روایت وبلاگ «دختر خورشید» از نوشته شادی صدر
ما، منظورم کسانی که خودمون رو فمینیست میدونیم و ادعای فعالیت داریم، اکثرا وبلاگ نویسیم. وبلاگ نه، توی سایتها و جاهای مختلف گاهگاهی یادداشتهایی می نویسیم. نوشتن، جزو فعالیتهای ماست. نوشتن یعنی بیتفاوت نبودن درباره اطرافی که بهش نقد داریم.
حالا توی زندگی همه ما، از واقعی گرفته تا مجازی، اگر خودمون نکردیم یا برامون اتفاق نیفتاده، حتما حتما شاهد بودیم آزار شفاهی یا جسمی زنان و کلی گوییهای توهین آمیز دربارهشون.
مدام میشنویم که "زنها راننده نیستن" و چقدر زنهای راننده توی خیابون شاهد مزاحمت مردهای راننده هستن. اون هم توی دورهای که دیگه تعداد زنان راننده از شمارش فراتر رفته و این مثلا باید یک امر عادی میشد...این، اصرار به تداوم فرهنگ سنتی زن ستیز نیست؟ چند سال دیگه باید بگذره و چقدر راننده زن باید زیاد بشه و اتوبوس و کامیون هم برونه تا این امر اونقدر عادی بشه که از متلک ها و آزارهای خیابونی حذف بشه؟ این یک معضل نیست؟
چند مرد روشنفکر و فمینیست تا به حال درباره این موضوع به عنوان یک معضل یا دغدغه نوشتن؟ این فقط یک مثال بود. مثال دیگه یک نوع تربیت سنتی تقریبا نهادینه شده درونی است که زن رو با.کره، نجیب و وفادار میخواد. کلیشه اینطوره که رابطه های متفاوت مردها راحتتر پذیرفته میشه تا زنها. چند مرد روشنفکر اومدن از این سنت تربیتی درونی که حتما قبولش ندارن -مطمئنم واقعا خیلی ها قبولش ندارن- نوشتن؟ از مرحله ی گذار از حس غیرت؟ از تجربههای شخصی؟
احالا برگردیم به زنها. مردسالاری همیشه از طرف مردها نیست. زنهایی هستن که بسیار مردسالارن. این موضوع بحث تقریبا همیشه روی محفلهای فمینیستیه. اینکه باید از زنها، خودشون، شروع کرد. و باید خودمون رو نقد کنیم. و بودن زنانی که در اینباره نوشتن. از زمان ماجرای وزرای زن کابینه ا.ن تا قبل و بعدش، درباره ی این موضوع صحبت شده. هم از طرف زنان و هم مردان. و زنان بسیاری بودند (هستند) که از رابطه های جـ.نسی شون مینویسن. برای شکستن کلیشه "زن نجیب". و توهینها میشنونن بابت این نوشته های شخصی...
به همین دو مثال اکتفا می کنم که بگم در جنبش زنان، زنان همواره نقدپذیرتر و فعالتر در زمینه نقد بودن. این خیلی تو چشم نمیخورد تا مقاله شادی صدر. یک دفعه همه مردها و زن ها دست به قلم شدن. زنان زیادی نوشتن از کلی گویی لحن مقاله و انتقاد کردن...بعضیها دفاع کردن. مردان اما، همه انتقاد کردن. یک دفعه همه دست به قلم شدن و شروع کردن نقد کردن. شکی نیست در اصل قضیه که که کلی گویی کردن، درست نیست. اما این چه سِری است که یک دفعه همه مردها رو قلم به دست کرد؟ آیا اصل کلی گویی نوشته بود، یا خطابش به مردها؟
برای اینکه واضح تر کنم، یه مثال دیگه می زنم. پارسال همین وقت ها، یک موجی راه افتاد توی وبلاگستان درباره ی "تن نویسیهای زنانه". جرقه از یک پست وبلاگی زنی زده شد که از ماجرای تن نوشته بود از زبان زن. و زن ها شروع کردن به نوشتن و یک مدتی این تن نویسیها بالا گرفت.
به موازاتش موج انتقادها هم شروع شد. اینکه این ها بدآموزی است و برای اثبات روشنفکری نیازی به تن نویسی نیست و این زنان محیط وبلاگستان فارسی رو آلوده می کنن برای بچهها و ... . این ها در حالی بود که از خیلی قبل از این ماجرا (احتمالا با شروع اینترنت) سایت های پـ.ورن و وبلاگهای اینچنینی ساخته شده بودن. با داستان های جـ.نسی فوق تخیلی، عکس و گاهی فیلمهای شخصی. و البته همیشه لحن زن ستیز.
و به قدری وجود این سایتها و وبلاگها پذیرفته شده بود که هیچکس کاری بهشون نداشت. نه نقدی میکرد نه بحثی بود.
