انتشار یادداشت شادی صدر موجی از نقدها را به همراه داشت که نویسندگانش معتقد بودند خانم صدر آنها را مخاطب قرار داده است. در این یادداشت به روند انتشار این یادداشت در مردمک و حاشیههای پس از آن پرداخته شده است.
شادی صدر یک بار جایزه شجاعت در روزنامه نگاری را گرفته است، بنابراین گمان نکنم لازم باشد من بخواهم از خود او یا نوشتهاش دفاع کنم. این که می نویسم در مورد روند انتشار یادداشت خانم صدر است با مروری بر تدارک پروندهای که میبینید.
دیشب یکی از همکارانم پرسید به نظرت شادی صدر احتمال این همه جنجال را در حاشیه نوشتهاش می داد؟ حجم نقدها چنان سنگین است که تردید می کنم بگویم بله، ولی یادم می آید او در ایمیلی که همراه مطلبش برایم فرستاده از کلمات «رادیکال» و «طغیانی» استفاده کرده بود، یعنی او که خود از وزن کلماتش آگاه است، می داند که آنچه نوشته یک نوشته حقوقی دست و پا بسته در قواعد حقوقی نیست. یک نوشته «طغیانی و رادیکال» است.
در کار رسانه، اطمینان نویسنده به منطقی بودن نوشته اش کافی نیست برای همین هر رسانهای قواعد ادیتوریالی دارد که نویسندگانش هم در همان چارچوب باید عمل کنند حتی اگر نویسنده ثابت و حقوق بگیر رسانه نباشند. ما در مردمک اما در طرح دیدگاه، نکتهای را حذف نمیکنیم مگر این که اطلاع غلطی طرح شده باشد یا اصول ابتدایی نگارش روزنامهنگارانه را رعایت نکرده باشد. در مورد ادعاهای مطرح شده در متن، مسئولیت با نویسنده است.
به طور معمول در یادداشتهایی که برای انتشار خاص در مردمک دریافت میکنیم تلاش میکنم اگر نیاز به ویرایش داشت انجام بدهیم و بعد از نویسنده میپرسم که آیا این ویرایش را قبول دارد یا نه. معمول این است که نویسندهها، این ویرایش را میپذیرند.
به عنوان کسی که نوشته شادی را خوانده و از لحاظ ادیتوریال منعی در انتشار آن ندیده باید بگویم ادعای «بی اشتباه» کار کردن را ندارم، اما انتشار نوشته شادی صدر را کار درستی میدانم. این یادداشت از منطق سر به راه یک متن مثلا حقوقی پیروی نمیکرد، سرکش بود اما با توجه به خواسته خود خانم صدر، بین منتشر نکردنش و انتشار آن با همین سرکشی، ما دومی را انتخاب کردیم.
آیا مخاطب شادی صدر «همه مردان» ایرانی اند؟ من در مرور اولیه یادداشت به این نتیجه نرسیدم. از نظر من تنها جایی که او تعمیم داده بود جایی است که متلک گفتن را بخشی از روند بالغ شدن در ایران میداند. اما این قرائت من است از این یادداشت.
او می نویسد:«ارتباطی که امام جمعه تهران بین حجاب و رفتار زنان با زلزله برقرار کرده، با هیچ توجیه منطقی و علمی هم خوانی ندارد اما «بسیاری» سیاستمداران، حتی «بسیاری» از روشنفکران و به تبع آنان آدم های عادی، بارها نسبت هایی به همین اندازه ضد زن، میان حجاب و رفتار زنان با ناهنجاری های عمومی برقرار کرده اند و هیچگاه این چنین از سوی جامعه مورد سرزنش یا تمسخر قرار نگرفته اند.»
خانم صدر ننوشته بود «همه سیاستمداران»، «همه روشنفکران و آدم های عادی» بنابراین وقتی در تغییر شکل روایت، کسانی را مخاطب قرار می دهد، به گمان من مخاطب همان «بسیاری روشنفکران و سیاستمداران» بودند.
شادی صدر یک بار دیگر مخاطبش را تعریف می کند و می نویسد:« لطفا یک بار هم که شده جلو آینه بایستید و از خود بپرسید: اولین باری که به دختری متلک گفتم کی بود؟ اولین باری که به خواهرم، یا حتی به مادرم، یا دخترخاله ام یا دوست دخترم گفتم روسری ات را بکش جلو یا آرایش نکن جلوی هر مرد و نامرد غریبه، کی بود؟»
در شکل خوانش من از این متن، اگر در بین خوانندگان آن یادداشت کسانی هستند که در جریان قرار گرفتن مقابل آینه برای این سوالها پاسخ دارند، مخاطب بقیه نوشته هستند. و اگر پاسخ دادهاند که «هرگز چنین کاری نکرده ام» باز هم از دایرهای که او تعریف کرده بیرون هستند.
