نسخه آرشیو شده

دروغ سنت شده است
عزت الله سحابی، عکس از nasiriphotos.com
از میان متن

  • دولت‌مردان با لاف و گزاف به راحتی به مردم دروغ می‌گویند و خیالات واهی داخلی و بین‌المللی‌شان را صبح و شب با تکرار و تکرار می‌خواهند به خورد مردم فهیم این مملکت بدهند
عزت الله سحابی
یکشنبه ۲۲ فروردین ۱۳۸۹ - ۱۴:۰۴ | کد خبر: 51403

عزت الله سحابی که خود از جمله کسانی است که برای سرنگونی شاه و تحقق انقلاب هم در دوران شاه متحمل زندان شده و هم پس از انقلاب طعم زندان‌های جمهوری اسلامی را چشیده است، در نوشته‌ای از وضعیتی که برای جمهوری اسلامی پیش آمده و «بی کفایتی» دولت و برخورد با مخالفان حکومت شکایت کرده است.

تحمل حوادث و دردهایی که در این نه ماهه بر این سرزمین و فرزندانش رفته است برای من در این سنین آخر عمر بسی سخت و ناگوار بوده است. از توان ملی این کشور که به‌سان قالبی یخ در دست دولتی بی‌کفایت به سرعت در حال ذوب شدن است تا آن‌چه در خیابان‌ها و زندان‌ها بر فرزندان حق‌گو و حق‌طلب این آب و خاک گذشته است. اما در روزهای اخیر شنیده‌ایم غم جانکاه دیگری بر این تن رنجور ریخته است که نمی‌دانم شکایت این درد را به کجا ببرم و چه کاری از دستم ساخته است.

 

در این روزها مرتب می‌شنوم که برخی دختران زندانی‌ام همچون خانم بدرالسادات مفیدی، هنگامه شهیدی، شیوا نظرآهاری و ... را باز زیر فشارهای بازجویی مضاعف و مکرر و برخوردهای مملو از توهین و افترا گرفته‌اند تا روحیه‌شان را بشکنند و پشت سرشان جهنمی بسازند که دیگر هیچ وقت هوس بازگشت به آن را نکنند. این برخوردها تا آن حد بوده است که برخی از این بانوان از خدا طلب مرگ کرده‌اند.

در گذشته هم حتی برخی هیات‌های رسمی که از زندان‌ها دیدن می‌کردند مکرر اظهار می‌داشتند برخی زندانیان از توهین‌ها و فحاشی‌های تند و رکیک بیشتر از ضرب و شتم شدید در خیابان یا زندان، شکوه و شکایت می‌کردند.

هم‌چنین باز در هفته‌های اخیر مکرر می‌شنوم که فرزندان دیگرم هم‌چون احمد زیدآبادی، منصور اصانلو، مسعود باستانی و ... که مسلم است زندانیان عقیدتی، سیاسی و صنفی هستند، برخلاف همه عرف‌های اخلاقی و قانونی مبتنی بر طبقه‌بندی زندانیان به زندان‌های دیگری مملو از مجرمانی با جرایم سنگین جنایی (که البته خود قربانیان همین جامعه و همین حاکمیت هستند) تبعید شده‌اند، دچار چه فشارها و شداید هدایت‌شده‌ای هستند و بعضا جان و سلامت جسمی و روحی‌شان در خطر افتاده است.

برای بنده که فضای بازجویی و زندان در حاکمیت قبل و بعد از انقلاب را تجربه کرده‌ام، انقلابی که به سهم خود نقش ناچیزی در آن داشته‌ام؛ بسیار غم‌بار است که اذعان کنم برخوردهای غیراخلاقی با زندانیان و تهدید جان و سلامت آنان با تبعیدکردن‌شان میان برخی متهمان به قتل و آدم‌کشی و زیر اعدام و یا اعمال فشار و فحاشی به زنان و آوردن فشار بر برخی از آنان برای اعترافات شرم‌آور و نظایر آن در رژیم قبل نیز کم‌سابقه یا بی‌سابقه بوده است.

من نمی‌دانم بر حاکمان ما چه رفته است که برای حفظ قدرت دو روزه دنیایی این طور قید هرگونه اخلاق و مذهب را زده‌اند و از هر روش و ابزاری برای ادامه قدرت خود استفاده می‌کنند. ما یادمان نرفته است که قبل از انقلاب چه طور دیگران را نقد می‌کردیم که هدف، وسیله را توجیه نمی‌کند.

من به عنوان یک فرد مذهبی که اخلاق را ستون فقرات و هدف اصلی مذهب می‌دانم و پیامبرمان هم برای تعالی اخلاق مبعوث شده است (انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق) شرم‌ام می‌آید در زمانه‌ای زندگی می‌کنم که به نام خدا و دین، دختران و پسران و زنان و مردان این جامعه را به جرم حق‌گویی و حق‌خواهی زیر شدیدترین فشارهای جسمی و روحی می‌گیرند، وقیحانه‌ترین کلمات را برای بانوان به کار می‌برند و اعترافات دروغ از آنها می‌خواهند.

