نسخه آرشیو شده

متلک به مثابه راهی برای برقراری ارتباط اجتماعی
از میان متن

  • آنچه ما حس كرده‌ايم اين است كه از همه مردانی كه در كوچه‌های باريک از روبرو می‌آيند يا در جاهای شلوغ می‌پلكند يا از صدای پايی كه از پشت سر می‌آيد بترسيم
موضوع مرتبط

دوشنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۳۸۹ - ۰۴:۰۱ | کد خبر: 52054

نویسنده وبلاگ «حقوقدان پاریسی» در واکنش به نوشته شادی صدر «چه فرقی است بین امام‌جمعه تهران و سایر مردان ایرانی؟»، متلک را راهی برای ارتباط برقرار کردن برخی از زنان و مردان می‌داند.

بحثی كه بر سر نوشته شادی صدر پيش آمده بحث بسيار خوبی است. قبول دارم كه اين هم‌دانشكده‌ای و همكار سابق با جمع بستن همه مردان كمی تند رفته است. قبول دارم كه ممكن است تعدادی از مردان هرگز متلک نگفته باشند، اما مهم اين است كه ما زنان اين را حس نكرده‌ايم.

مثال می‌زنم. گاهی كسی چيزی می‌گويد يا رفتاری می‌كند كه تو را می‌رنجاند. مهم اين نيست كه او قصدش را داشته يا نه، مهم اين است كه تو آن را چطور حس كرده‌ای.

آنچه ما حس كرده‌ايم اين است كه از همه مردانی كه در كوچه‌های باريک از روبرو می‌آيند يا در جاهای شلوغ می‌پلكند يا از صدای پايی كه از پشت سر می‌آيد بترسيم. مهم اين نيست كه 100 درصد مردان ايرانی آزارگر باشند يا نه مهم اين است كه 100 درصد زنانی كه در ايران زندگی كرده و می‌كنند با آزار جنسی روبرو شده اند و از 100 درصد مردان هراس دارند كه چنين رفتاری را از خود نشان دهند. وقتی اين حس يک حس جمعی می‌شود يعنی بی‌بنيان نيست.

در خانه‌ای بزرگ شده‌ام كه مادر هرگز در برابر اين رفتارها ساكت نمی‌ماند، برادر كه اصولا دخالتی در كار ما نمی‌كرد و پدر كه از بسياری از مردهای هم‌سن و سال خودش محجوب‌تر و روشنفكرتر است. اما سال‌ها طول كشيد تا بتوانم جرات اعتراض پيدا كنم، در عين حال هنوز كه هنوز است وقتی می‌روم برخی محله‌های تهران يا شهرستان‌های كوچک، ناخودآگاه كم آرايش می‌كنم يا لباس گشاد و بلندتر می‌پوشم. هر چند می‌دانم حتی چادر مانع اين دست‌ها و زبان‌های هرزه سرگردان در اماكن عمومی نمی‌شود.

اين رفتارهای غلط، باورهای غلط را هم در دامن خود پرورش داده است. در نظر بسياری از زنان ما جذاب بودن يعنی متلک شنيدن. دوستی داشتم كه هر وقت مانتوی جديدی می‌خريد يا آرايش جديدی می‌كرد، می‌رفت خيابان تا بتواند بر حسب تعداد متلک‌هايی كه شنيده بود موفقيت آرايش يا لباس تازه را تخمين بزند! يا خانمی در اينجا كه به من گفت از وقتی از ايران آمده است دچار كمبود اعتماد به نفس شده، چون مردهای اينجا انگار «زبون ندارن چيزی بگن.» برای بسياری از ما متلک شنيدن يا گفتن به راهی برای برقراری ارتباط اجتماعی تبديل شده است.

در نهايت اين را هم بگويم كه خوشبختانه حجم آزارهای كلامی و رفتاری نسبت به سابق قابل مقايسه نيست. مثلا در همين سفر آخرم در جاهايی كه حتم داشتم قربانی تعدادی كه قطعا به بهانه كمی جا خود را به من می‌زنند، خواهم شد، بيشتر از آنكه از اينكه سالم از محل در آمده‌ام شگفت‌زده می‌شدم تا از زيبايی موزه يا بنا.

قبلا هم در اين‌باره نوشته‌ام.

این مطلب را به اشتراک بگذارید

آگهی