در صنایع ادبی، امکانی هست به اسم «اغراق» که در روزنامه نگاری، وقتی پای گزارش و خبر در میان است، امر مجازی نیست اما در طرح دیدگاه، این حق نویسنده است که گزارههایش را طوری که مایل است بچیند و مخاطب را با خودش همراه کند یا نکند.
تیتر یادداشت هم از خانم صدر نبود و ما این جمله یادداشت را برای تیتر کردن مناسبتر یافتیم. میدانم که برخی واکنشها به خاطر ضربهای بود که این تیتر به خواننده میزد.
نوشته علی عبدی اولین نوشته ای بود که مستقیم به مردمک رسید و به نقد نوشته خانم صدر پرداخته بود. علی عبدی در پایان نوشته اش خوانندگانش را به حضور در یک جمع فیس بوکی فراخوانده بود تا در این گروه بنویسند که شبیه حجت الاسلام صدیقی نیستند.
ما در مردمک طرح این بحث مفید را می دانیم و توجه عمومی در فضای مجازی به اصل و فرع موضوع نشان داد رسانه اینترنت چه ظرفیتهایی برای جلب نگاه همگانی به مسائل گم و گور شده در پس ذهن آدمها دارد. تا پیش از این، برخی از زنها در مورد این معضل اجتماعی- فرهنگی، اینجا و آنجا نوشته بودند اما هرگز توجه عمومی این قدر به موضوع جلب نشده بود.
اعلام برائت همگانی از یک رفتار ناهنجار اجتماعی یکی از دستاوردهای طرح موضوع در فضای مجازی و افتادن نورافکن نقد بر آن بود. طرح موضوعی که این حجم از واکنش را به دنبال داشته باشد حتما دست گذاشتن روی نقطه دردناکی از بدنه جامعه است.
تا این لحظه یعنی بعد از ظهر یکشنبه، بیش از پانصد نظر موافق و مخالف در زیر نوشته شادی صدر منتشر شده است. هم زنانی با نظر خانم صدر مخالفت کرده اند و هم مردانی همجنسهای خود را مورد انتقاد قرار دادهاند که چرا رفتار «مرد سالارانه» خود را منکر میشوید.
برای حفظ بحث های مطرح شده در فضای مجازی تصمیم گرفتیم همه آنهایی را که پیدا کرده ایم در یک مجموعه منتشر کنیم. در کنار طرح نظرات موافق و مخالف از مریم اقدمی که تاکنون مطالب متعددی در مورد مغالطه های طرح شده در متن و گفتههای مختلف را رو کرده و به نقد منطقی آنها پرداخته است خواستم در میان استدلالهای طرح شده طرفین تامل کند و ببیند تا کجا در بین خطهای منطق راه رفتهاند و کجا از خط بیرون رفتهاند.
در نوشته دیگری، بخشی از خشونتهای زبانی به کار رفته در کامنتها را فهرست کردهایم.
گمان می کنم ادبیات خوبی برای انجام چندین پژوهش در حوزه اخلاق در روزنامه نگاری آنلاین، رفتارشناسی اعضای شبکههای اجتماعی ظرف مدت کوتاهی تولید شده است که بررسی آن کار بیشتری میطلبد.
جمع آوری این نوشتهها را کار مفیدی میدانستیم و آنچه میبینید حاصل کار همکاران من در 48 ساعت گذشته است که به مرور کامل میشود اگر نوشتهای بود که به چشم ما نیامده بود ممنون خواهیم شد اگر برایمان ایمیل کنید.
برای بازنشر این مجموعه، فرصت برای تماس با تک تک نویسندگان این یادداشتها را نداشتهایم. اگر کسی از دوستانی که نوشتهاش را در این پرونده بازنشر کردهایم راضی به این کار نیست کافی است به ما بنویسد، ما نوشتهاش را از پرونده حذف خواهیم کرد.
