این یادداشت به وضعیت کنونی القاعده در عراق پرداخته و نتیجهگیری میکند که مهار این سازمان در عراق و نقاط دیگر میتواند زمینه مشترکی برای همکاری آمریکا و ایران فراهم کند.
گروه القاعده در روزهای گذشته سه رهبر مهم خود را در عراق از دست داده و این ضربه چنان سنگین بوده که برخی محافل خبری از آن به عنوان هفته سیاه القاعده در عراق نام میبرند.
دو تن از این رهبران، ابوعمر البغدادی و ابوایوب المصری بودند که مدتها تحت تعقیب نیروهای امنیتی عراق و سازمانهای اطلاعاتی غربی بودند.
هر سه این افراد از رهبران عملیاتی این سازمان بودند و مرگ آنها علاوه بر آن که نشان دهنده آسیب پذیر بودن اطلاعاتی القاعده در عراق است، میتواند سرعت عملیات تروریستی این گروه در عراق را تا حد زیادی کاهش دهد.
به گفته نوریالمالکی، نخست وزیر عراق، کشته شدن این عناصر کمر القاعده را شکسته و این گروه پس از این ضربه در ضعیفترین حالت قرار دارد.
البته این سازمان پیشتر برخی رهبران مهم خود مانند ابومصعب زرقاوی را از دست داده و ضربات سنگینی از سوی دولت عراق و نیروهای اشغالگر آمریکا در این کشور دریافت کرده بود.
پس از کشته شدن زرقاوی، سازمان القاعده که مسئول عملیاتهای خونین بسیاری در عراق بوده، توان عملیاتی خود را برای مدتی از دست داد و از شمار بمبگذاریها و عملیاتهای انتحاری بهطور محسوسی کاسته شد.
اما پس از مدتی این گروه توانست دوباره عملیات انتخاری و بمبگذاری را از سر گرفته و حتی در روزهای پیش از برگزاری انتخابات پارلمانی عراق در ماه گذشته، نقاط حساسی را در بغداد هدف عملیات انتحاری قرار دهد که به کشته شدن شمار بسیاری از نیروهای امنیتی عراق و مردم عادی منجر شد.
درباره پشتیبانی مالی و لوجستیکی سازمان القاعده در عراق، ادعاهای زیادی مطرح میشود.
آمریکا بارها ایران را متهم به همکاری با القاعده در عراق کرده است.
همچنین برخی رسانهها ادعا کردهاند که ایران از رهبران اصلی این سازمان حمایتهایی داشته و سران آن را به مانند پسر اسامهبنلادن در خاک خود پناه داده است.
با این حال، رگههای سلفی و به شدت ضد شیعه در این سازمان و برخی کارهای افراد منتسب به آن در عراق، در دوران زرقاوی و در افغانستان به مانند آنچه در دوران حکومت طالبان و قتل عام شیعیان در مزار شریف رخ داد، یک علامت سئوال دربرابر چنین ادعاهایی است.
در رهبری سازمان القاعده چند جریان ایدئولوژیک و فکری حضور دارد که همه آنها لزوما با تفکرات سلفی- تکفیری همسان نیست و حتی از ائتلاف و همکاری با جریانات شیعه و غیرعرب سخن به میان آمده است.
از جمله دکتر ایمن الظواهری، مرد شماره دو القاعده، از رهبرانی است که از لزوم نزدیکی به جریانهای غیر سنی و غیرعرب برای پیشبرد «جهاد» سخن گفته است.
با این همه، دو سال پیش پس از آن که ایران و آمریکا اعلام کردند که بر سر امنیت عراق و ترتیبات داخلی این کشور وارد مذاکره خواهند شد، ایمن الظواهری به جمهوری اسلامی حمله و به طور ضمنی تهران را تهدید کرد در صورت همکاری با اشغالگران از خشم القاعده دور نخواهد ماند.
از سوی دیگر، روشن است که القاعده هم از لحاظ ایدئولوژیک و هم از لحاظ ردههای عملیاتی، از سوی عربستان و برخی کشورهای حوزه خلیج فارس به ویژه امارات عربی متحده تغذیه میشود.
بسیاری از رهبران وهابی در عربستان، پدرخوانده فکری سازمان القاعده و بهویژه گرایشهای ضد شیعه آن به شمار میروند.
در سطح سازمانی نیز، مطابق آمارهای رسمی نیروهای آمریکایی مستقر در عراق، بیشتر افرادی که دست به عملیات انتحاری در این کشور زدهاند، تابعیت عربستانی دارند و حتی تاکنون یک مورد از شرکت شهروندان ایرانی در این عملیاتها گزارش نشده است. چنین وضعیتی نوعی تناقض برای حکومت آمریکا به وجود آورده است.
عربستان از متحدان مهم ایالات متحده به شمار میرود و آمریکا در این کشور چندین پایگاه نظامی راهبردی دارد.
با وجود ادامه پشتیبانی عربستان و برخی کشورهای خلیج فارس به ویژه امارات عربی متحده از گروه القاعده در عراق و افغانستان و پاکستان، کاخ سفید کمتر به نقش عربستان در حمایت از سازمان القاعده اعتراض علنی میکند و بیشتر سوریه و بعد ایران را در عملیات های خون بار عراق مقصر میداند.
برخی کارشناسان وزارت خارجه آمریکا از این سیاست انتقاد کرده و میگویند کاخ سفید اساسا باید به باز تعریف روابط خود با عربستان بپردازد و درهای همکاری با ایران را برای مبارزه جدی با پدیده افراطگرایی در خاورمیانه بگشاید.
شکی نیست به دلیل گرایش ایدئولوژیک برخی رهبران القاعده، نزدیکی فکری آنها به وهابیت و مواضع ضد شیعه، مهار این سازمان در عراق و نقاط دیگر می تواند زمینه مشترکی برای همکاری برای آمریکا و ایران فراهم کند.
این موضوع جزئی از منافع عینی و مشترک تهران و واشنگتن است که سالها است در درگیریهای ایدئولوژیک دو کشور به فراموشی سپرده شده است.
American intelligence has been cheated and miguided by Wahabi’s propaganda and lies