معاون موسسه «امریکن اینترپرایز» براین باور است که اوباما که در زمان تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری آمریکا از تعامل با ایران سخن میگفت، روند دیگری در پیش گرفته است.
یک تحلیلگر آمریکایی میگوید: تحریمهای فلجکننده و مجازاتهای شدیدی که دولتمردان آمریکا علیه ایران وعده دادهاند تنها در حد حرف بوده است زیرا دولت آمریکا نمیتواند دیگر کشورهای منتقد را در این راه با خود متحد کند.
معاون رییس مطالعات سیاست دفاع خارجی موسسه «امریکن اینترپرایز»، در یادداشتی در روزنامه وال استریت ژورنال نوشته است: اوباما که در زمان تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری آمریکا از تعامل با ایران سخن میگفت و تمایل داشت که ایران دست دوستی او را رد نکند، روند دیگری درپیش گرفته است.
به گفته دنیله پلتکا، چگونه میتوان بیعلاقگی اوباما دربرابر تظاهرات دموکراتیک مردم ایران علیه حکومت این کشور را توضیح داد. چگونه میتوان توضیح داد که اوباما نسبت به پاسخ منفی تهران برای تبادل سوخت بیتفاوت است.
وی میگوید شاید این امیدواری وجود داشت که در آن زمان که کشورهای قدرتمند جهان با حمایت سازمان ملل خواستار تبادل سوخت ازسوی ایران شدند، دولت اوباما از این فرصت برای ساختن اتفاق نظر بینالمللی در برابر برنامه هستهای ایران استفاده میکرد، اما کاری نکرد.
به گفته خانم پلتکا، پس از گذشت ماهها چانهزنی، چین تنها موافقت خود را با بحث درمورد احتمال صدور قطعنامه چهارم سازمان ملل علیه ایران اعلام کرد و همصدا با روسیه هرگونه اقدام برای هدف قرار دادن حکومت ایران یا سپاه پاسداران را رد کرد.
وی همچنین گفت که حتی اعضای غیردائم شورای امنیت مانند ژاپن، برزیل و ترکیه هم مخالف اعمال تحریمهای شدید علیه ایران هستند.
نویسنده این یادداشت براین باور است در شرایطی که تهران به فعالیت برای ساخت سلاح هستهای ادامه میدهد و آژانس بینالمللی انرژی اتمی هم درصدد بازرسی از دو سایت هستهای جدید در ایران است، هرگونه گفتوگوی تحریم موقت ازسوی کشورهای غربی به حاشیه رفته است.
به اعتقاد وی، درست است که شرکتهایی مانند «رویال داچ شل» و «ویتول» همکاری با ایران را در زمینه تامین بنزین قطع کردهاند اما دیگر شرکتهای عمده اینگونه عمل نکردهاند.
خانم پلتکا به قراردادهای تازه استناد کرده و نوشته است: ترکیه اعلام کرد که میخواهد یک قرارداد به ارزش 5.5 میلیارد دلار در بخش گاز طبیعی ایران سرمایهگذاری کند، ایران و پاکستان قرارداد خط لوله صلح را امضا کردند و واحدی از «شرکت ملی نفت چین» با «شرکت حفاری شمال» ایران قراردادی به ارزش 143 میلیون دلار امضا کردند.
«تحریم ایران؛ امید ازدست رفته»
نویسنده در یادداشت خود با اشاره به شرایط موجود، تحریم ایران را درحال تبدیلشدن به یک امید ازدست رفته دانسته و نوشته است: آمریکا با دو گزینه مطلق روبهرو است؛ یا ایران به سلاح هستهای دست مییابد و آمریکا میتواند از عهده این خطر برآید یا اینکه یک کشور سوم برای حذف نابودی این تهدید ایران عمل خواهد کرد.
به اعتقاد وی، واشنگتن از مدتها پیش از گزینههایی برای مهار برنامه هستهای ایران سخن گفته اما چالشهای موجود را در نظر نمیگیرد و مقامهای دولت آمریکا هم از بحث درمورد گامهای بعدی احتمالی خودداری کردهاند.
خانم پلتکا نوشته است: پیچیدگیهای رفتار آمریکا که از پذیرفتن واقعیتهای موجود درمورد ایران طفره میرود بسیار وخیم است؛ برخی از کشورهای حوزه خلیج فارس مانند قطر که میزبان نیروهای نظامی و تجهیزات آمریکایی است بهطور آشکارا برتری منطقهای ایران را درصورت مسلح شدن به سلاح هستهای پیشبینی کردهاند.
وی میگوید: برخی از کشورها هم که نسبت به درخواست هیلاری کلینتون، وزیر خارجه آمریکا برای پیوستن به حلقه تحریم ایران مطمئن نیستند، به فکر برنامه هستهای خودشان هستند. شایعه است که عربستان سعودی درحال مذاکره برای خرید یک سلاح هستهای از پاکستان است.
به پیشنهاد نویسنده، آمریکا باید در برخورد با برنامه هستهای ایران، اسرائیل را هم درنظر بگیرد؛ آشفتگی روابط آمریکا و اسرائیل در حال حاضر نگرانی دولتهای عربی را نسبت به این موضوع بیشتر کرده که از نظر آنان دولت کنونی آمریکا یک متحد ناتوان برای اسرائیل است.
نویسنده پرسیده است: اگر آمریکا کنار اسرائیل قرار نگیرد، کنار کدام کشور قرار بگیرد؟ ازسوی دیگر از دیدگاه منتقدان آمریکا، فاصله گرفتن واشنگتن از اسرائیل و فاجعه شکست سیاست واشنگتن در برابر ایران به معنی عقبنشینی آمریکا است.