تا این لحظه نزدیک به صد نوشته را دیدهایم و در این پرونده آنها را جمع کردهایم. هر روز نوشتههای تازهای به این مجموعه اضافه میشود بنابراین این پرونده بسته شدهای نیست. مثل پرونده آزار جنسی زنان که شاید هیچ وقت بسته نشود. بنابراین هر حاشیهای که بر این متن نوشته شود و به چشم ما بیاید به این پرونده اضافه خواهیم کرد.
People deserve wealthy life time and home loans or just auto loan would make it much better. Just because people’s freedom relies on money.
آینه ای که شادی صدردرنوشته اش با عنوان “چه فرقی است بین امام جمعه تهران و سایر مردان ایرانی؟” در مقابل ما قرار داد؛ بیانگر واقعیت هولناک و تلخی است که تحمل و رویارویی باآن برای هیچ تبعیض گرای عادلی مطلوب نیست، به ویژه برای شهروندان مدینه فاضله و قبله آمال جهانیان که در واقع فرق چندانی هم با امام جمعه تهران ندارند.
آری شادی صدر یک گوششکر زمینه حقوق زنان (فمنیست) است و مدافعت از حقوق زنان را در نظر دارد؛ آیا چنین پایگاهی، منافاتی با رحم وانصاف ویا عدل و مساوات جامعه متمدن ما دارد؟
من به عنوان یک (مرد) عضو این جامعه شرمنده ام که نیمی از اعضای آن را از روز تولد با طبقه بندی جنسی به اعشار تقلیل می دهم و فردیت کامل را از آنان دریغ می کنم. آری من از این ” تسامح عمومی” شرم دارم که ما عدالت اجتماعی را برای دختران، خواهران، مادر، و همسرمان پیگیری نمی کنیم.
به آن گروه از مردان ایرانی که با “امام جمعه تهران” فرق دارند، شاید ایجاد عدالت و امنیت برای زنان سرزمین مان را باید از خانه (خانواده) خود با تنظیم: توافقنامه، صلحنامه، وکالتنامه، شهادتنامه، وصیتنامه، قولنامه و سندهای عرفی و رسمی محضری در تامین حق دریافت گذرنامه، خروج از کشور، انتخاب شغل، ادامه تحصیل، طلاق بلاشرط، حضانت فرزندان، اختصاص نیمی از مایملک خانواده گی برای مادر خانواده و اختصاص ارث مساوی برای تمام فرزندان، رها از جنسیت آنان آغاز کرد.
چرا نوشته شادی صدر در باره وضعیت زن در جامعه ایران و ظلم سنتی جاری در حق آنان باید مارا برنجاند؛ چرا ما نباید از زشتی تصویر جامعه خود درس بگیریم، چرا ما نباید این تصویر را واژگونه کنیم و طرح نو بپردازیم؟
شاید وقت آن رسیده است که مردان جامعه مدنی برای پایان دادن به بی عدالتی های جاری نسبت به زنان، گامی فراتر از شعار دادن بردارند و فرق خود با امام جمعه تهران نشان دهند!
داستان بدبختی ملت جهان سوم در این نکات نهفته است.
داستان اینهمه زجه موره چیست ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
لطفن با دقت بخوانید!!!!!
شما اگر انبوه کامنتهای شخص بنده را از اول تا آخر مرور کنید عصاره ی آنرا در همین چند نکته ی کلیدی که در زیر میبینید خلاصه میابید:
1- همگانی بودن یک خصیصه آنهم با نسبت صد در صد نشان از طبیعی بودن آن دارد و بر فرض محال اگر مردان نگاهی صرفن (حرف من رد چنین نگاهی نیست ولی صرف این نبودن اش است ) جنسی به زن دارند . پس یک خصلت طبیعی و از یک منظر خواست الاهی و از منظر دیگر لازمه ی تکامل بشر بوده است.
2- برفرض یک بیماری روانی و جنسی در جامعه ی شیوع یافته باشد اما منطقن هرگز نسبت 100% نمیتواند داشته باشد . حال جهت استفاده از اغراق جهت توجیه گسترگی معقول است اما تاکیدی چنین که اصلن کسی مرد نمیشود مگر مبتلا به این نابهنجاری شود صنعت اغراق نیست هذیان است.
3- گیرم شما با اطمینان این مشکل را گسترده و از اهم اولویتهای مورد لزوم برای بحث و تعمق در موضوع حقوق زنان یافتید و با واکنش عده ای از مردان به شکل اعتراض یا مغلطه یا مکدر شدن روبرو شدید .
