند جاسوسی، مداخله دولت‌ها و قدرت‌های سیاسی حاکم در چرخه گردآوری و بهره وری از اطلاعات است.

روزنامه‌نگاری تحقیقی

در میانه دوران جنگ سرد و رقابت‌های حزبی سیاستمداران امریکا، دست یابی به اطلاعات حزب رقیب از جمله دلمشغولی‌های احزاب در انتخابات داخلی امریکا بوده است. اطلاعاتی که می‌توانست باعث شکست یا پیروزی هر یک از احزاب در رقابتهای انتخاباتی باشد. مهمترین نمونه از تلاش برای گردآوری چنین اطلاعاتی در ماجرای معروف به رسوائی واترگیت در تاریخ سیاسی امریکا ثبت شده است . هر چند که از روش غیرقانونی گردآوری اطلاعات توسط حزب جمهوریخواه با عبارت جاسوسی یاد نشد اما این عمل در نهایت به استعفای ریچارد نیکسون از ریاست جمهوری انجامید. در این میان عملکرد روزنامه واشنگتن پست برای دستیابی به اسناد و اطلاعات مرتبط با این واقعه و اقدام به اطلاع رسانی برای آگاهی جامعه از جمله موارد نادری بود که به ایجاد فرآیندی با نام «روزنامه نگاری تحقیقی» در رسانه ها تبدیل شد.

روزنامه نگاری تحقیقی هر چند که در روش دست یابی و جمع اوری اطلاعات تفاوت چندانی با رفتارهای جاسوسی ندارد اما به دلیل این که افکار عمومی از آن سود می‌برد و نه قدرت سیاسی، به نوعی اطلاع رسانی مقبول در ساختار رسانه ای تبدیل شده است. انتشار تحقیقات خبرنگاران روزنامه واشنگتن پست در باره رسوائی واترگیت هر چند که در نهایت به سود حزب دموکرات منتهی شد اما ارتقا سطح آگاهی عمومی و چرخش آزاد اطلاعات از مهمترین دلایل انجام چنین تحقیقاتی بود. شاید بتوان گفت که مهمترین مشخصه روزنامه نگاری تحقیقی در تقابل رسانه با قدرت است بی آنکه الزاما رسانه‌ها در صدد سرنگونی و یا تغییر قدرت حاکم باشند.

افشاگری و مسئولیت حرفه‌ای

با نگاهی به تاریخ سیاسی، اجتماعی قرن بیستم همچنین شاهد بروز فعالیت گروه‌های مدنی به منظور ایجاد تغییر در ساختار سیاسی، اجتماعی خواهیم بود. بخشی از فعالیت‌های فعالان مدنی که با نام «اکتیویست» شناخته میشوند انتشار اطلاعات در سطح عمومی است تا در نگاه جامعه به قدرت‌های سیاسی تغییر ایجاد کنند و از این رهگذر باعث تغییر در رفتار قدرت حاکمه شوند که این نوع انتشار اطلاعات به نام «افشاگری» شناخته می‌شود . عملکرد گروه اکتیویست ویکی لیکس در انتشار اسناد و مدارک مرتبط با سیاست‌های دفاعی و دیپلماتیک امریکا در ارتباط با دیگر کشورها از همین گروه محسوب می‌شود . این روش افشاگری در عمل تشابه فراوانی به عملیات جاسوسی دارد با این تفاوت که هیچ دولت و قدرت سیاسی خاصی پشتوانه چنین حرکتی نیست.

به عبارتی گردبادهای اطلاعاتی حاصل از افشاگری به مثلثی می مانند که یک راس آن قدرت سیاسی، راس دیگر گروه های اکتیویستی و راس سوم رسانه‌ها هستند و مطالعه و بررسی هر یک بدون در نظر داشتن دیگر رئوس مثلث راه به جائی نخواهد برد.

در میان پنج رسانه‌ای که انتشار اسناد ویکی لیکس را بر عهده گرفته بودند تنها روزنامه گاردین چاپ لندن به دفاع از عملکرد رسانه‌ای خود پرداخت و آن را در ادامه رفتار روزنامه نگاری تحقیقی آن موسسه برشمرد و در پاسخ به درخواست عدم انتشار اسناد به منظور حفظ منافع ملی دولت آمریکا بی آنکه اشاره ای به عملکرد گروه ویکی لیکس در نوع دستیابی به اطلاعات داشته باشد دولت آمریکا را تلویحا به بی مسئولیتی در حفاظت از اطلاعات متهم کرد. از دید نویسندگان روزنامه گاردین اطلاعات درز یافته تنها مرتبط با فعالیتهای دیپلماتیک بوده و هیچگونه اطلاعات سری نظامی را شامل نمیشود و به همین دلیل رفتار رسانه‌ها در انتشار این اسناد باید در محدوده چرخش ازاد اطلاعات مورد نقد و بررسی قرار بگیرد نه چیزی فراتر از آن.