به گمان نویسنده، درنهایت گزینه نظامی باقی میماند؛ بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، هفته گذشته با ذهنی آشفته نسبت به مقاصد اوباما درمورد ایران، واشنگتن را ترک کرد.
خانم پلتکا نوشته است: اگر اسرائیل تصمیم بگیرد به ایران حمله کند آنگاه آمریکا از امواج شوک حاصل از این حمله در امان نخواهد ماند. آقای اوباما میتواند درمورد حمله نظامی به ایران تصمیم بگیرد اما همه و ازجمله ایران میدانند که او چنین کاری نخواهد کرد.
نویسنده در پایان مقاله نوشته است: از آنجایی که شکست سیاست آقای اوباما دربرابر ایران برای همه بهجز خود اوباما روشنشده، آمریکا به سمت جنگ کشیده میشود. اما سئوال اینجاست که کدام طرف جنگ را شروع میکند و چگونه تمام میشود.
سایت پیک نت را بخوانید از خنده روده بر میشوید .
از یک طرف ادعا میکند امریکا میخواهد به ایران حمله کند و روسیه !!!! و چین را محاصره کند یک عکس هم از نام چامسکی که یک زبان شناس آمریکایی است گذشته به عنوان سند ! و یک اشاره به روزنامه حزب کمونیست انگلیس ! که بعله قرار است حمله شود . انهم چون ماهیت امریکا ! برای این چمسکی و ان حزب کمونیست روشن است .
از طرف دیگر عکسی از احمدی انداخته و او را با انور سادات ( رهبر دور اندیش مردم مصر که مصری ها را از زیر بار سنگین مالی نظامی تلاش برای حذف اسرائیل از نقشه خلاص کرد ) مقایسه کرده ! که بعله امریکا میخواهد احمدی بیاید مثل انور سادات !
(حالا اگر میگفت قذافی یا ضیا الحق یک مسمایی داشت). دلیل و سندش هم یک مصاحبه از یک مامور سیا در یک کانال تلویزیونی است آنهم به صورت اشاره !
کسانی که با وسائل ارتباط جمعی در غرب و امریکا آشنا هستند . میدانند که در این رسانه ها به وفور هر نوع تمایل سیاسی و نظرات مختلف و سلیقه های سیاسی مختلف و حدس و گمانها وجود دارد و پخش میشود . حتا نظرات تروریست ها و تئوری توطیه در مورد حوادث مهم مثل ۱۱ سپتامبر . حتا اظهارات هتاکانه نسبت به ریس جمهور و بسیاری از این ادعا های مسخره که ما ایرانیها داریم در مورد علت جنگ عراق و افغانستان و .... البته کسی آنها را جدی نمیگیرد . برنامه های مختلف وجود دارند که با هم رقابت میکنند و هر کدام بخشی از جامعه را مخاطب خود قرار میدهند و دید گاه های آنها را بیشتر پخش میکنند . مردم هم کانالی را انتخاب میکنند که با نظرات آنها بیشتر هماهنگ است . اگر شما مستقل باشید با مشاهده کانال های مختلف به راحتی میتوانید به میزان حقیقت در گفتار آنها پی ببرید .
چرا چپ روسی ایران هر از گاهی ناشیانه یکی از این ها را بیرون میکشد و از ان نتایج دلخواه خود را استنتاج میکند ؟
چون روسی است . شما در هیچ یک از کانال های مهم غربی از هیچ روزنامه نگار یا تاریخدان یا کارشناس سیاسی چنین چیزی را نمیشنوید که احمدی نژاد مطلوب دستگاه دیپلماسی امریکا (دموکرات یا جمهوری خواه ) باشد .اینکه امریکا با رژیم ایران چه کار کند (مذاکره ، تحریم یا حمله ) اصلا یک مو ضع ا یدیولوژیک صد در صدی از پیش تعیین شده و یا در کتاب الهی و مانیفست حزب کمونیست آمده نیست .
همه چیز بستگی به بازی دیپلماتیک ایران و روسیه و چین و غرب دارد . اگر ایران مثل ترکیه و بسیاری کشورهای دیگر حتا همین قذافی ! سیاست واقع بینانه انتخاب کند میتواند حمله را به تحریم و تحریم را به مذاکره و مذاکره را به دوستی تبدیل کند .
البته اگر به توصیه لابی روسها در ایران به لگد اندازی ادامه دهد امریکا مسیرش را متناسبا بر اساس منافع ملی و سود و زیان کشورش تغییر خواهد داد . این کاریست که روسها و چینی ها و ویتنامی ها و فرانسوی ها و انگلیسی ها و .... هم میکنند .
آیا هرگز به این اندیشیده اید که چرا در صف متحدان امریکا همه جور کشوری با هر سلیقه و میزان پیشرفت و قدرتی دیده میشود ؟
چرا ما ایرانیها انتخاب کردیم با آنها خصومت کور داشته باشیم ؟ دشمنان آنها را تحریک کنیم و حمایت ؟ دوستان آنها را تهدید کنیم ؟
سیاستمداران مسلمان و سیاستمداران آمریکایی و اروپایی از زندگی در گذشته ای که پدرانمان برایمان رقم زده اند بیرون بیایند.عقلمان را از چنگ ضمیر ناخودآگاهی که از هزار سال پیش به این سوی اسیر جنگهای صلیبی است آزاد کنیم.در این حالت خواهیم دید مشکلات کنونی منطقه خاورمیانه چه راحت برطرف خواهد شد.اولین نفع برنده از آزادسازی عقلمان از دست ضمیر ناخودآگاهمان، یهودیان و مسلمانان و مسیحیان فلسطینی،اسرائیلی خواهند بود.