شما که خود را قابل و صالح برای دیپلمات بودن و نمایندگی ایران در سازمانهای حقوق بشر میدانید نباید با مانوری که بتواند با حفظ موضعتان هم کدورتها را برطرف کند و هم دشمنان را خلع سلاح کند واکنش نشان میدادید به جای مقاله ی آب در خوابگه مورچگان.
4 - واقعیت اینست که کلیه ی رفتارها و واکنشهای ایشان نشان از جدی بودن بحث مورد اشاره یشان در زندگی شخصی شان است و رفتار آزار خواهی ایشان جهت تحریک مداوم دیگران به ابراز انزجار و نفرت نشان میدهد که قبل از اینکه نمایندگی گروه کوچکی از زنان خاص دنیا یعنی فمنیستها را بعهده بگیرند نیازمند معالجه هستند چه رسد بخواهند نماینده ی کلیه ی زنان ایران باشند.
5-مهمترین - از اشکالات کار ایشان همین بس که مرا در وبلاگشان بلوک کردند و من مایلم بدانم چگونه بدون اینکه مرتکب بی ادبی و هرگونه بیانات نامعقول شده باشم باید از طرف مدعی آزادی سانسور شوم.
***جواب سایر مخالفان را هم زمانی که دیپلمات یا نماینده مجلس یا وزیر یا رئیس جمهور شوند همین طور میخواهند بدهند. پس نباید گذاشت بیشتر از استطاعت خود میدان دار شوند.
##(که اگر زمانی که مهندس بازرگان را با پس گردنی از تریبون مجلس پائین کشیدند ما درست واکنش نشان داده بودیم الان سرها را بالای دار نمیدیدیم).
حرف های شادی صدر نه تنها کمکی به وضعیت زنان در داخل ایران نمی کند بلکه تمام رشته ها را پنبه می کند و بدتر باعث ایجاد حساسیت و کینه می شود. زنانی که با زحمت فراوان توانسته اند اعتماد مردان را برای شرکت در فعالیت های اجتماعی و سیاسی، جلب کنند. متأسفانه شادی صدر در بیان نظریاتش اصلا به ظرفیت مخاطب توجه ندارد و بسیار نتراشیده و نخراشیده نظریاتش را بیان می کند. در واقع بنظر می رسد عقایدش را بیشتر برای آزار دادن مخاطب بیان می کند تا متقاعد کردن مخاطب. نوعی انتقام زبانی از مردانگی. من خودم از عالم مردانه دل خوشی ندارم ولی بنظر من راه اصلاح امور این نیست که در نهایت بی سیاستی شمشیر را از رو ببندی. در واقع شادی صدر سعی دارد با روش مردانه حقوق زنان را احقاق کند. خود شادی صدر بزرگترین قربانی است چون عملا بخاطر احقاق حقوق زنان، تمام زنانگی خودش را زیر پا گذاشته و تبدیل به یک مرد شده. بنظر من شادی صدر اگر مرد می شد، بسیار مستبد و خودرأی می شد.
دعوت میکنم آخرین برگ پرونده ی شادی صدر را به نام “شادی در صدر جدول” بخوانید:
sadr.e33.de
نگران ورم و یا اسپم نباشید طرفتان انسان سکولار است.
کل این بحث و نقدهایی که به آن شد، چیزی جز سوءتفاهم در سوءتفاهم نبود. بحثی به این سطحیای را نباید اصلن ادامه داد تا نویسنده بفهمد که موضوع بیموردی را طرح کرده ...
شادی صدر و همفکرانش، باعث به گوشه رانده شدن افراد عاقل و موثر جنبش زنان هستند.
بزرگترین چوب لای چرخ این جنبش رادیکال سازان هستند.
http://persian.i-vahid.com/?p=1118
این هم یک تحلیل از نوع موزیکال به همراه آهنگ های رپ که به نوشته خانم صدر پرداخته:
http://shabahangha.wordpress.com/2010/05/05/farsi-rap-08/
کجا باز نشر شده؟ کجا می شه به این مجموعه دسترسی داشت؟
اگه مقاله خانم صدر یک نکتهء مثبت داشت این بود که فرصت را به وجود آورد تا صف افراطویون فمینیست از مدافعان واقعی حقوق زنان مشخص شود.