اما فراتر از موضوع اطلاعات افشا شده، روش ارائه اطلاعات در رسانه های اصلی به نوعی ساختارشکنی در رفتار رسانه ها تبدیل شده است به گونه ای که برای نخستین بار بیشترین حجم اطلاعات درباره یک موضوع داغ در یک شماره روزنامه به مخاطب ارائه شده است حال آنکه سنت رسانه‌ای بر انتقال آهسته اطلاعات به مخاطب تاکید دارد. اختصاص چهارده صفحه از روزنامه گاردین و هفده صفحه از روزنامه اشپیگل در اختصاص به یک موضوع به مثابه سنت شکنی از اصول روزنامه نگاری محسوب می‌شود که باعث می‌شود انبوه اطلاعات علاوه بر سردرگمی مخاطب را بی تفاوتی نیز سوق دهد.

از سوی دیگر سرعت عمل رسانه ها در بازنشر مدارک ارائه شده از سوی ویکی لیکس این شائبه را ایجاد کرده که به دلیل کمبود زمان، مدارک بدون بازنگری و تائید صحت و سقم مطالب انتشار یافته‌اند. به این ترتیب رسانه‌ها سند بودن این اطلاعات را تایید کرده‌اند.

برای نخستین بار رسانه ها در همراهی با اکتیویست ها، حاکمان سیاسی را در مقابل عمل انجام شده قرار داده اند و با خلع سلاح کردن آنها از حربه تکذیب و یا تفسیر، آنها را در موقعیت بغرنجی قرار داده اند به گونه ای که برخی سیاستمداران در نخستین واکنش به اسناد ویکی لیکس تنها مدارک را نفی کرده یا نادیده گرفته‌اند. 

رابطه رسانه ها با اکتیویست‌ها (منادیان اطلاعات سری) از جمله موضوعاتی است که علیرغم سابقه طولانی در روزنامه‌ها و موسسات خبری، با ظهور ویکی لیکس به ساختار و تعریف نوینی رسیده است رابطه‌ای که میتوان آن را به نزدیکی دو راس از مثلث یاد شده تعبیر کرد که در آینده به مرکزیت قدرتی بی مرز تبدیل خواهد شد تا نیاز اکتیویست ها به ایجاد تغییر در کنار قدرت نفوذ رسانه‌ها ، معادلات سیاسی حاکم را دچار تغییر و تحولاتی بنیادین کند. 

