نویسنده وبلاگ «آینده ما» دیدگاهی مثبت به نوشته شادی صدر دارد و معتقد است؛ اگر کسی مشکلی ندارد نباید از نوشته شادی صدر ناراحت شود.
پیشاپیش بگویم که این مطلب نه روشنفکری است و نه تحلیلی و نه حتی بنده در این وبلاگ تابهحال چنین ادعائی داشته ام. بلکه داستان به سادگی هرچه تمامتر از این قرار است که طوری به مردانگی برخی مردان از مطلب شادی صدر برخورده است که انگار آن افرادی که برای هر سنگسار چه به قصد تماشا یا به قصد پرتاب سنگ بدور قربانی گرد می آیند ایرانی نبوده یا خدای ناکرده کسی آنها را از پاکستان جهت تکلیف شرعی سنگسار وارد کرده است. یا مثلا افرادی که برای تماشای اعدام در ملاء عام جمع می شوند و بعد از آن هم تکلیف شرعی اعتراض را بر عهده چند وبلاگ نویس و فعال حقوق بشر می گذارند و میروند پی کار و زندگی شان, احتمالا از آنگولا وارد ایران شدهاند. میترسم آخر این تاریخ 2500 ساله ما را خفه کند!
تقریبا 3 سال پیش برای مدتی در کشور کویت کار می کردم, حالا بماند که اخیرا پبف پبف گفتن بر علیه ایرانیان خارج از کشور مد شده است اما انصافا یکی از جنبه های مثبت زندگی در کشورهای غربی این است که آدم از چرندیات تزریق شده در جوامع آنسوی دنیا (مثل کویت) هم دور است و هم بی خبر, شاید هم این دلیلی باشد که هر روز فکر کند کشور مربوطه اش یک روز در حال سبقت گرفتن از فرانسه است و روز دیگر در حال سبقت گرفتن از استرالیا! بگذریم.
همان 3 سال پیش و در همان کویت باز داستان انبار کردن فیلمهای سکسی کوتاه مدت در موبایلها مد بود (شاید هنوز هم مد باشد) که یک روز یکی از همکاران مصری ما آمد و موبایل بدست به ما گفت بیا تا یک فیلم ایرانی نشانت بدهم, انقدر هم اعتماد بنفس داشت و مساله برایش عادی بود که ما واقعا باورمان شد قرار است یک چیز طبیعی توسط موبایل این برادر مصری ببینیم. فیلم از رقص یک دختر دبیرستانی(شاید هم راهنمائی) با همان مانتو و مقنعه مدرسه در جمع چند جوان همسن و سال و بزرگتر از خود شروع شد.
موزیک اندی (خوشکلا باید برقصن) پخش می شد و دخترک با شادی می رقصید و جوانها با او می رقصیدند یا مسخره بازی در می آوردند (تا اینجای ویدئو چیز نسبتا غیر عادی دیده نمی شد) ناگهان ویدئو بسمت صحنه تجاوز خشونت آمیز چرخید و فریادهای همان دختر نوجوان که آه از نهاد سنگ برمی آورد و جیغ میزد (تو رو خدا اینکارو نکن) دست آخر هم فیلم با دستگیری یکی از متجاوزین که در حال نشان دادن محل اختفای جسد دخترک به مامورین نیروی انتظامی و بلند کردن سر بریده آن قربانی بود خاتمه می یافت. با چهره ای مات و مبهوت از همکار مصری که در حال لبخند زدن بود پرسیدم این فیلم را از کجا آورده ای؟ گفت فلانی برایم بلوتوث کرده است.
یک ایرانی نعره خرتر از خودش این فیلم به اصطلاح سکسی را بعنوان سوغاتی از ایران برایش آورده بود!. بماند که پس از آن حادثه چه به روزم آمد, و در این وبلاگ هم چیزهائی نوشتم و بعد از پیگیری معلوم شد این فیلمی که در ایران دست بهدست از یک موبایل به موبایلی دیگر بلوتوث می شود توسط برادران نیروی انتظامی با معرفی قاتلان بعنوان یک گروه از کارگران افغانی و اعدام آنها در ملاء عام توجیه شده است!. دختر دبیرستانی ما جلوی افغانی ها میرقصیده! آنهم افغانیهائی که سرو جمع تمامی حقوق انسانی آنها در ایران از یک سگ نیوزلندی هم کمتر است! افغانیهائی که در ایران هم خدا زده است توی سرشان و هم جمهوری اسلامی و هم ما مردم ایران.
بله عزیزان من, هم قاتلان ایرانی بودند و هم کسانیکه این ویدئو را بعنوان سرگرمی دست بدست میکردند. اما سئوال من از عزیزانی که در کانادا و هلند و انگلستان و اینور و آنور جاهای دنج از مردانگی در برابر شادی صدر دفاع می کنند این است که: اگر ویدئوی مذکور در یکی از کشورهای مربوطه که در آن زندگی می کنند فقط یافت می شد چه اتفاقی در آن کشورها می افتاد؟ براستی که زلزله حاج آقا صدیقی را همانجا به عینه تماشا می کردند.
بله خشونت بر علیه زنان واقعیتی حتی فراتر از متلک است. سرهای دخترانی که در خوزستان و کردستان بریده می شود کماکان سرهای دختران ایرانی است. قانونی که حقوق زن ایرانی را کمتر از حقوق یک پناهنده عراقی در ایران می شمارد کماکان قانون رایج در کشورمان است. ما که با این هزار پارگی مان هنوز با جنبش منحصر بفرد آفریقای جنوبی فرسنگها فاصله داریم, آنها هم فکر می کردند پایان آپارتاید پایان تمامی مصیبتهای آفریقای جنوبی است درحالیکه اینک از انبوه مشکلاتی همچون فقر و ایدز و مهاجرت مغزها سرخورده شده اند.
تمامی مصیبتهای ایران به جمهوری اسلامی ختم نمی شود, آینه ای بگیریم و نگاهی هم به خود بیاندازیم. هرکس هم حالش خوب است که فبها المراد, دیگر لازم نیست از حرفهای شادی صدر ناراحت شود. ناراحتی ندارد عزیزان من.