خانم صنم دولتشاهی در دفاع از خانم صدر خطاب به مردان ایرانی با لحنی تحقیر آمیز نوشته بود: ” حالا ساده ترهاتون اگه زنی چاک سینه اش بیرون باشه و رژ قرمز بزنه و لنگ و پاچه اش بیرون باشه می گرخین، یه خورده روشنفکرترهاتون اگه یه زنی با چند تا مرد لاس بزنه یا بخوابه یا مثلا با دوست دختر تون بخوابه یا اگه زنتون یا دوست دخترتون باشه بره سراغ کس دیگه ای و ... (و من بدترین رفتارهای تحقیر آمیز سکسیست رو از باحالترین شما دیدم در مواردی که اصلا فکرش رو هم نمی کردم.)”
یعنی از نظرخانم دولتشاهی مردانی که نمی خواهند همسرشان یا دوست دخترشون با مردان و البته زنان دیگر همخوابه شود و به این قضیه واکنش نشان می دهند (و به قول ایشون می خواهند بدن زنها را کنترل کنند) از همان دسته مردان زن ستیزی هستند که خانم صدر آنها را همردیف حجت الاسلام صدیقی خواند!
یعنی تمام مردانی که بی بند و باری جنسی ای که این افراد به نام “حقوق زنان” ترویج می کنند را قبول ندارند باید بنشینند و توهین ها و تحقیرهای اینها را تحمل کنند.
بهتر است مدافعان واقعی حقوق زنان به جای دفاع متعصبانه و غیر منطقی از مقاله شادی صدر قاطعانه صف خود را از آنهایی که نفرت پراکنی ضد مردها و بی بند و باری جنسی را به اسم حقوق زنان ترویج می کنند جدا کنند. اگه این کار را نکنند ضربه برزگی به جنبش زنان در ایران زده اند
ادامه:
اما اينكه ادعا مي كنند فقط آقايون اعتراض كرده اند كه اين هم حرف بي ربطيه ارجاعتون مي دم به نوشته هايي از قبيل اونچه كه خانم ژيلا بني يعقوب نوشته يا دوستان «واقعاً برابري خواه» ديگر! تازه اگر هم اونطور مي بود باز هم چيز عجيبي نيست. مثل اين مي مونه كه يه آقاي خيلي موجهي كه هميشه طرفدار حقوق بشر بوده باشه (مثلا اقاي لاهيجي) بياد يه مقاله بنويسه كه زنان اساساً فاسد اخلاقن!!! خب طبيعييه كه شنيدنش از يه كسي مثل لاهيجي بعيده و بعد هم طبيعيه كه اول خانوم ها اعتراض مي كنند و خب در اين اعتراض عده اي از آقايون هم همراه مي شن.
متاسفانه شادي صدر رفت جزو آدمهاي غير معتبري كه هر نوشته اش را بايد جداگانه و از ابتدا با دقت خوند كه مبادا دروغي و شيطنتي پشتش پنهان باشه و اگر تميز بود اونوقت مي شه به عنوان نوشته اي درخشان بهش توجه كرد. اين به نظرم خيلي بده كه آدمي در اون پايه معتبر به چنين بي اعتباري اي در ذهن حتي يك نفر ( فرض كن فقط من) برسه.
خانم ناصري عزيز
به نظرم در تمام اين انتقاداتي كه پيرامون آن نوشته ي كذايي بود حتي يك مورد را هم نتوانيد پيدا كنيد كه به «مردمك » ايراد گرفته باشد كه چرا منتشر كرديد يا مثلا كارتان غير حرفه اي بوده يا چيزهايي از اين قبيل. به نظرم ماجرا خيلي هم ساده است. انتقاد ها نسبت به چند چيز است: 1- اينكه نويسنده ي چنان جملاتي خانم صدر است كه همانطور كه شما هم گفته ايد جايزه هاي فلان و بهمان برده و مي برد و نه تنها كسي منكر فعاليت هاي پسنديده ي ايشان نيست بلكه اين موضوع اتفاقا بار اشتباه نوشتن چنين مقاله اي را براي ايشان سنگين تر مي كند. خود من آن نقد شجاعانه ي حقوقي كه در مخالفت با شكل اعتراض كردن فعالان حقوق بشر در ژنو ( 15 مارس ) نوشته بود را بارها و بارها براي اين و آن فرستادم و تكثير كردم
2 - اين مقاله كه خانم صدر نوشته اساساً اگر توهين هايش را حذف كنيد اصلي برايش باقي نمي ماند كه بتواند مورد توجه باشد. اصل ماجرا همان است كه از صدر تا ذيل مطلب دنبال اثباتش بود طوري كه حتي خود شما هم نتيجه گرفته ايد چنان تيتري را براي مطلب گزينش كنيد.