وااسفا «دروغ» که در فرهنگ ملی و مذهبی ما بزرگ‌ترین گناه است، امروزه به سنت غالب زمانه تبدیل شده، دولت‌مردان با لاف و گزاف به راحتی به مردم دروغ می‌گویند و خیالات واهی داخلی و بین‌المللی‌شان را صبح و شب با تکرار و تکرار می‌خواهند به خورد مردم فهیم این مملکت بدهند. مردمی که دیگر گول این دروغ‌ها را نمی‌خورند (و در قم مراجع مذهبی مردم نیز از چهره‌های دروغ‌پرداز روی برمی‌گردانند). اما متأسفانه هم‌چنان در زندان‌ها می‌خواهند زندانیان زن و مرد را به دروغ‌گویی وادارند والا یا تبعید می‌شوند و یا زیر فشارهای مضاعف می‌روند. خدایا این دردها را باید به چه کسی گفت و پیش چه کسی برد؟

امیدوارم اگر گوش شنوا و ترس از خدا و آخرت در بین هر یک از مسئولان سیاسی و قضایی هنوز وجود داشته باشد، ناله بنده را بشنوند و تغییری در وضعیت زندانیانی که اسم برده‌ام یا دیگرانی که در همین وضعیت هستند و بنده نمی‌شناسم، به وجود بیاورند و خانواده‌های زجرکشیده‌شان را از این اضطراب جانکاه نجات دهند.

خدایا تو شاهدی وعده‌ای که انقلاب به ملت ما می‌داد حکومت عدل علی‌وار بود، حکومتی که سخت‌گیری عدالتش نزدیک‌ترین افراد به علی را هم در برمی‌گرفت و رحم و مروت‌اش دورترین و دشمن‌ترین افراد نسبت به او را.

در حالی که آنچه حاکمیت ما به نام دین علی انجام می‌دهد آسان‌گیری و گذشت از هر فساد و تباهی سیاسی و اقتصادی و قتل و غارتی است که بعضی از خودی‌ها در بانک و شرکت و بازار و یا کوی دانشگاه و زندان اوین و کهریزک انجام می‌دهند و سخت‌گیری و فشار، آن هم با به کارگیری انواع فشار‌ها علیه زنان و مردان دست‌بسته و چشم‌بسته و بی‌گناهی است که اهداف و آمال و وعده‌‌های همان انقلاب را مطالبه می‌کنند. ای خدای بزرگ، ای تغییر دهنده قلب‌ها و فکرها، یا حال و روز ما را دگرگون کن یا مرگ مرا برسان.

ربنا اخرجنا من هذه القریه الظالم اهلها واجعل لنا من لدنک ولیا واجعل لنا من لدنک نصیرا (نساء، 75)

 

 

این مطلب را به اشتراک بگذارید

محمد سعید صالحی فیروزآبادی

خداوند آدم را آفرید . بعد از آفرینش از خلقت خویش خشنود گردید و خشنودیش را با گفتن
جمله فتبارک ا..ه احسن الخالقین نشان داد.بدین ترتیب مشیت او بر این قرار گرفت که آدم
یکی نباشد و تکثیر شود .خداوند حوا را آفرید. آدم زیاد شد .یک، ده، صد ، و سرانجام هزاران
آدم بر روی زمین راه  می رفتند.تنها یک مشکل وجود داشت.مشکل این بود: آدم بر این باور
بود او تنها است.و خداوند تنها او را آفریده است.بنابر این  در جستجوی آن بود تا ثابت کند تنها
خود او آدم است.بنابراین شروع به دقت در رفتار موجودات آدمی شکل دیگر کرد تا نقائص و
عیوب دیگران را ببیند. دهها و صدها عیب آدمها را دید.ولی مهمترین ویژگی آدمها  را متوجه نشد: همه آدمها علاوه بر اینکه آدم هستند آیینه نیز می باشند.
حکومتها آیینه جوانمردی و مروت اپوزیسیون و مخالفین خود می باشند.
این جانب مروت اپوزیسیون را در هنگام حکومت محمد رضا شاه پهلوی به خاطر دارم.
مهمترین کار مخالفان شاه، بی پشتوانه کردن و هل دادن نهاد مهم دربار و محمد رضا پهلوی
به سوی بیگانگان بود.در مخالفتمان با  نظام سیاسی فعلی مان چقدر جوانمردی نشان
می دهیم ؟چقدر رفتارهای سیاسی نظام سیاسی موجودمان را درک میکنیم؟ و  چقدر
با درک این رفتارها خواهان تاثیرگذاری بر آن هستیم؟

محمد سعید صالحی فیروزآبادی | ۲۶ فروردین ۱۳۸۹ - ۰۶:۵۳
صفحه 1 از 1 صفحه
آگهی