روزنامه واشنگتنپست درباره یکی از مهندسان ایرانی که در افغانستان مشغول به کار است، گزارشی منتشر کرد. به گزارش این روزنامه ایران با ساخت جاده و خط راهآهن به دنبال افزایش نفوذ خود در قلب افغانستان است.
در حالیکه شمار سربازان آمریکایی در افغانستان به زودی به صد هزار نفر خواهد رسید، ایران نیز با ساخت جاده و خط راهآهن به دنبال افزایش نفوذ خود در قلب این کشور است.
روزنامه واشنگتنپست درباره یکی از مهندسان ایرانی که در افغانستان مشغول به کار است، گزارشی منتشر کرد. علی توکلی خمینی، مهندسی است که در شش سال گذشته حدود 400 کیلومتر جاده و راهآهن در غرب افغانستان ساخته است.
شرکت این مهندس ایرانی، در حال ساخت یک سد در نواحی روستانشین هرات است و به تازگی زیرساختهای یک راهآهن را به پایان رساندهاست که روزی جنوب و شرق آسیا را به خاورمیانه و اروپا متصل خواهد کرد.
او ضربالمثلی را به یاد میآورد که ده سال قبل، زمانی که در ترکمنستان جاده میساخت، صفر مراد نیازوف، رییسجمهور وقت به او گفته بود: کسی که راه بسازد، خداوند جایی برایش در بهشت محفوظ میدارد.
سرمایهگذاری ایران در افغانستان و محدودیتهای آمریکا
با آنکه نقش ایران در افعانستان تا حدودی به دلیل سیاستهای ایالات متحده در این کشور محدود میشود، اما ایران میلیونها دلار در پروژههای توسعه و بازسازی در افغانستان سرمایهگذاری کردهاست.
با این وجود آقای توکلی به رزنامه واشنگتنپست میگوید که تاکنون هیچ قراردادی را به دلیل قوانین آمریکا از دست ندادهاست: من سیاسی نیستم و فقط مهندسام. تنها چیزی که از من انتظار میرود این است که دو را با دو جمع کنم و به چهار برسم.
او در سال 2002 در ژاپن از سوی دولت ایران، که قول 500 میلیون دلار سرمایهگذاری در پروژههای ساخت و ساز در افغانستان را داد، برنده مزایده ساخت خط راهآهن شد.
هرات یکی از امنترین مناطق افغانستان به شمار میرود، ولی بعضی از مناطق این کشور در دو، سه سال گذشته دوباره به دست طالبان افتادهاست. اما آقای توکلی معتقد است که تاخیرهای اداری، بیشتر از ناامنی برای کارش مشکل ایجاد میکند.
همین تاخیرها برای به دست آوردن امضاهای متعدد بود که این مهندس ایرانی را مجبور کرد 4.5 میلیون دلار از جیب خود خرج کند تا کار یک اتوبان در ارملک را ادامه دهد.
آقای توکلی معتقد است که یکی از بزرگترین نقاط مثبت کار در افغانستان ارزانی نیروی تشنهکار است. او برای هر پروژه 500 تا 700 کارگر استخدام میکند و از آن که میتواند تربیتشان کند تا کارگرانی ماهر شوند، خوشحال است.
او میگوید: به آنها یاد میدهم مثلا چگونه پل بسازند تا بتوانند بروند و خودشان همان کار را بکنند. این بهترین کاری است که میتوانم بکنم.