نویسنده معتقد است که نوشته شادی صدر مطلق انگار و احساسی است.
از دیروز که نوشته خانم شادی صدر در نقد مردان ایرانی منتشر شده، دوباره فضای مجازی ایرانی داغ شده و بحثها و دعواهای زیادی له و علیه دیدگاه ایشان به راه افتاده است. از مشاهده این بحثها موضوعی که مدتها است ذهن من را به خودش مشغول کرده است و آن “کلیشه تفاوت جنسیتی” است.
من شخصا فکر میکنم مسئله اصلی بیش از هر چیز این است که موضوع تفاوت آدمها برحسب جنسیت در ناخودآگاه اغلب ما ایرانیها جای گرفته است؛ فرقی هم نمیکند که زن یا مرد باشیم (در اینجا خیلی به علتاش کار ندارم که تربیت غلط یا فرهنگ غلط یا عامل حکومت و … مسبب پدید آمدن این اشکال شدهاند.) عمیق بودن باور به تفاوت جنسیتی موضوعی است که آن را به وضوح در بحثهای این دو روز دیدهام.
در این دعواها بحثهای شتابزده و احساسی که بسیاری از آنها نیز منطق درستی ندارند بیش از هر چیز به چشم میخورد: خانمها میخواهند ثابت کنند که حق با خانم صدر است و آقایان همه میخواهند خودشان را طرفدار حقوق زنان نشان بدهند و از مردان در برابر اتهام وارد شده دفاع کنند. درواقع کلیشه تفاوت میان دو جنس باعث شده که حتی اگر فرد دموكراتترین آدم روی كره زمین باشد كاملا ناخودآگاه بر مبنای جنسیت اظهارنظر کند و نتیجهاش میشود همین دعواهایی که بر سر نوشته خانم صدر پیش آمده است.
من فكر میكنم همه آدمها پیش از مرد و زن بودنشان انسان هستند. ممكن است تفاوتهایی میان دو جنس وجود داشته باشد؛ اما ذات و گوهر وجودی همه انسانها چه مرد باشند و چه زن، كاملا مشابه است. بنابراین باور داشتن به تفاوتها از طرف هر جنسیتی كه باشد به نظرم كاملا بیمعنی است؛ مخصوصا فتواهایی كه آقایان در مورد خانمها و خانمها در مورد آقایان میدهند و هر روز میبینیم و میشنویم و این دعواهای دو روز اخیر هم بر همین مبنا به وجود آمده است.
از این نکته که بگذریم به نظرم اشکال اصلی نوشته خانم شادی صدر مطلقانگاری در تحلیل پدیدههای اجتماعی است. ایشان فرضی را در مورد جامعه در نظر گرفتهاند و براساس استقرا (که ضعیفترین شکل استدلال است) نتیجه گرفتهاند که فرض ایشان در عالم واقع برقرار است.
من از این متعجبام که ایشان بهعنوان یک حقوقدان دارای تحصیلات تکمیلی چرا وارد مقوله علوم اجتماعی شدهاند و چرا بدون رعایت اسلوب علمی و براساس احساس نتیجهگیری کردهاند. شکی نیست که فرهنگ ما فرهنگی مردسالار است، شکی نیست که هر روز شاهد ظلمهای بسیاری به زنان ایرانی هستیم، شکی نیست که تبعیض حقوقی شدیدی بین زنان و مردان وجود دارد و تردیدی نیست که هر روز زنان ایرانی به دلیل زن بودنشان با آزار و اذیت بسیاری مواجه میشوند.
اما در کنار این نقد به خانم صدر این سؤال هم مطرح است که آیا گناههای برشمرده شده برای مردان جامعه توسط خانم صدر در عالم واقعیت وجود ندارد؟ همه میدانیم که دارد. بنابراین من تعجب میکنم که بسیاری از آقایانی که هر روز در میان پستهای وبلاگهایشان و شیرهایشان در گودر انواع و اقسام نوشتهها و عکسهایی هست که جز با کلیشه جنسیتی قابل تفسیر نیست، حالا که متهم شدهاند دارند با شور و حرارت از خودشان دفاع میکنند.
من تعجب میکنم از آقایانی که دارند کار میکنند و تفاوتهای فاحش حقوق و دستمزدشان را با همکاران خانمشان میبینند و اعتراضی نمیکنند و در عین حال مدعی اعتقاد به برابری جنسیتی هستند. من از آقایانی که حتی دموکراتترینشان عادت کردهاند خانمها را دست کم بگیرند تعجب میکنم که مدعی حمایت از حقوق زنان هستند. و بسیاری موارد دیگر.
من روی این نکته تأکید بیشتری دارم تا نقد خانم صدر در مورد مطلقانگاریشان در مورد آقایان که در این دو روز به اندازه کافی انجام شده است. به نظرم شاید بهتر باشد که ما مردها به این فکر کنیم که آیا حتی به صورت ناخودآگاه هم تن به کلیشههای جنسیتی ندادهایم؟ و بعد نوشته خانم صدر را نقد کنیم.
کاش خانم صدر هم از این به بعد اینقدر احساسی حکم مطلق صادر نکنند.