اما طرفداران خانم صدر به چند چيز توجه نشان مي دهند: 1 - اينكه چرا به خودتان مي گيريد؟ بجايش توجه كنيد كه اصل حرفي كه مي خواسته بزنه چه بوده! 2- اينكه چرا آقايون دست جمعي كمپين راه انداخته اند! گويي كه اقايون نشسته اند با هم كه چكار كنيم اين خانومو سر جاش بنشونيم! عجيبه كه طرفداران خانم صدر ماجرا رو معركه ي جنگ يا صحنه ي رقابت مي بينند!
اتفاقا به نظرم اين طرفداران چشم بسته ي خانم شادي صدر هستند كه اصل ماجرا رو هنوز هم متوجه نشده و به جاي توجه به محتواي اعتراض ها به شكل ماجرا كه خود «مقوله ي انتقاد كردن گسترده ي آقايان» هست توجه نشون مي دهند. راجع به اينكه آيا مطلب شادي صدر سواي اون جنرالايز كردنش حرف ديگه يي هم داشت يا نداشت اعتقاد دارم مطلب شادي صدر اساساً اونجوري كه طرفدارانش مي گن هيچ هم در ارتباط با فضاي ناراحت كننده اي كه خانوم ها در طول زندگاني باهاش روبرو هستند نبود و اين به نظرم يه سفسطه ي بزرگه كه وانمود مي كنند مطلب شادي صدر در مخالفت با يه همچون پديده اي بوده! نه خير جانم نبوده. شادي صدر از شروع مطلب و از تيترش گرفته تا انتهاي مطلب و اون نتيجه گيري پايانيش و بسياري از جملات داخل مقاله اش بطور مستقيم و واضح در پي اثبات اين بود كه آقاي صديقي چيز عجيبي نگفته و همه ي آقايون و «خصوصا» كساني كه ادعا مي كنند طرفدار حقوق بشر و حقوق زنان هستند ( و تاكيد مي كنه كه بله خود شما!! ) همه چنين اعتقاداتي دارند و تاكيد مي كنه كه «بي اغراق» جزو فرايند رشدشون در زمان بلوغ بوده!!! خب كحاي اين حرف در مذمت متلك گويي به خانوم هاست؟ اين يه مغالطه ي بزرگه كه صنم و لوا و كتي و ديگر طرفداران مقاله ي شادي صدر سعي مي كنند انجام بدهند. شادي صدر چنين چيزي نگفته و اساسا ً اين خيلي بي ربطه كه مي گن توجه كنيد ببينيد «اصل حرف» شادي صدر چه بوده!! دوستان توجه نمي كنند كه « اصل حرفي» نمي مونه اگه اين چيزاشو حذف كني! سرتاسر اينترنت پر است از مطالبي كه در ارتباط با اون چيزي كه به اشتباه يا دروغ مي خواهيد بگوييد كه «اصل حرف» شادي صدر بوده نوشته شده و اتفاقاً كاركرد خيلي موثر تري هم داشته اند به اذعان كساني كه اخيراً ايران رفته اند!
“اگر «شما» از آن «بسیاری» روشنفکران و سیاستمدارانی نیستید که نسبتهای ضد زن بین حجاب زنان و ناهنجاریهای اجتماعی برقرار کرده باشید قاعدتا نباید میرنجیدید”
ببخشید که ما بدون دلیل رنجیده خاطر شدیم. شاید لازم باشد از خانم صدر هم عذرخواهی کنیم. برای این که این گناه بی خودی رنجیده خاطر شدنمان بخشیده شود، چه کار میتوانیم بکنیم. جایی هست که اعتراف و تؤبه کنیم؟ میشود به خانم صدر بفرمایید دوباره مردان را بنوازند و ما این بار برای جبران گذشته نه تنها رنجیده خاطر نمیشویم بلکه دسته گل هم برایشان میفرستیم.
خداییش خیلی رو دارید! من اگر مسئولیتی داشتم نویسنده این گزارش را برای حروفچینی هم استخدام نمیکردم. بالکل انگار از ناحیه مخ تعطیل هستند.
کاش نوشته ها و کامنت های توی گودر رو هم جمع اوری کنید
بخش مهمی از بازتاب اونجا بود