این مطلب را به اشتراک بگذارید

pardeh akhar :etehad sorkh toudehei, fadaei, mojah

بلاخره با اعلامیه پارلمان اروپا که حاصل تلاش سالها کار مجاهدین ولی مهمتر از همه با چراغ سبز و هماهنگی کامل فراماسونری مارکسیست های روسی  ( زیر نقاب نو سکولار و سوسیال دموکرات ) مجاهدین خلق بدون  کوچکترین عدول از مواضع و روش ها و یا جزیی ترین تغییر در کادر رهبری یا روشهای سیاسی ۴۰ سال گذشته با سلام و صلوات وب سایت های فراماسونری روس و وب سایت های سلطنت طلب و رادیو فردا و دو چه وله که آلوده به نفوذی های فراماسونری هستند وارد فضای کارزار  سیاسی کشور شدند . این که آنها بتوانند مثل بقیه گروه ها ( که بیشتر آنها در خیانت به کشور و زد و بند با خارجی دست مجاهدین را از پشت بسته اند و از نظر تروریست بودن هم کارنامه ای بهتر از مجاهدین ندارند ) فعالیت سیاسی کنند البته جزو حقوق بدیهی و اولیه آنهاست تا روزی که دادگاهی تشکیل شود (و بر رسی کند  از ترور های  های داخلی چریک های فدایی ، ترور های توده ایها ( خسرو روزبه و ...) کشتار و سوزاندن جسد دگر اندیشان در حزب کمونیست کارگری فعلی پیکار سابق ( تقی شهرام ) ، ترور آمریکایی ها و کشتار کسبه و زن و بچه مردم  توسط بچه های موتور سوار مجاهدین و کشتار سران رژیم سابق بدون دادگاه توسط خلخالی و شرکا ، کشتار مجاهدین و مردم در سال های ۵۹ تا ۶۰ و بقیه کشتارها تا کنون و بمب گذاری زیر بهشتی و با هنر که پرونده ان در مورد نبوی بسته نشد و خلاصه بقیه قتل ها ی زنجیره ای و غیر زنجیره ای که تماما در ایجاد فضای بسته سیاسی فعلی و تشکیل و تثبیت و تداوم نظام ولایت فقیه استالینیستی موثر بود ) و رازها از پرده برون افتد و رهبران سیاسی گروه های مختلف عادلانه محاکمه شوند . \nاما این پروژه تواب سازی اپوزیسیون برای متحد کردن همه چپ ها حول محور پدرخوانده هزار دستان فراماسونری ا عظم مارکسیست های روسی مدتی است که با فعالیت شدید نوری الا و ارتش ۵۰ نفره نو سکولار ها ، فواد تابان و ستاد مارکسیست های روسی در اخبار روز و نفوذی های مارکسیست سابق در رادیو دوچه وله و فردا و محافل سیاسی اپوزیسیون چپ ، اتحاد جمهوری خواهان و وب سایت های فراماسونری روسی در دو محور ادامه داشت. آنها محتاج فریفتن سلطنت طلبان و رسانه های آنها بودند تا نقشه را به روز و علنی کنند . این کار در کیهان لندن پس از درج یک سلسله کامنت گذا ری و صغرا و کبرا چیدن توسط نفوذی فراماسونری در آنجا (الهه بقراط و ناشناسی به نام عباس ورزیلی) با مواظبت و هدایت بحث توسط مبصر وب سایت عملی شد .

pardeh akhar :etehad sorkh toudehei, fadaei, mojah | ۰۸ آذر ۱۳۸۹ - ۲۲:۵۴
etehad sorkh toudehie, fadaei , mojahed

محور اول :\nتعزیه خوانی برای کشتار ۶۷ و فشار به موسوی برای اصلی کردن و تاریخی کردن ان فاجعه بدون اشاره به کشتار های دیگر که فراماسونری از آنها صریحا دفاع کرده بود( ظاهرا  به منظور مظلوم و بر حق نشان دادن مجاهدین) و لی در اصل برای باز کردن حساب ویژه برای چپ ها در جنبش سبز version روسی . خودنویس و اخبار روز بیشترین آتش تهیه را ریختند . اما موسوی با توجه به علاقه بی نظیرش به امام اش  وارد این بازی نشد . بعضی از اصلاح طلبان از ترس گارد های فاشیستی رسانه ای فراماسونری مارکسیست های روسی ان کشتار ها را محکوم کردند که البته نتیجه ای هم برای آنها نداشت . مثلا مهاجرانی علیرغم محکوم کردن ان کشتار ها از لیست سیاه اخبار روز و چپ های روسی دیگر خارج نشد . \nمحور دوم :\nحمله به لیبرال ها و ملیون و ملی مذهبی ها و لیبرال های مذهبی و اصلاح طلبان غیر روسی ( حتا کروبی و خاتمی) و سلطنت طلبان و مشروطه خواهان از مصدق و بازرگان و بنی صدر و یزدی گرفته تا رضا پهلوی و داریوش همایون و خلاصه هر کسی که در محور روس ها نیست یا در محور آمریکاست و خواهان  لیبرال دموکراسی . این در حالیست که خود اینها در حال نفوز کامل در تشکیلات غربی و ارکان  دموکراسی غربی و رسانه های غربی هستند و حتا تا مرز تشویق امریکا و اسرائیل به حمله به  ایران اخیرا پیش رفته اند . البته دفاع  اینها از  حمله امریکا به ایران زمانی شکل گرفت که پروژه کودتا ی تره کیزاسیونی آنها به سبک داوود و تره کی در افغانستان (اظهارات گلستان توده ای را در دوچه وله بخوانید ) با پیش انداختن موسوی و احیای دوباره خط امام شکست خورد . اینها میخواستند با موسوی و سبز خط  امامی او بازگردند اما مردم ایران که شدیدا غرب گرا هستند ( به جز سنتی ها و زحمتکشان و روستائیان که به دلیل مذهبی بودن حول محور احمدی خامنه ای هستند و علیرغم تمام جو سازی ها و حتا واقعیات موجود تغییر جهت ندادند ) و از غارت روس ها و بازیهای سیاسی این چپ های روسی و احزاب و گروه های چریکی (فدایی و مجاهد ) متنفر بودند و دنبال لیبرال دموکراسی غربی بودند ،خیابانها را خالی کردند . موسوی به توصیه سران فراماسونری برای مهار خشم مردم از روسیه و روس پرستان و عرب بازان و فرو کاستن فوران هیجانات آنها در شعار های نه غزه نه لبنان ، جمهوری ایرانی ، مرگ بر روسیه ، جانم فدای ایران ، بیانیه سازش و عقب نشینی ۱۷ را صادر کرد و گارد های نگهبان فراماسونری روسی به بیانیه ۵ روشنفکر دینی که خطر نابودی جنبش حالا در دو چه وله درس مارکس و انگلس میدهند !