به محض اینکه زنان شروع کردن از تن نوشتن (اشتباه نشه با پـ.ورن نویسی) و نگاه زنانه به صـ.کس داد همه در اومد که ای وای فلان شد و بیسار شد...نقدها بعضی ها به جا بود. بدون قضاوت (که از عهده ی من خارجه) خیلی ها دغدغه های قابل درکی بودن. اما تن نویسی که بحث تازه ای نبود. فقط نویسنده ها اینبار تازه بودن. اینبار زن ها بودن. چیزی که می خوام بگم اینه که اون نقد ها به اصل موضوع تن نویسی نبود. که به زنانی بود که جرات کرده بودن از تمایلاتشون بنویسن. موضوعی که سند خورده بود به اسم مردها. این بار هم یک همچین چیزیه به عقیده من.
این یکی فقط طولانی میکنه پست رو ولی اگر نگم روی دلم میمونه. یک نفر درباره حجاب اجباری گفته بود جایی. سی ساله زن ها محکوم شدن به حجاب اجباری. نقی از یک مرد در نیومد. تک و توک زنانی در این زمینه می نویسن (هنوز اولویت خیلی زنان هم نیست موضوع). بعد این دوران بعد از انتخابات، دانشجوی پسری رو گرفتن و روسری سرش کردن برای مثلا خوار کردنش...کمپین راه انداختن مردها و روسری سر کردن و داد اعتراض سر دادن...آیا موضوع به زور حجاب کردن سر کسی بود؟ یا روسری سر مرد کردن بود؟
سال هاست درباره زنها کلی گویی می شه و سال هاست که زنها متلک میشنون و حتی توی دنیای مجازی هم توهین کم نیست. من ندیدم هیچ مرد روشنفکر فمینیستی که نوشتن رو رسالت خودش می دونه، چیزی در اینباره بنویسه و سعی کنه دغدغه ای ایجاد کنه. بارها ولی از این مردها در نقد زنان مردسالار خوندم. حالا البته جواب کلی گویی درباره زن ها، کلی گویی درباره مردها نیست.
فقط چرا حالا این موضوع اینقدر داغ شده. به خاطر اصل کلی گویی؟ یا به خاطر سوژهای که اینبار مردها شدن؟ انصاف حکم می کرد در اینباره نوشته بشه. زنان زیادی هم نوشتن. ولی مردها...من فکر نمی کنم در این زمینه مردها حقی داشته باشن برای نقد. به نظر من انصاف اینه که اگر توهینی شد به جنسیتمون به اسم فمینیسم و برابری و روشنفکری، قبل از موضع گرفتن ببینیم قبلا چه کردیم مقابل همین توهین به جنسیت دیگه؟
اگر واکنش نشون ندادیم، یعنی موضوع برامون مهم نبوده. بنابراین اگر حالا نقد می نویسیم و بحث می کنیم، نه از جنبه ی برابری، که از حس شخصیه. و این البته دلیل بر ممنوعیت نوشتن نمی شه برای کسی. ولی منصف باشید. بیاید و بگید به مردها توهین شده، به عنوان یک مرد، بهتون برخورده. فکر می کنید در حق شخص شما ظلم شده و دارید واکنش نشون می دید. دیگه اسمی از برابری و فمینیسم نبرید. حق هر کسیه که نقد آزاد کنه. ناحقیه اما نقدهای شخصی رو به موضوعات بزرگتر چسبوندن.
حالا البته همه یکصدا شدن که کلی گویی درباره ی زن ها هم اشتباهه. ولی چرا تا این اتفاق درباره مردها نیفتاد کسی چیزی نگفت؟ درباره همین متلک ها و آزارهای خیابانی بارها زنان نوشتن. چرا یک مرد ادامه نداد؟ این سکوت، تاییده. اصلا من نمیخوام بگم توی خیابون که متلک می گن برید یقه بگیرید و دعوا کنید. توی دنیای مجازی که یک زنی از متلکی که یک روز شنیده یا اذیتی که شده نوشته، چرا ادامه ش رو نگرفتید که با نوشتن تون حمایت کنید از زنی که آزار دیده و میبینه هر روز؟
روی حرفم با شماست مردهایی که ادعای روشنفکری و فمینیست بودن دارید. هیچ وقت متلک نگفتید و آزاری نرسوندید یا گفتید و حالا روشنفکر شدید و جرات اعترافش رو دارید شجاعانه و پشیمونید، بحثم روی متلک گفتن نیست. شما ساکت موندین درباره این موضوع. نه توی خیابون، که توی اینترنت هم. و هیچ وقت احساس نکردید برابری نقض شده یا فمینیسم زیر پا گذاشته شده (یا احساس کردید و به روی خودتون نیاوردید.) شما امروز به اسم برابری و فمینیسم، حق نقد ندارید. این برابری که فکر می کنید در لحن کلی گوی خانم صدر نقض شده، سالهاست با سکوت مقابل تضییع حق زنها و مثل بمب ترکیدن وقت تضییع حق مردها، نقض شده.