etehad sorkh toudehie, fadaei , mojahed | ۰۸ آذر ۱۳۸۹ - ۲۲:۵۲
etehad sorkh, toudehei-fdaei, mojahed

حتا یک رسانه معتبر  در امریکا و کانادا و بسیاری از این کشور های پیشرفته پیدا نمیکنید بعد از ان فروپاشی و بیکاری و فحشا در کوبا و فقر ۵ میلیونی در کره شمالی و چرخش های ۱۸۰ درجه ای در ویتنام و چین و روسیه و بقیه کمونیست های ساکاغ و وادادگی چپ های آمریکای جنوبی حتا ۱۰ دقیقه کلاس مارکسسیم و انگلیسم بگذارد . رادیو فردا لابلای قبر ها میگردد و یک ناشناس یا روشنفکر درجه ۳ و چهار میکشد بیرون که این بابا هم چپ بوده ! خوب پس چرا میگین شاه به کمونیست ها اجازه فعالیت نمیداد ؟ \nهمه اینها در یک چیز متفق القول هستند حمله به لیبرال ها و دموکرات های واقعی و یا هر کسی که کفه ترازویش به سمت غرب به چرخد . اتحاد اپوزیسیون که ۳۱ سال وجود نداشت ظاهرا دارد کامل میشود اما حول فراماسونری چپ روسی . به مجاهدین و سلطنت طلبها تا اندازه استفاده از آنها و بلند گو شدن آنها برای پخش افکار سرخ (سیاه فام) روسی اینها باج داده میشود تا بدین وسیله فرهنگ و گرایش غربی مردم و زمینه و خاست گاه لیبرال دموکراسی در ایران از بین برود . تحریم ها طبقه متوسط را ضعیف و لاغر خواهد کرد . ترور و تقدیس تروریسم طبقه متوسط را با ان بیانیه دیده بودند تاختند . از اخبار روز تا گیتار زن کلاشینکفیست  مورد علاقه رادیو زمانه و الهه بقراط تا هوادار حقوق زنان (کمونیست سابق )سهیلا وحدتی تا ...... جامعه را در سکون کامل سیاسی شبیه ان چه فاشیست ها در آلمان کردند فرو خواهد برد . رادیکالیسم مقدس میشود و با پخش ۴ تا نوار از مکالمات دو سازمان تروریستی فدایی و مجاهد توطیه جدیدی علیه صلح و دموکراسی و حقوق بشر و تحمل دگر اندیشان پرده آخر نمایش فراماسونری مارکسیست های روسی در ایران به روی اکران میرود . فقط یک حمله امریکا و اسرائیل لازم است تا ایران بالکا نیزه شده و یا درگیر جنگ های داخلی و ترور و کشتار شود .\nآیا روشنفکران و سیاسیون و هنرمندان و نخبه های آزادیخواه ایران هم چنان در گوشه ای خواهند نشست تا کشور به دهه ۵۰ بازگردد ؟ ۴ تا تروریست به رهبری یک سازمان مافیایی روسی که از شهریور ۱۳۲۰ تا کنون ایران را در بحران و عقب ماندگی و دیکتاتوری نگه داشته تا روزی ان را اشغال و خرسهای قطبی را به آبهای گرم برساند سرنوشت هر حرکتی را رقم بزنند ؟ یا به امریکا ییان و اروپائیان خطر هم خوابگی سیاسی  با مارکسیست های روسی را گوش زد خواهند کرد ؟\nآیا این مجاهدین نباید حد اقل کادر رهبری سابق خود را عوض میکردند  و از خطاهای گذشته پوزش میخواستند ؟ چطور هنوز اظهارات گنجی و اقدامات بنی صدر و یزدی و فرزند

etehad sorkh, toudehei-fdaei, mojahed | ۰۸ آذر ۱۳۸۹ - ۲۲:۴۷
صفحه 1 از 1 صفحه
آگهی